دانلود و خرید کتاب یودو، دختری از نیجریه کریس کلیو ترجمه الهه شمس‌نژاد
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب یودو، دختری از نیجریه اثر کریس کلیو

کتاب یودو، دختری از نیجریه

معرفی کتاب یودو، دختری از نیجریه

کتاب یودو، دختری از نیجریه نوشته‌ کریس کلیو، پرفروش‌ترین کتاب روزنامه نیویورک تایمز است، این کتاب روایت دو زن است که در یک روز عجیب زندگی‌شان به هم گره می‌خورد؛ یکی پناهجوی غیرقانونی نیجریه و دیگری بیوه زنی انگلیسی.

درباره کتاب یودو، دختری از نیجریه

وقایع این داستان عمدتاً در انگلستان و بخشی نیز در نیجریه رخ داده. گرچه شخصیت‌های آن خیالی هستند اما به گفتهٔ نویسنده، وقایع اتفاق‌افتاده در داستان واقعی هستند و شاید برخی قسمت‌های یادشده در آن برای هزاران پناه‌جو آشنا باشد. از ویژگی‌های این داستان این است که از زبان دو راوی نقل می‌شود و بر اساس فرار یکی از شخصیت‌های اصلی، زنبورکوچولو، از نیجریه و تقاضای پناهندگیِ او در انگلستان شکل گرفته. همان‌طور که گفته شد شاید شخصیت‌ها و فضاهایی که ماجرا در آن رخ می‌دهد خیالی باشد اما درگیری‌های مربوط به نفت در نیجریه و آنچه سبب احساسات به‌وجودآمده در زنبورکوچولو می‌شود، حقیقت دارد. زمانی که داستان نوشته شده، نیجریه یکی از بزرگ‌ترین کشورهای صادرکنندهٔ نفت و درعین‌حال دومین کشور افریقایی به‌لحاظ درخواست پناهندگی در انگلستان بوده است.

این کتاب لحظه‌ای شما را رها نمی‌کند و با آن همراه می‌شوید تا سرنوشت شخصیت‌ها را ببینید.

خواندن کتاب یودو، دختری از نیجریه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب یودو، دختری از نیجریه

اگه توی کشور و شهر خودم بخوام این داستان رو تعریف کنم، باید همه‌چیز رو با جزئیات توضیح بدم. یعنی باید براشون از کف‌پوش، سفیدکننده و انواع عکس‌ها بگم، تا بفهمن. حتی از این‌که چطوری یه پوند انگلیسی تغییر شکل می‌ده. همهٔ این‌ها براشون خیلی مرموزه. خیلی زود داستان مهاجرتم توی این‌همه تعجب و توضیح گُم می‌شه. اون‌وقت انگار کشور شما یک افسون‌گر یا یه شعبده‌بازه که داستان واقعی زندگیِ من در مقابل داستان کشور شما خیلی کوچیک و ساده به‌نظر می‌رسه. اما ای یه‌پوندی، با تو همه‌چیز برام آسون‌تر می‌شه، چون همون روز صبح که آزاد شدم می‌تونستم بهت بگم نگاه کن، افسر ادارهٔ مهاجرت زل زده به اون عکس برهنهٔ توی روزنامه و تو خیلی سریع موضوع رو درک می‌کنی. به همین خاطره که من دو سال برای یاد گرفتنِ زبان انگلیسی ملکه وقت صرف کردم و این‌طوری من و تو بدون هیچ مشکلی به‌راحتی حرف همدیگرو می‌فهمیم.

افسر ادارهٔ مهاجرت، همون که به عکسه نگاه می‌کرد ـ مرد ریزنقشی بود و موهاش هم مثل همون سوپ قارچی که روزهای سه‌شنبه برامون سرو می‌کردن، کم بود. مچ دستش هم لاغر و سفید بود، مثل کابل‌های برق که با پلاستیک پوشونده شده باشن. یونیفرمش هم براش گشاد بود. سرشونه‌های کُتش آویزون، یه طوری روی بازوش افتاده و برجسته شده بود، انگار یه حیوون کوچولو زیرش مخفی شده. توی ذهنم وقتی اون کتش رو درمی‌آره رو تصور کردم که چشمای اون موجوداتِ ریز که زیر کتش مخفی شدن، چشمک می‌زنن. بعد با خودم فکر کردم این افسر بازداشتگاه چرا به‌جای این‌که به ما دخترای توی صفِ تلفن نگاه کنه، به یه عکس نگاه می‌کنه؟ اگه ما فرار کنیم چی؟ بعد یادم اومد که ما دیگه آزاد شدیم. بعد از اون‌همه روزهایی که اون‌جا بودیم، انگار باورکردنی نبود. دو سال توی مرکز بازداشتگاه زندگی کردم. وقتی به کشور شما اومدم چهارده سالم بود و هیچ مدرکی نداشتم که ثابت کنم چهارده سالمه. برای همین منو با بزرگسالا توی یه مرکز نگه داشتن. مشکل این بود که مرد و زن با هم یه جا زندانی بودیم. ولی شبا مردا رو یه جای دیگه می‌بردن. وقتی خورشید غروب می‌کرد، مثل گُرگا توی قفس نگه‌شون می‌داشتن اما در طول روز بین ماها قدم می‌زدن و همون غذایی رو که ما می‌خوردیم، می‌خوردن. اما به‌نظر می‌رسید که گرسنه هستن. فکر می‌کردم با چشمای گرسنه به من نگاه می‌کنن. بنابراین وقتی که دخترای اون‌جا به من گفتن «برای این‌که نجات پیدا کنی یا باید خوب به‌نظر برسی یا این‌که خوب حرف بزنی»، تصمیم گرفتم که خوب حرف بزنم. 

نظرات کاربران

msms
۱۳۹۹/۱۱/۳۰

نفهمیدم چه جوریه که مترجم به خودش اجازه میده عنوان کتاب رو هم سلیقه ای ترجمه کنه، حداقل اگر نمیخواستید عنوان اصلیه کتاب " آن دست دیگر رو" مانند ترجمه قبلی قرار بدید عنوانی مثل زنبور کوچولو میگذاشتید که خواننده

- بیشتر
fatemeh
۱۴۰۲/۰۵/۱۵

با شخصیت اصلی همزاد پنداری می کنید ولی خب داستانش یکم ضعیفه...به شخصه با حال واحوال پناهنده ها اشنا شدم واون حس بی تعلقی ...خیلی بده ... درکل به عنوان اشنا شدن با پناهنده ها و بی تعلقی و همینطور نیجریه

- بیشتر
وحید
۱۴۰۰/۱۰/۲۱

من دو سه صفحه از متن کتاب رو خوندم و به قدری بی‌معنی بود که ادامه ندادم. متن روان نیست. حالا مشکل از ترجمه است یا نویسنده نمی‌دانم.

Tina
۱۴۰۰/۰۸/۰۸

مزخرف فقط وقتمو تلف کردم

اشاره
۱۴۰۰/۰۴/۲۰

NFWVHYCMRDJ

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱)
گاهی تقدیر بر آن می‌شود تا انسان داستانی را بخواند، با آن همزادپنداری کند
وحید

حجم

۲۶۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۲۶ صفحه

حجم

۲۶۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۲۶ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان