دانلود و خرید کتاب هتل آنایورت یوسف آتیلگان ترجمه عین‌له غریب
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب هتل آنایورت

کتاب هتل آنایورت

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۲.۸از ۱۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب هتل آنایورت

کتاب هتل آنایورت نوشته یوسف آتیلگان است که با ترجمه عین‌له غریب منتشر شده است. رمان‌های آتیلگان، علاف و هتل آنایورت، از نمونه‌های نخستین و درعین‌حال موفق‌ترین رمان‌های ترک هستند که با رویکردی فلسفی ـ روان‌کاوانه به شخصیت‌پردازی در ادبیات پرداخته‌اند؛ هر دو رمان یک شخصیت محوری دارند که طرح و پیرنگ داستان بر تبیین حالات روانیِ آشفتهٔ او استوار است.

درباره کتاب هتل آنایورت

زبرجد صاحب یک هتل خلوت است. او در این هتل مسافران گذری و عادی دارد و خودش هم با خدمتکارش درگیر است. تا اینکه یک شب یک زن زیبا و عجیب بدون هیچ مدرک شناسایی به این هتل می‌آید و روز بعد صبح زود می‌رود اما به زبرجد می‌گوید هفته بعد برمی‌گردد. همین وعده زندگی او را تحت تاثیر قرار می‌دهد. کم‌کم مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کند و با نیامدن زن روان بیمار و رنجور مرد خودش را بروز می‌دهد. 

خواندن کتاب هتل آنایورت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به رمان‌روانکاوانه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب هتل آنایورت

«کدوم خانم؟»

«همونی که اون روز… روزی که من اومدم، همون لحظه‌ای که اومدم تو، رفت بیرون.»

«اون؟ اون رفت، دیروز صبح.»

«رفت؟! کجا رفت؟»

«من…، نمی‌دونم.»

نگفت، دربارهٔ آن روستا با افسر بازنشستهٔ ارتش حرفی نزد، لزومی نداشت.

بر عکسِ معکوس خود در آینه آن‌قدر خیره ماند که حولهٔ هتل که از رخت‌آویزِ کنار آینه آویزان بود، توجهش را جلب کرد. هنوز حوله را به‌خوبی ندیده بود که حواسش به لولهٔ سُربیِ گاز که زیر سقف بود جلب شد و چراغ رنگ‌ورورفته‌ای که سرِ شاخه‌ای از آن لوله بود و تابلوِ راستش که قاب زمختی داشت؛ مبل راحتیِ پت‌وپهنی که سرتاپاش به انواع تزئینات مزین بود و رویش زنی پت‌وپهن در میان تور و حریر و پرنیان و پر طاووس دراز کشیده بود و دو زن سیاه‌پوست جوان و قبراق در دو سمتش مشغول خدمت بودند و با بادبزن‌های بزرگ…. دندان‌پزشک در همان نگاه اول گفته بود «جلال‌وجبروتِ این استعمارگر کثافت رو نگاه توروخدا!» سال‌ها پیش پدرش از بازار عتیقه‌فروش‌ها خریده بودش، خودش به دیوارِ آن اتاق نصبش کرده و به او گفته بود «زبرجد، پسرم! فرداروز که من مُردم این اتاق رو به هر کسی ندی ها! هر هتلی باید یه اتاق این‌طوری داشته باشه؛ یه اتاق برای مسافرهای خاص، خب؟!» 

Mohammad
۱۴۰۱/۰۷/۱۸

داستان پردازی نسبتا متوسط (گویا نویسنده به زور داستانی کوتاه را به داستانی بلند بدل کرده باشد) ترجمه ضعیف و پرش روایت ها که باعث میشود مدام به چند صفحه قبل بازگردی و داستان را مرور کنی شاید اگر ترجمه بهتر بود

- بیشتر
برای آدمی قطعیتِ تنها یک امر تغییرناپذیر است؛ مرگ.
AmirHossein
فکری شده بود؛ چه راحت دروغ می‌گوییم، چه بسیار دروغ می‌گوییم؛ با کلام، با نوشتار، عکس و تصویر و فیلم و حتی با سکوت!
کاربر ۴۵۳۱۶۰۵

حجم

۱۷۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۷۷ صفحه

حجم

۱۷۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۷۷ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان