کتاب پاسخ های کوتاه به پرسش های بزرگ
معرفی کتاب پاسخ های کوتاه به پرسش های بزرگ
کتاب پاسخ های کوتاه به پرسش های بزرگ نوشته فیزیکدان مشهور استیون هاوکینگ است که با ترجمه حسین صداقت منتشر شده است.
درباره کتاب پاسخ های کوتاه به پرسش های بزرگ
کمتر کسی است که اسم استیون هاوکینگ را نشنیده باشد. یکی از بزرگترین فیزیکدانهای معاصر که مدتی پیش درگذشت. بخشی از شهرت او بهخاطر بیماریاش بود که عضلات حرکتی او را از کار انداخته بود و در نتیجه، او توان تکانخوردن نداشت. دلیل دیگر شهرت او نیز نظریات جدید او دربارهٔ سیاهچالهها بود؛ اما شاید مهمترین دلیل این شهرت، برخی مباحث مرتبط با فیزیک سیاهچالهها باشد که منجر به ادعاهایی جنجالی در زمینهٔ پیدایش جهان و مباحث علمی- فلسفی مرتبط با وجود خالق و اصولاً لزوم وجود خالق از سوی او بود. اما در ایران کمتر درباره نظرات و تفکرات او صحبت شده است.
مردم همیشه به دنبال پاسخِ پرسشهای بزرگ بودهاند. اینکهما ازکجا آمدهایم؟ جهان چگونه آغازشد؟ چه معنایی دارد و هدف از طراحیآن چیست؟ آیا کسی آن بیرون وجود دارد؟ داستانهای خلقتِ قدیمی، اکنون به نظرمیرسدکه کمتر مربوط و معتبر باشند. آن حکایتها با انواع مختلفی از آنچه که تنها میتوان خرافات نامید عوض شدهاند؛ از عصر جدید بگیر تا جنگ ستارگان؛ اما علم واقعی میتواند بهمراتب عجیبوغریبتر و رضایتبخشتر از داستانهای علمی تخیلی باشد. این کتاب اثری جذاب برای پاسخ به بعضی سوالها از طرف این فیزیکدان مشهور است.
خواندن کتاب پاسخ های کوتاه به پرسش های بزرگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقه مندان به علم پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب پاسخ های کوتاه به پرسش های بزرگ
راجر پنروز نشان داده بود که وقتی یک ستارهٔ در حال مرگ تا یک شعاع خاصی منقبضشده باشد، ناگزیر از وجود یک تکینگی خواهیم بود که در آن فضا و زمان به پایان رسیدهاند. من با اطمینان فکر میکردم که ما قبلاً هم این را میدانستیم که هیچچیز نمیتواند یک ستاره سرد غولپیکر را از فروریختن بر اثرگرانش خود بازدارد، تا زمانی که به یک چگالی بینهایت تکینه برسد. متوجه شدم که استدلالهای مشابه میتواند به انبساط جهان اعمال شود. در این مورد، میتوانم ثابت کنم که تکینگیهایی وجود دارند که در آنها فضا - زمان دارای آغاز هستند.
یکی از لحظات باشکوه احساس موفقیت در سال ۱۹۷۰، چند روز پس از تولد دخترم، لوسی، برایم پیش آمد. یک شب وقتی داشتم به رختخواب میرفتم و ناتوانیام روند آهستهتری گرفته بود، متوجه شدم که میتوانم نظریهٔ ساختار عِلّی را که برای نظریههای تکینگی توسعه داده بودم، به سیاهچالهها اعمال کنم. اگر نسبیت عام درست باشد و چگالی انرژی مثبت باشد، مساحت سطح افق رویداد - مرزیک سیاهچاله - دارای این ویژگی است که همیشه وقتی ماده یا پرتوی اضافه وارد آن میشود، افزایش مییابد. علاوه بر این، اگر دو سیاهچاله به هم برخورد کنند و به یک سیاهچاله ادغام شوند، مساحت افق رویداد سیاهچالهٔ حاصل بیشتر از مجموع مساحتهای افقهای رویداد سیاهچالههای اصلی است.
عصری طلایی بود که در آن بسیاری از مشکلات بزرگ نظریهٔ سیاهچاله را حتی قبل از اینکه هیچ شواهد بصریای برای آن سیاهچالهها وجود داشته باشد حل کردیم. در حقیقت، در سال ۱۹۷۳، پس از انتشار کتابم با جورج آلیس به نام ساختار بزرگمقیاس فضا - زمان، آنقدر با تئوری نسبیت عمومیکلاسیک موفق بودیم که دیگر حوصلهام سر رفته بود. کارم با پِنروز نشان داده بود که نسبیت عام در تکینگیها درهم میشکند، بنابراین، گام آشکار بعدی، ترکیب نسبیت عام (نظریهٔ بزرگ مقیاس) با نظریهٔ کوانتومی (نظریهٔ مقیاسهای کوچک) بود. بهطور خاص، داشتم فکر میکردم که آیا میتوان یک اتم داشت که هستهاش یک سیاهچالهٔ اولیه باشد که در جهان اولیه تشکیل شده باشد؟ تحقیقاتم نشان داد که رابطهای عمیق و تا همین اواخر، ناشناخته بین گرانش و ترمودینامیک (علم گرما) وجود دارد، و پارادوکسی را حل کرد که بیش از سی سال بدون هیچ پیشرفتی مورد بحثوجدل بود: چگونه از یک سیاهچالهٔ در حال فشرده شدن تشعشعی باقی میماند که حاوی همهٔ اطلاعات دربارهٔ چگونگی ساختهشدن آن سیاهچاله باشد؟ من فهمیدم که اطلاعات از بین نرفته است، اما از طریق یک روش مفید بازگشت نمیکند، درست مانند سوختن یک فرهنگ لغت که فقط دود و خاکستر آن باقیمیماند.
حجم
۱۶۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۸۵ صفحه
حجم
۱۶۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۸۵ صفحه
نظرات کاربران
عالی من خوندم یعنی واقعا کسایی که به ستاره شناسی علاقه دارند بخرند و بخوانند چون خیلی ارزونه
عمده دلیل نویسنده برای اثبات عدم لزومِ وجود خدا اینه که ما میتونیم خلقت جهان را به شکل علمی توضیح بدیم. این حرف نویسنده رو همهی فیلسوفان مسلمان قبول دارن، قرن ها قبل از نویسنده هم این حرف رو قبول داشتن. از
گرونه 🙁😐
رفقا لطفا قبل از مطالعه کتاب براهین پنجگانه توماس آکویناس یا حداقل برهان وجوب و امکان ابن سینا و برهان نظم را مطالعه کنید سپس متوجه دلایل سست جناب هاکینگ می شوید