دانلود و خرید کتاب اعترافات میناتو کانائه ترجمه بهاره صادقی
تصویر جلد کتاب اعترافات

کتاب اعترافات

امتیاز:
۴.۰از ۸۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اعترافات

کتاب اعترافات نوشته میناتو کانائه نویسنده ژاپنی است که بهاره صادقی آن را ترجمه کرده است. این نویسنده ژاپنی تا به‌حال موفق به دریافت چندین جایزه از جمله هونتایشو، شرلی جکسون و جایزه ادبی الکس شده است.

درباره کتاب اعترافات 

یوکو موریگوچی معلم است بعد از به‌هم خوردن نامزدی‌اش تنها دلخوشی‌اش دختر چهارساله‌اش است اما یک روز همه چیز تغییر می‌کند، دو تا از شاگردانش دختر او را می‌کشند، معلم جوان تصمیم می‌گیرد به‌جای رفتن پیش پلیس خودش از این نوجوان‌ها انتقام بگید پس برنامه‌ای طراحی می‌کند که همه چیز را در مدرسه تغییر می‌دهد. 

هر فصل کتاب اعترافات یک راوی متفاوت دارد و همین موضوع ما را از جنبه‌های مختلف با داستان رو در رو می‌کند. کتاب خانواده، آموزش و نوجوانی را محور قرار می‌دهد و از دیدگاه خودش به سراغ نقد آسیب‌های آن می‌رود.

خواندن کتاب اعترافات را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب اعترافات

بعدازاینکه نگاهی گذرا به تقاضانامه انداختم، «الف» گفت: «می‌دونم که درواقع کمکم نکردید؛ اما یه نفر رو لازم دارم که برام امضاش کنه. پس چه‌کسی بهتر از شما. شما معلم کلاس من هستید و علوم تدریس می‌کنید. می‌شه لطفاً برام امضاش کنید؟» اول کمی تردید کردم؛ اما بالاخره فرم ورودی را خواندم. او ادامه داد: «من از ساختنش نیت‌های خوبی دارم. می‌خوام از وسایل بچه‌ها محافظت کنم. ولی شما می‌گید خطرناکه. چرا اجازه نمی‌دید افراد متخصص بگن حق با کیه؟» حرف‌هایش شبیه یک چالش و تقریباً اعلان جنگ بود. درآخر او برد و من باختم. کیف ضدسرقت شوک‌دار جایزهٔ استانی را دریافت و به رقابت‌های ملی راه پیدا کرد. بسیار مورد تقدیر قرار گرفت و از آن به‌عنوان اثری افتخارآمیز در مقطع مدارس راهنمایی نام برده شد و در کشور مقام سوم را کسب کرد.

برای اینکه به حقیقت مرگ مانامی پی ببرم، A را به آزمایشگاه علوم فراخواندم. آن‌موقع فکر می‌کردم که واقعاً می‌توانم به‌وسیلهٔ او، کاری دربارهٔ این موضوع انجام دهم. گمان کنم این‌گونه سعی داشتم با احساس گناهی که داشتم، کنار بیایم.

او حوالی ظهر آمد، بعدازاینکه نیمی از ساعات مدرسه گذشته بود. نیشخندی معصومانه نیز بر لب داشت. کیف خرگوش‌مچاله را به او نشان دادم.

همان جملهٔ خودش را تکرار کردم و گفتم: «بازش کن. داخلش یه سورپرایزه.» اما او به آن دست نزد. درواقع احساس شرم می‌کرد. خودم عملکرد آن را بهبود بخشیده و قدرت شوکش را به‌اندازهٔ یک باتوم برقی افزایش داده بودم. کار سختی نبود. با کمی تحقیق، هرکسی می‌توانست چنین کاری را انجام دهد-درواقع سؤال اینجاست که چرا کسی باید بخواهد این کار را انجام دهد.

ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۱۳۹۹/۰۵/۳۰

داستان جنایی عجیبی داشت درگیری دو پسر نوجوان در یک قتل و انگیزه هایی که در ذهن هر یک بود شگفت زده می کرد آدمو این کتاب شبیه به تاوان و برای N حادثه از دیدگاه قاتل و اطرافیانش و

- بیشتر
anita
۱۳۹۹/۰۲/۲۶

داستان در مورد دو بچه ایه که دختر چهار ساله ی معلم شون رو می کشن و معلم که می دونه قاتل ها بچه ان و مجازاتی انتظارشون رو نمی کشه تصمیم می گیره خودش ازشون انتقام بگیره. کتاب در

- بیشتر
میس سین
۱۳۹۹/۱۰/۲۷

میناتو کانائه یکی از نویسندگان بسیار محبوب منه... شاید تفاوت عمده رمانهای این نویسنده با سایر کتابهای جنایی معمایی این باشه که در سایر کتابهای جنایی ما با یک قتل یا جنایت مواجهیم و در طول کتاب دنبال قاتل میگردیم

- بیشتر
sara
۱۳۹۹/۱۰/۲۳

میناتو کانائه و کتاباش و سبک نوشتنش که بیشتر ب روانشناسی شخصیت ها میپردازه عالیه

عباس زاده
۱۳۹۹/۰۷/۱۱

بطور کلی در این کتاب هر کاری که انجام میدین یه سری پیامدها براتون داره مراقب کارهاتون باشین کتاب جذاب تاثیر گذار و جالبه اگه سبک معمایی دوست دارین پیشنهاد خوبیه

