دانلود و خرید کتاب قلعه حیوانات جورج اورول ترجمه وحید کیان
تصویر جلد کتاب قلعه حیوانات

کتاب قلعه حیوانات

نویسنده:جورج اورول
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۱۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب قلعه حیوانات

قلعه حیوانات یکی از آثار شاخص جرج اورول، نویسنده و روزنامه‌نگار معروف قرن بیستم است. اورول کتاب قلعه حیوانات را در طول جنگ جهانی دوم نوشت؛ این اثر به‌طور غیرمستقیم به شرایط حاکم بر شوروی سابق، اشاره دارد.

قلعه حیوانات به دلیل روابط خوب میان انگلیس و شوروی در آن زمان، مجوز انتشار نگرفت؛ تا درنهایت در سال ۱۹۴۵ در انگلستان منتشر شد و در اواخر دهه ۱۹۵۰ به شهرت رسید.

درباره کتاب قلعه حیوانات

حیوانات مزرعه آقای جونز در اقدامی انقلابی او را از مزرعه بیرون می‌کنند و خود اداره آن را به دست می‌گیرند تا برابری، رفاه و آسایش را برای حیوانات مزرعه فراهم کنند. رهبری این جنبش را گروهی از خوک‌ها به عهده می‌گیرند اما طولی نمی‌کشد که آن‌ها هم به رهبری خوکی به اسم «ناپلئون» شروع به بهره‌کشی از حیوانات دیگر می‌کنند و مشکلات جدید به وجود می‌آید.

کتاب قلعه حیوانات به‌طور غیرمستقیم به شرایط حاکم بر شوروی سابق، اشاره دارد. اورول با نگارش این کتاب از استبداد طبقه حاکم شوروی انتقاد کرد. او معتقد بود نظام شوروی به یک دیکتاتوری تبدیل شده‌ است. در رمان پیش‌رو، انقلاب حیوانات مزرعه، نماد انقلاب کارگری بر ضد نظام سرمایه‌داری و سرنوشت آن است.

جرج اورول در کتاب قلعه حیوانات، مدل حکومتی اتوپیامحور(آرمان‌شهری) را که در نیمه نخست سده بیستم بسیار محبوب بود، به چالش می‌کشد.

خواندن کتاب قلعه حیوانات را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعه این کتاب را به علاقمندان رمان‌های خارجی پیشنهاد می‌کنیم. قلعه حیوانات از اثرگذارترین رمان‌های قرن بیستم به‌شمار می‌رود و مطالعه آن زمینه آشنایی مخاطبان با مدل حکومتی کمونیستی و چالش‌های آن را فراهم می‌کند.

درباره جرج اورول

اریک آرتور بلر با نامِ مستعار جُرج اوروِل، داستان‌نویس، روزنامه‌نگار، منتقدِ ادبی و شاعر مشهور قرن بیستم در ۲۵ ژوئن سال ۱۹۰۳، در شهر موتیهاری، بهار (استان هند) در راج بریتانیا زاده شد. زمانی که اریک یک ساله بود، مادرش او و خواهر بزرگترش را به انگلستان برد.

زندگی در محیطی طبقاتی در هند و انگلیس باعثِ نگاهِ ویژه او به فقر شد؛ موضوعی که مهم‌ترین عنصرِ رمان‌ها و نوشتارهای جرج اورول را تشکیل می‌دهد. در جوانی برای کسب تجربه مدتی را در بین فقرا، بی‌خانمانان و کارگرانِ فصلی لندن و پاریس گذراند و بعضی مواقع در ظرفشوییِ یک هتل کار می‌کرد. در این زمان شروع به نوشتن تجربیات خود کرد که به نخستین کتابش آس و پاس‌ها در پاریس و لندن منجر شد. پس از انتشار این کتاب، به رمان‌نویسی پرداخت و دو رمان نخستش نیز بر اساس همین تجربیاتش در برمه (روزهای برمه) و انگلیس (دختر کشیش) شکل گرفت.

«هوای تازه» آخرین رمان او پیش از آغاز جنگ جهانی دوم است. در سال‌های نخستین جنگ به روزنامه‌نگاری و نقد کتاب پرداخت، ولی در سال ۱۹۴۳ پس از مرگ مادرش کار بر روی رمانی که تا امروز به آن مشهور است یعنی قلعه حیوانات را آغاز کرد.

اورول را بیشتر برای دو کتاب سرشناس و پرفروشش قلعه حیوانات و رمان «۱۹۸۴» می‌شناسند. این دو کتاب بر روی هم بیش از هر دو کتابِ دیگری از یک نویسنده قرن بیستمی، فروش داشته‌اند.

