کتاب گوریل پشمالو
معرفی کتاب گوریل پشمالو
کتاب گوریل پشمالو، کمدی زندگی کهن و مدرن در هشت صحنه، نمایشنامهای از یوجین اونیل با ترجمه بهزاد قادری است. این اثر در قالب نمایشنامهای خواندنی نقدی به زندگی مدرن و فقدان روابط انسانی وارد کرده است.
درباره کتاب گوریل پشمالو
یوجین اونیل، در کتاب گوریل پشمالو داستان زندگی مردی به نام ینک را نوشته است. او در آتشخانه کشتی کار می کند؛ به خاطر کار سختش، کمکم حالت فیزیکی بدنش تغییر کرده است. او سیاه، خمیده و شبیه گوریل شده است. ینک کمکم در این توهم فرو میرود که چون سوخت به کشتی میدهد، پس همهکاره کشتی است. ینک به خاطر مزاحمتهایی که ایجاد میکند به زندان میافند و در آنجا حتی نام خودش را هم از یاد میبرد...
کتاب گوریل پشمالو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به خواندن نمایشنامه و تئاتر علاقه دارید، از خواندن کتاب گوریل پشمالو لذت میبرید.
درباره یوجین اونیل
یوجین گِلَدِستون اونیل ۱۶ اکتبر ۱۸۸۸ در خانوادهای ایرلندی در نیویورک آمریکا به دنیا آمد. او نمایشنامهنویس برجستهای بود که موفق به کسب جایزه نوبل ادبی در سال ۱۹۳۶ شد. اونیل در همه مکاتب، سبکها و گونههای ادبی-نمایشی، طبع آزمایی کرده و با موفقیت و استقبال و تحسین منتقدان روبرو شدهاست. به طوری که اسکار کارگیل و ژوزف وودکراچ او را بزرگترین نمایشنامهنویس آمریکایی و یکی از چند نمایشنامهنویس بزرگ جهان، بهشمار آوردند، و برخی نیز آثار او را با آثار سوفوکل و ویلیام شکسپیر مقایسه کردهاند. یوجین اونیل ۲۷ نوامبر ۱۹۵۳ در بوستون چشم از دنیا فروبست.
بخشی از کتاب گوریل پشمالو
آآهه، ویسکی زندگیِ مَرده.
ویسکی برای دوست عزیزم (بقیه این بند را تکرار میکنند.)
آآهه، ویسکی بابامو دیوونه کرده
ویسکی، ویسکی، ای رفیق
آآهه، ویسکی بابامو دیوونه کرده،
ویسکی برای دوست عزیزم.
ینک: (دوباره به سمت آنها برمیگردد. با لحنی تحقیرآمیز) اَه، مردهشور! بسه دیگه اون مزخرفاتی که تو کشتیهای بادبونی میخوندن! میدونی چیه، این چرندیات مال عهد بوقه. اوی پیرِ ایرلندی لعنتی، خودتم مال عهد بوقی ولی حالیت نیس. ببین، بیخیال، راحتمون بذار. شماهام اون سروصداتونو ببُرین. (با نیشخندی تلخ) مگه کورین نمیبینین دارم فرک میکنم؟
همه: (واژهٔ «فکر» را با همان لحن بدبینانه و مسخره تکرار میکنند.) فکر! (ادای این کلمه پژواکی خشک و بیروح و زنگارگونه دارد. گویی گلوی آنها بلندگوی گرامافونهای قدیمی است. پس از ادای این واژه، همگی با صدای بلند خندهای زوزهمانند سر میدهند.)
چند صدا: زیاد به مخت فشار نیار ینک.
ــــ به جون خودت اگه فکر کنی، سردرد میشی.
ــــ راسی، یه چیزی رو میدونی؟ از قدیم گفتن، «چو در فکر رفتی مخور غصه، می نوش کن.» هاهاها!
چو در فکر رفتی مخور غصه، می نوش کن
چو در فکر رفتی مخور غصه، می نوش کن
(این بند را همگی با هم میخوانند. با این همسرایی، پایکوبان روی صندلیها ضرب میگیرند.)
حجم
۷۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
حجم
۷۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
نظرات کاربران
نمایشنامه به موضوع فاصلهی طبقاتی میپردازه . رواج ارباب بردهای در جامعه ،باعث شده فکر واحساس در طبقات پایین به فراموشی سپرده بشه. موضوع خوبی داره ودرمورد ذهنیت کارگران کشتی مسافربری هست که در بخش موتور خونه کار میکنند وبا آتش و
مثل همین دنیای خودمون هم اونجا اختلاف طبقاتی هست و دوتا دنیای متفاوت با کلی فولاد از هم جدا شده. اولش که طرف پایین توی گرما و مشقت با هم طبقهای های خودش کار میکرد خیلی خوشحال و مغرور بود و