کتاب جعبهی دکمهای گوئندی
معرفی کتاب جعبهی دکمهای گوئندی
کتاب جعبهی دکمهای گوئندی نوشته استیون کینگ و ریچارد چیزمار با ترجمه مریم تقدیسی منتشر شده است. این کتاب روایتگر داستان دختری نوجوان به نام گوئندی است که در شهری کوچک زندگی می کند؛ او یک روز بعد از اینکه متوجه می شود بالاخره می تواند نوک کفشش را در حالی که صاف ایستاده ببیند و قصد دارد به زمین بازی برود، با مردی رو به رو می شود که یک جعبهی دکمهای به او میدهد، جعبهای با ویژگیهای خاص و دکمههایی به روی آن که فقط یک بار می تواند فشارشان دهد، به جز دکمه قرمز! این جعبه چیزهای خوبی را به گوئندی میدهد اما آنها دربرابر کاری که گوئندی باید انجام دهد خیلی کوچکند!
این جعبه اسرار آمیز چیز متفاوتی را در نظر دارد.
خواندن کتاب جعبهی دکمهای گوئندی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پرهیجان و عجیب استیون کینگ پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب جعبهی دکمهای گوئندی
«من حدس میزنم یکی دربارهٔ وزنت یا ظاهرت، یا هر دو، سربهسرت گذاشته و حالا تو تصمیم گرفتی اصلاحش کنی. درسته؟ شایدم دقیقاً اینطور نباشه، ولی نزدیک شدم، مگه نه؟»
شاید از آنجا که غریبه است، گوئندی احساس میکند میتواند چیزی را با او در میان بگذارد که حتی به پدر و مادرش هم نتوانسته بگوید. یا شاید هم بهخاطر چشمان آبیاش باشد؛ چشمانی کنجکاو که اثری از بدجنسی در آنها دیده نمیشود یا حداقل گوئندی نمیتواند ببیند. «یکی از بچههای مدرسه، فرانکی استون، بهم میگفت گودیر۱۵. میشناسین؟ همون...»
«بله، هواپیماهای بدون بال گودیر رو دیدم.»
«اه، فرانکی واقعاً چندشآوره.» میخواهد برای مرد تعریف کند فرانکی چقدر شقّورق راه میرود دور حیاط بازی مدرسه و مدام میخواند: من فرانکی استونرم! در خدمتگزاری به دخترها حاضرم! ولی منصرف میشود.
«بعضی پسرهای دیگه هم شروع کردن و بعدش چند تا از دخترها هم دست گرفتن. دوستهام نه، دخترهای دیگه. قضیه مال کلاس ششم بود. حالا راهنمایی از ماه بعد شروع میشه و... خب...»
آقای ریچارد فاریس میگوید: «تو هم تصمیم گرفتی اجازه ندی این لقب تا راهنمایی بیاد دنبالت. خب معلومه. میدونی، قدت هم بلندتر شده.» چشمانش سرتاپای دختر را ورانداز میکند، ولی نه بهشکلی موذیانه؛ بیشتر با حالتی علمی. «احتمالاً قبلِ بلوغ بیشتر هم قد میکشی. برای دختر قدِ بلندیه.»
حجم
۳۴۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۳۴۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
نظرات کاربران
کتاب های استفن کینگ همه قشنگ و عالین.یه کتاب رو توی صدو خورده ای صفحه شروع میکنه جزئیات رو هم میگه،به اوج میبره و عالی تموم میکنه.این یکی از زیبایی های کتاب های کینگ هست.ترجمش یه جاهای نا مفهومه اما
خیلی خوشم نیومد موضوعش جالب بود اما اتفاقات جالبی نداشت و در کل بیشتر شبیه خلاصه داستان بود تا رمان.