دانلود و خرید کتاب گُجسته‌دَژ هیل شرلی جکسن ترجمه علی خدادادی
تصویر جلد کتاب گُجسته‌دَژ هیل

کتاب گُجسته‌دَژ هیل

نویسنده:شرلی جکسن
انتشارات:نشر سیفتال
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب گُجسته‌دَژ هیل

کتاب گُجسته‌دَژ هیل نوشته شرلی جکسن و ترجمه علی خدادای، شامل داستانی در ژانر ادبیات گوتیک و وحشت است. 

درباره‌ی کتاب گُجسته‌دَژ هیل

کتاب گُجسته‌دَژ هیل داستانی در سبک ادبیات گوتیگ است. ادبیات گوتیک از درآمیختن ترس‌های انسانی با مضامین عاشقانه شکل می‌گیرد. ترس‌هایی که البته با شناخت هرکدام می‌توانیم به شناخت بهتری از وجود خودمان برسیم. شرلی جکسن که یکی از نویسندگان زبردست سبک وحشت است، توانسته است با نوشتن کتاب گُجسته‌دَژ هیل و آثار دیگرش، تاثیر بسیاری بر نویسندگان بعد از خودش بگذارد. 

علی خدادای درباره‌ی انتخاب نام کتاب گُجسته‌دَژ هیل اینطور می‌گوید: عنوان برگزیده برای این ترجمه برگرفته از داستان «گجسته‌دِژ» در کتاب «سه قطره خون» به‌قلم صادق هدایت است. همان‌طور که «گجسته» بودن (در مقابل «خجسته») در آن داستان دال بر بدیمنی و بدشگونی‌ست، در رمان حاضر نیز اشاراتی از باب تشویش، ناآرامی و بدخویی به «ساختمان» داستان دارد. «دَژ» (به‌فتح دال) به «دِژ» ترجیح داده شد، چرا که اولی به‌معنای «کوشک و عمارتی مرتفع در ییلاق» است و دومی، صرفاً هم‌معنی «قلعه».

کتاب گُجسته‌دَژ هیل را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از طرفداران ادبیات سبک گوتیک هستید، کتاب گُجسته‌دَژ هیل را بخوانید. دوست‌داران آثار شرلی جکسن نیز از خواندن کتاب گُجسته‌دَژ هیل لذت می‌برند. 

درباره‌ی شرلی جکسن

شرلی هاردی جکسن در ۱۴ دسامبر ۱۹۱۶ در سان‌فرانسیسکو، کالیفرنیا به دنیا آمد. معروف‌ترین اثر شرلی جکسن داستان کوتاه لاتاری است که برای اولین بار در مجله نیویورکر به چاپ رسید و از مشهورترین داستان‌های کوتاه قرن بیستم است. او جوایز بسیاری را برای آثارش از آن خود کرد. جایزهٔ اُ. هِنری (در سال ۱۹۴۹ برای داستان لاتاری) و جایزهٔ ادگار آلن پو (در سال ۱۹۶۱ برای داستان لوئیزا، لطفاً به خانه برگرد). شرلی جکسن با سبک خاص نوشتن خود که جنایی و معماگونه و در ژانر وحشت است، تاثیر بسیاری بر نویسندگان مشهور این سبک بعد از خود گذاشت. استیفن کینگ و ریچارد متیسون از جمله نویسندگانی بودند که او را الگوی کار خود قرار دادند. در سال ۲۰۰۷ جایزه «شرلی جکسن» توسط بنیاد وی تأسیس شد.

شرلی جکسن در ۸ اوت ۱۹۶۵ در سن ۴۸ سالگی در نورت بنینگتون، ورمانت به علت نارسایی قلبی از دنیا رفت.