بهنوش
۱۴۰۰/۱۰/۱۷

دو پسر ۱۱ ساله دست به قتل دختر معلمشان میزنن اما داستان خیلی بی رحمانه تموم شد

معصوم
۱۴۰۰/۰۱/۱۲

در مقایسه با دو کتاب دیگر ازین نویسنده "تاوان" و "برای N" داستان پردازی و کشش این کتاب کمی ضعیف تره، داستان از زبان چند نفر روایت میشه و همین باعث شده که قسمت هایی چندبار تکرار بشه، داستانِ قتل یک

- بیشتر
Dark Lady
۱۴۰۳/۰۲/۰۸

یه شاهکار دیگه از این نویسنده نویسنده انگار یه روانشناس تمام عیاره که انقدر عالی روان همه رو شکافته تو کتاب رمان جنایی نیست که به شکل کلیشه ای دنبال قاتل باشیم ... به نوعی یه تریلر روانشناسیه واقعا از خوندنش لذت

- بیشتر
Avalanche
۱۴۰۲/۱۱/۲۳

به طور خلاصه باید بگم که داستان این کتاب به طور کلی در فصل اول از زبان معلم داستان مطرح شده و در فصل‌های بعدی شخصیت‌های‌ مختلف داستان با زاویه‌ دید خودشون‌ جزئیات‌ بیشتری از داستان‌ رو به اشتراک میزارن

- بیشتر
Emma
۱۴۰۱/۰۷/۱۴

سبک جدیدی از روایت کردن بود و داستان پردازی هم جذاب بود

پرسیده بود که آیا خوشحال است؟ زمانی که مانامی گفت خوشحال است، آن مرد هم لبخندی زده و گفته بود: «منم به‌همین‌خاطر خوشحالم.»
afsaneh_&_fatemeh
می‌گویند انسان فقط تا زمانی می‌تواند گریه کند که اشک‌هایش خشک شوند؛ اما انگار برای ما این‌طوری نبود. بیهوده امیدوار بودیم که اشک‌هایمان بالاخره پایانی داشته باشد و با ناراحتی بسیار از این پشیمان بودیم که هیچ‌وقت هر سه نفرمان نتوانستیم اوقاتی را باهم سپری کنیم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
فکر می‌کردم اگر در تاریکی جستجو کنم، شاید حقیقت را بیابم و این حقیقت به من کمک کند روزنه‌ای به روشنایی و آغاز راهی برای رهایی پیدا کنم؛ اما حالا که خواندن خاطرات مادرم را به اتمام رساندم، چیزی شبیه به این ندیده‌ام-من حتی نمی‌توانم راهی را که پیش رویم قرار گرفته است، ببینم.
فریبا
این حقیقت که جامعه در سن بیست‌سالگی اجازهٔ مصرف الکل را می‌دهد، بدان معنی نیست که به افراد جامعه توصیه کنند الکل بنوشند-یا مست کنند. بااین‌حال بدون شک محدودیت سن قانونی برای نوشیدن الکل نقشی مهم را در رواج پاره‌ای از تصورات بازی می‌کند، مثلاً اینکه اگر به سن قانونی رسیده‌اید و یک‌بار الکل ننوشیده‌اید، چیزی را از دست داده‌اید-حتی اگر میلی به نوشیدن الکل نداشته باشید.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
پشیمان شدم. بازهم به‌سراغم آمدند-پشیمانی‌های بیشتر.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
من فکر می‌کنم که ما مردم معمولی، ممکن است یک حقیقت اساسی را فراموش کرده باشیم-اینکه واقعاً حق نداریم درمورد کسی دیگر قضاوت کنیم.
sepid sh
محکوم‌کردن کسانی‌که کار اشتباهی را انجام می‌دهند، بسیار راحت‌تر از این است که خودت کار درستی را انجام بدهی؛
انا
افراد ضعیف، افرادی ضعیف‌تری را برای قربانی کردن پیدا می‌کنند و کسانی‌که قربانی می‌شوند اغلب احساس می‌کنند تنها دو انتخاب دارند؛ با درد کنار بیایند یا با مرگ به رنج خود پایان دهند؛ اما آنها اشتباه می‌کنند. دنیایی که در آن زندگی می‌کنی، بسیار بزرگ‌تر از این است. من می‌گویم اگر جایی‌که در آن زندگی می‌کنی بسیار دردناک باشد، باید آزاد باشی تا جای دیگری را جستجو کنی. مکانی کم‌تر دردناک برای پناه‌گرفتن. جستجوی مکانی امن‌تر، شرم‌آور نیست. می‌خواهم باور داشته باشی که در این دنیای پهناور مکانی برای تو وجود دارد، پناهگاهی امن.
فریبا
اگر همیشه نگران این باشی که دیگران درموردت چی می‌گن، هیچ‌وقت نمی‌تونی قوی‌تر بشی. پس به کارت ادامه بده.
faezehswifti
آن شب که حمام کردم، شامپو تمام شده بود. زندگی هم تقریباً شبیه همین است؛ اما وقتی کمی آب را در بطری خالی ریختم و آن را تکان دادم، بطری با حباب‌های کوچک پر شد. در همین زمان بود که چیزی را فهمیدم؛ این من بودم. آب، آخرین ذرات باقی‌ماندهٔ خوشبختی را در خود شست و به حباب‌هایی که از خلأ پر شده‌اند، تبدیل کرد. شاید این، چیزی بیش از یک توهم نباشد؛ اما بازهم از پوچی بهتر است.
fasin

حجم

۲۰۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۲۰۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۳۹,۵۰۰
۲۷,۶۵۰
۳۰%
تومان