هفت ماه پس از چاپ کتاب ۱۹۸۴، اورول در بیستم ژانویه ۱۹۵۰ درگذشت. به درخواست خودش، پیکرش را سوزاندند و خاکسترش را در گورستانی گمنام و پرت در دهکده‌ای به نام ساتن کورتینی در نزدیکی آکسفورد به خاک سپردند.

 بخشی از کتاب قلعه حیوانات

درو کردن یونجه‌ها کار بسیار طاقت‌فرسایی بود و حیوانات برای انجام دادن آن زحمت زیادی را متحمل شدند، اما نتیجهٔ کارشان رضایت‌بخش بود. گاهی انجام دادن برخی کارها برای آن‌ها خیلی دشوار می‌شد، چون ابزارها برای انسان‌ها طراحی شده بود نه حیوانات و اگر حیوانی می‌خواست از آن‌ها استفاده کند باید روی پاهای عقب خود می‌ایستاد و این کار بسیار دشواری بود.

از طرفی، چون اسب‌ها به مزرعه کاملاً آشنا بودند کار چیدن علوفه و جمع‌آوری آن را خیلی بهتر از جونز و کارگرهایش انجام می‌دادند. خوک‌های باهوش نیز انجام دادن کارها را به حیوانات دیگر می‌سپردند و خود مدیریت می‌کردند. و چون دانش آن‌ها از حیوانات دیگر بیش‌تر بود، مدیریت آن‌ها از سوی همهٔ حیوانات پذیرفته شده بود. بوکسر و کلاور دستگاه‌های چمن‌زنی و شِن‌کشی را به خود می‌بستند و با قدم‌های سنگین خود در مزرعه پیش می‌رفتند و کار می‌کردند و یکی از خوک‌ها در حین کار پشت سرشان حرکت می‌کرد و هر گاه لازم بود فریاد می‌زد: «هُش رفقا!» بدین ترتیب، همهٔ حیوانات در جمع‌آوری یونجه کمک می‌کردند. حتی مرغ‌ها و اردک‌ها تمام روز زیر گرمای آفتاب به کار مشغول بودند و خرده‌یونجه‌ها را با نوک خود جمع‌آوری می‌کردند. سرانجام کار درو کردن یونجه‌ها دو روز کم‌تر از زمانی که جونز و کارگرهایش آن را انجام می‌دادند، به پایان رسید و محصول آن بزرگ‌ترین خرمنی بود که تا آن لحظه مزرعه به خود دیده بود. ضایعات کار تقریباً صفر بود چون مرغ‌ها و اردک‌ها با دقت تمام خرده‌یونجه‌ها را جمع‌آوری می‌کردند و هیچ حیوانی حتی کوچک‌ترین سهمی از محصول را ندزدیده بود.

معرفی نویسنده
عکس جورج اورول
جورج اورول
انگلیسی | تولد ۱۹۰۳ - درگذشت ۱۹۵۰

جورج اورول داستان‌نویس، روزنامه‌نگار، منتقد ادبی و شاعر انگلیسی است که غالباً با دو رمان معروف و پرفروش «مزرعه‌ی حیوانات» و «1984» شناخته می‌شود. اورول را می‌توان موفق‌ترین نویسنده‌ی انگلیسی‌زبان قرن بیستم دانست که آثار او علاوه‌بر ارزشمندی در نگاه مخاطبان قرن جدید، به ابزار آموزش «چگونه نوشتن» برای نویسندگان امروز نیز بدل شده است.