بخشی از کتاب گُجسته‌دَژ هیل

نام او به این دلیل در فهرست دکتر مانتِه‌گی‌یو بود که یک روز وقتی النور دوازده و خواهرش هژده‌سال داشتند (و پدرشان حدود یک‌ماه می‌شد که از دنیا رفته بود)، بدون هیچ‌گونه هشدار، قصد یا دلیل خاصی بارانی از سنگ بر خانه‌شان باریدن گرفته بود؛ سنگ بود که از سقف سقوط می‌کرد و با صدای مهیب به دیوارها می‌خورد و شیشهٔ پنجره‌ها را می‌شکست و دیوانه‌وار روی بام خانه می‌کوبید. بارش سنگ به‌صورت گاه‌وبی‌گاه تا سه روز ادامه پیدا کرد و در این مدت النور و خواهرش بیش از آن‌که از سنگ‌ها آزرده‌خاطر شوند، از دست همسایگان و تماشاچیانی به‌ستوه آمده بودند که هر روز جلوی خانه تجمع می‌کردند؛ همین‌طور از یک‌دندگی کورکورانه و عصبی مادرشان که اعتقاد داشت تمام آن ماجرا زیر سر مردمان بدخواه و بدسگال محله بوده است؛ همان‌ها که چنان اقداماتی را از زمانی که او پا به آن خیابان گذاشته بود، در سر می‌پروراندند. روز سوم، النور و خواهرش به خانهٔ دوستی منتقل شدند و بارش سنگ‌ها هم متوقف شد و هیچ‌گاه دوباره بازنگشت، هرچند النور و خواهر و مادرش باز برای زندگی به همان خانه برگشتند و ماجرای دشمنی و کینه‌توزی‌شان با مردم محله هرگز تمام نشد. همه به‌جز افرادی که دکتر مانتِه‌گی‌یو از آنان داستان را جویا شد، این پیشامد را فراموش کرده بودند؛ النور و خواهرش نیز که در زمان وقوع حادثه، هریک دیگری را مقصر می‌دانست، مطمئناً آن‌را از یاد برده بودند.

النور در تمامی طول زندگیِ ناکردهٔ خویش، از زمان نخستین خاطره‌اش، انتظار چیزی مانند دَژ هیل را می‌کشید. در تمام مدتی که به مادر پیر و غرغرویش می‌رسید و او را از صندلی به تخت‌خواب منتقل می‌کرد، زمانی‌که وعده‌های تمام‌ناشدنی سوپ و فرنی را با سینی برایش می‌بُرد و هنگامی‌که به روان آهنین خود نیرو می‌بخشید تا به آن رخت‌شورخانهٔ کثیف برود، هم‌چنان ایمان داشت که روزی، اتفاقی خواهد افتاد. او از طریق نامهٔ برگشتی دعوت دکتر مانتِه‌گی‌یو به دَژ هیل را پذیرفته بود، با این حال شوهرخواهرش اصرار داشت تا با چند نفری تماس بگیرند و اطمینان حاصل کنند که این آقای دکتر قصد آشناساختن النور با مراسم بدوی و غیر متمدنانه‌ای را نداشته باشد؛ مسائلی که خواهرش چندان مناسب نمی‌دید تا خانمی مجرد و جوان درباره‌شان بداند. شاید خواهرش در خلوت زناشویی خود، پچ‌پچ‌هایی نیز راجع‌به این می‌کرد: شاید دکتر مانتِه‌گی‌یو ـ تازه اگر اسمش این باشد... واقعاً زنان را جهت انجام پاره‌ای... خُب... «آزمایش»‌ به‌کار می‌گرفت؛ می‌دانید... «آزمایش» ... همان‌ها که انجام می‌دهند! خواهر النور مفصلا در مورد اقدامات و آزمایش‌هایی که شنیده بود این جور دکترها انجام می‌دهند، جولان داد. اما النور چنین افکاری را به ذهن خود راه نمی‌داد؛ یا اگر هم راه می‌داد، از چیزی ترس نداشت. کوتاه‌سخن آن‌که حاضر بود هرجایی برود.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
اگر انسان ترس‌هایش را بشناسد خودش را خواهد شناخت.
آرنیکا
ولی همسر من معتقد است که مرد با صورت کاملاً تراشیده، همیشه انگار در تیپ خود یک چیزی کم دارد؛
آرنیکا
ما انسان‌ها یا باید با ترس مبارزه کنیم یا تسلیمش شویم
آرنیکا
«آدم تا درست‌وحسابی با چشم چیزی را نبیند، نمی‌داند چی می‌خواهد و چی نمی‌خواهد.
آرنیکا
«آدم‌ها همیشه خواهان اینند که موضوعات و اتفاقات را از پوشش اسرارآمیزشان خارج کنند تا بتوانند به آن‌ها نامی، هرچند بی‌معنا، برای شناسایی بدهند؛ مادامی‌که یادآور دلایل علمی باشد.‌
آرنیکا

حجم

۲۷۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۷۱ صفحه

حجم

۲۷۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۷۱ صفحه

قیمت:
۱۹,۸۰۰
تومان