fariba_marjan😍
۱۴۰۱/۰۹/۲۰

بسیار زیبا👌🏻👌🏻

«اسنوبال این کار را کرده است تا بدین وسیله به علت اخراجش از ما انتقام بگیرد و حالا که او زحمات یک‌سالهٔ ما را برباد داده است من همین‌جا حکم اعدامش را صادر می‌کنم. هر حیوانی که بتواند این حکم عادلانه را اجرا کند نشان درجهٔ دوم “حیوان قهرمان” به علاوهٔ نیم کیلو سیب را از من جایزه می‌گیرد. و اگر کسی بتواند او را زنده دستگیر کند یک کیلو سیب پاداش می‌گیرد.»
Naarvanam
و حیوانات همهٔ حرف‌های او را باور می‌کردند، زیرا در واقع آن‌ها دوران جونز و همهٔ خاطرات مربوط به آن را از یاد برده بودند. آن‌ها خوب می‌دانستند که زندگی این روزهایشان بسیار سخت است و معمولاً گرسنه و سردشان است، اما از طرفی یقین داشتند که در گذشته وضعشان خیلی از این بدتر بوده است و یا لااقل دوست داشتند باور کنند که چنین بوده است.
Naarvanam
«اما آیا قانون طبیعت چنین است؟ یعنی این سرزمین آن‌قدر بدبخت و فقیر است که نمی‌تواند رفاه و آسودگی ساکنین خود را فراهم کند؟ نه، رفقا، اصلاً چنین نیست. هزار مرتبه می‌گویم که نه چنین چیزی نیست!
Naarvanam
جیرهٔ غذایی حیوانات باز هم کم‌تر شد. برای صرفه‌جویی در نفت، روشن کردن چراغ در آخورها ممنوع شد. اما خوک‌ها در این صرفه‌جویی نقشی نداشتند و در ناز و نعمت بودند و روز به روز چاق‌تر می‌شدند.
Naarvanam
همهٔ حیوان‌ها معنای دقیق صحبت‌های او را می‌دانستند. اما اسکوئیلر چنان قاطعانه حرف می‌زد و سگ‌های اطرافش آنچنان تهدیدکنان خرناسه می‌کشیدند که همهٔ حیوانات بدون اعتراض حرف‌های او را پذیرفتند.
Naarvanam
«دوستان یقین دارم که همهٔ شما این فداکاری رفیق ناپلئون را ستایش می‌کنید. زیرا که می‌دانید مدیریت کار لذت‌بخشی نیست، بلکه مسئولیتی سنگین و دشوار است که از عهدهٔ هر کسی برنمی‌آید! هیچ کس به اندازهٔ رفیق ناپلئون به حقوق مساوی برای همهٔ حیوانات معتقد نیست. او هم خوشحال می‌شود از این‌که شما بتوانید برای زندگی خودتان تصمیم بگیرید. اما گاهی ممکن است نتوانید تصمیمات درستی بگیرید. پس چه باید کرد؟
Naarvanam
یکی دیگر از سؤال‌هایش این بود: «آیا بعد از شورش اجازه دارم به یال‌هایم روبان بزنم؟» اسنوبال در جوابش گفت:‌ «رفیق! این روبان‌ها که آن‌قدر تو را شیفتهٔ خود کرده‌اند مظهر بردگی تو هستند، باید بفهمی که ارزش آزادی تو خیلی بیش‌تر از این روبان‌هاست.»
Naarvanam
«دوستان! پیام من به شما این است: شورش! شورش! البته نمی‌دانم این شورش و طغیان چه زمانی رخ خواهد داد. این هفته، هفتهٔ دیگر، یا شاید هم سال دیگر؛ ولی حتم دارم که شاید دیر و زود داشته باشد، ولی سوخت و سوز ندارد. یعنی قطعاً روزی عدالت روی زمین برقرار خواهد شد. بنابراین رفقای من، بقیهٔ عمر کوتاه خود را به این موضوع بیندیشید و فراموش نکنید که این پیام مرا به کسانی که بعد از شما می‌آیند برسانید تا نسل‌های آینده نیز به تلاش و مبارزهٔ خود ادامه دهند تا سرانجام به پیروزی برسید.
Naarvanam
نجامین شروع به خواندن نوشته‌های روی دیوار کرد، اما فقط یک حکم روی دیوار نوشته شده بود: همهٔ حیوان‌ها با هم برابرند اما بعضی از آن‌ها کمی با بقیه فرق دارند.
Naarvanam
فقط بنجامین بود که ادعا می‌کرد تمام زندگی طولانی خود را به یاد دارد و می‌داند که اوضاع زندگی آن‌ها همیشه همین بوده است. او می‌گفت: «گرسنگی و رنج و سختی و ناامیدی بخشی از قوانین مسلم زندگی حیوانی است.»
Naarvanam
حیوان‌ها پی برده بودند که این مشکل آن‌ها حل‌نشدنی است. و آن‌ها وقتی برای رسیدگی به این مسائل نداشتند
Naarvanam
موسز ادعا می‌کرد که خود به آن‌جا رفته است و با چشمان خودش مزارع همیشه‌سبز و درخت‌هایی را که روی آن کیک و قند روییده‌اند دیده است. بسیاری از حیوان‌ها حرف‌های او را باور می‌کردند و معتقد بودند که عدالت حکم می‌کند برای آن‌هایی که جز درد و رنج را نچشیده‌اند چنین دنیایی وجود داشته باشد.
Naarvanam
ماه آوریل در مزرعه جمهوری اعلام شد و در نتیجه برای انتخاب ریاست جمهوری باید انتخابات انجام می‌گرفت. و چون جز ناپلئون نامزد انتخاباتی دیگری وجود نداشت به اتفاق اکثریت آرا او رئیس‌جمهور منتخب اعلام شد.
Naarvanam
گوسفندها علاقهٔ خاصی به این تظاهرات خودجوش داشتند و اگر در هنگام غیبت خوک‌ها و سگ‌ها کسی جرئت می‌کرد و اعتراضی به این مراسم داشت، بع‌بع‌کنان و با سر دادن شعار «چهارپا خوب، دوپا بد» آن‌ها را ساکت می‌کردند.
Naarvanam
حیوان‌ها فکر می‌کردند اگر در زندگی آن‌ها رنج و مشقت زیادی وجود دارد اما در عوض دارای ارزش و اعتبار زیادی است که در گذشته هرگز از آن خبری نبود. غذا کم بود اما سرودخوانی و سخنرانی و تظاهرات بیش‌تر بود. ناپلئون دستور داده بود که هفته‌ای یک بار تظاهرات خودجوش برپا شود و در آن از تلاش‌ها و موفقیت‌های مزرعه تجلیل شود.
Naarvanam
به هر حال برای اسکوئیلر دشوار نبود که علی‌رغم واقعیات مسلم و آشکاری که وجود داشت، به حیوانات اثبات کند که هیچ نوع کمبودی وجود ندارد و اگر جیرهٔ غذایی آن‌ها کم شده است بنا بر ضروریات دیگری بوده است و این‌که در مقایسه با دوران جونز همه چیز وضع بهتری دارد
Naarvanam
گفته می‌شود که ناپلئون حتی در عمارت مزرعه جدا از دیگران زندگی می‌کند و غذای خود را داخل ظروف چینی می‌خورد. اعلام شد که هر سال در سالگرد تولد ناپلئون تیر شلیک خواهد شد. و دیگر هرگز او را با نام سادهٔ ناپلئون خطاب نمی‌کردند. و نام او با عنوان پیشوا خوانده می‌شد. اسکوئیلر در سخنرانی‌هایش در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود در مورد عقل و خرد ناپلئون و خوش‌قلبی او و عشق عمیقش به حیوانات سخن می‌گفت.
Naarvanam
صبح روزهای یکشنبه اسکوئیلر از روی کاغذی که آن را با پاچهٔ خود نگه می‌داشت با صدای بلند می‌خواند که تولید محصولات دو، سه یا پنج برابر شده است. حیوان‌ها دلیلی برای باور نکردن حرف‌های او نداشتند به ویژه آن‌که دیگر شرایط زندگی خود در قبل از شورش را به یاد نمی‌آوردند. اما گاهی آرزو می‌کردند ای کاش از میزان این آمار و ارقام کاسته می‌شد و در عوض به جیرهٔ غذایی آن‌ها افزوده می‌شد.
Naarvanam
تصویری که او از آیندهٔ بعد از شورش در سر داشت آینده‌ای بود که در آن همهٔ حیوانات فارغ از رنج و گرسنگی در برابری کامل با یکدیگر بودند و هر کس به اندازهٔ توانش کار می‌کرد و حیوانات قوی‌تر حامی و پشتیبان حیوانات ضعیف‌تر بودند. اما حالا نمی‌دانست که چرا به جای آن دنیای شیرین آرمانی به این روز افتاده‌اند و کسی از ترس سگ‌های درندهٔ ناپلئون جرئت حرف زدن را ندارد. و هر لحظه باید منتظر اعتراف دوستان خود به انواع جنایات و تکه‌تکه شدن آن‌ها به دست سگ‌ها باشند. اما کلاور به فکر شورش نبود، زیرا می‌دانست که موضوع اصلی حفظ مزرعهٔ حیوانات و جلوگیری از بازگشت انسان‌هاست. او می‌دانست که تحت هر شرایطی باید به نظام مزرعه و ناپلئون وفادار بماند و سخت کار کند.
Naarvanam
اگر می‌توانست حتماً افکارش را به زبان می‌آورد و می‌گفت که سال‌ها پیش وقتی شورش کردند هدفشان اصلاً این نبود. هدفِ شورشی که میجر پیر آن را تبلیغ می‌کرد این صحنه‌های کشتار و وحشت نبود. تصویری که او از آیندهٔ بعد از شورش در سر داشت آینده‌ای بود که در آن همهٔ حیوانات فارغ از رنج و گرسنگی در برابری کامل با یکدیگر بودند و هر کس به اندازهٔ توانش کار می‌کرد و حیوانات قوی‌تر حامی و پشتیبان حیوانات ضعیف‌تر بودند. اما حالا نمی‌دانست که چرا به جای آن دنیای شیرین آرمانی به این روز افتاده‌اند و کسی از ترس سگ‌های درندهٔ ناپلئون جرئت حرف زدن را ندارد.
Naarvanam

حجم

۱۱۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

حجم

۱۱۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
۲۱,۰۰۰
۵۰%
تومان