دانلود و خرید کتاب گیتار ضحی کاظمی
تصویر جلد کتاب گیتار

کتاب گیتار

نویسنده:ضحی کاظمی
انتشارات:نشر کتاب کوچه
امتیاز:
۲.۶از ۱۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب گیتار

کتاب گیتار، مجموعه داستانک‌های خواندنی و جذاب از ضحی کاظمی است که به موضوعات مختلفی مانند مرگ، ماوراءالطبیعه و اعتقاد به عناصر جادویی دنیا می‌پردازد. 

درباره‌ی کتاب گیتار

گیتار مجموعه‌ی پنجاه داستانک نوشته‌ی ضحی کاظمی است. داستانک یکی از سبک‌های داستان‌نویسی است که در آن، داستان در چندخط یا نهایتا یک صفحه به اتمام می‌رسد. بسیاری از داستانک‌ها پایان‌های غافلگیرکننده‌ای دارند و در پی یک کشف به خواننده‌ی اثر، ضربه می‌زنند. این کشف می‌تواند غافلگیر کردن خواننده و ایجاد شوک، شوخی یا نمایش لحظه‌ای زیبا باشد. هرچند داستانک‌های بسیاری هم وجود دارند که پایان مشخصی ندارند و انتهای داستان به ذهن خواننده واگذار شده است.

درونمایه‌ و موضوع بیشتر داستانک‌های کتاب گیتار، مرگ، ماوراءالطبیعه و اعتقادات و باورها به عناصر نادیدنی جهان پیرامون ماست. ضحی کاظمی در کتاب گیتار به رابطه بنده و معبود، رابطه ذکر و استاد، رابطه‌ای که میان چاکراها و انرژی‌های کائنات و... وجود دارد، پرداخته است و داستانک‌هایی خلق کرده است که خواندنشان می‌تواند حس عجیب غافلگیری را به شما هدیه بدهد.

کتاب گیتار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از خواندن داستان کوتاه از نویسندگان ایرانی لذت می‌برید، کتاب گیتار یک گزینه‌ی عالی برای شما است. همچنین اگر زمان کمی در طول روز دارید که دوست دارید آن را با مطالعه ثمربخش کنید، کتاب گیتار را انتخاب کنید.

درباره‌ی ضحی کاظمی

ضحی کاظمی در سال ۱۳۶۱، در تهران، به دنیا آمد. او دوران دبستان خود را در تهران و راهنمایی و دبیرستان را در لندن گذرانده است. تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مهندسی مواد (دانشگاه علم و صنعت ایران) و سپس کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی (تهران- مرکز) ادامه داده است. همکاری‌اش با نشریاتی مانند داستان همشهری و چوک را با کار ترجمه آغاز کد. ضحی کاظمی از سال ۸۷ به صورت حرفه‌ای کار داستان‌نویسی را آغاز کرد. اولین رمان او «آغاز فصل سرد» سال ۹۱ از سوی نشر افراز روانه بازار شد. این رمان نامزد نهایی جایزه واو (رمان متفاوت سال) شد. کتاب دیگر او، سال درخت با ترجمه‌ی کارولین کراسکری در سال ۹۵ در انگلستان منتشر شد. ضحی کاظمی همچنین داستان‌های علمی تخیلی و فانتزی بسیاری برای کودکان و نوجوانان نوشته است که مجموعه‌ی آدم‌نباتی‌ها از آن جمله است. ضحی کاظمی در حال حاضر دبیر و عضو هیئت مدیره انجمن صنفی داستان‌نویسان تهران است.

بخشی از کتاب گیتار

شانزده سالم بود که پول توجیبی و کادوی تولد و عیدی‌های دو سالم را جمع کردم گیتاربرقی بخرم. بابا اجازه نداد. خیلی که اصرار کردم، قبول کرد. گیتار و یک آمپلی‌فایر کوچک خریدم.

همهٔ تهران را گشتم تا معلمِ گیتارِ زن پیدا کنم. پیدا نشد.

بابا اجازه نداد پیش معلم مرد بروم.

خودم تمرین می‌کردم. فایده نداشت. سیم‌های گیتار خیلی سفت بود. دستم را درد می‌آورد. نمی‌توانستم کوک‌اش کنم. صدایش بلند بود و خانواده را اذیت می‌کرد. ناامید شدم.

دو سال گذاشت. گیتار کنار اتاق ماند و خاک خورد. برایش که مشتری پیدا شد، به‌اصرار مامان و بابا فروختم‌اش. مامان گفت پول گیتار را دست‌بند طلا بخر و نگه دار، برایت بماند.

دست‌بند را هنوز دارم. حتا بعدِ ازدواج که برای خرید خانه، همهٔ طلاهایم را فروختم، نگه‌اش داشتم. همیشه هم دستم است.

گاهی دختر دو سال‌ونیمه‌ام، سرش را روی دستم می‌گذارد و لبخند می‌زند. می‌گوید: «مامان، چرا از دستت صدای آهنگ می‌آد؟»

zeinab.ghl
۱۳۹۹/۰۴/۱۲

یه مجموعه داستان با پنجاه داستانک، در کل جالب بود، از بعضی از داستانک ها خوشم اومد، از چند تاشون بدم اومد، چندتاشون اینقدر گنگ و خام بودن که انگار نیمه تمام مونده و نویسنده فراموش کرده بود تمامشون کنه.

- بیشتر
Ramtin
۱۳۹۹/۰۹/۱۰

نویسنده عزیز ایده ها و داستان های جالبی رو در قالب داستان های کوتاه و به قولی داستانک منتشر کرده ولی داستان ها با اینکه جذابیت موضوعی دارن ولی در داستان پردازی ضعف شدیدی دارند.... ولی متن این مجموعه داستانک گیتار

- بیشتر
مرجان معتمدحسینی
۱۴۰۱/۰۳/۱۱

داستانک‌های کوچیک فوق‌العاده آموزنده برای کسایی که سودای نویسندگی در سر دارن. کاملاً الهام‌بخش کسب سوژه و انتخاب زاویه‌ی دید. برای خواننده‌ی عادی بسیار سرگرم کننده و حتی اعتیادآور! من که بی‌نهایت لذت بردم. مرسی که روی طاقچه بی‌نهایت گذاشته بودین.

- بیشتر
کاربر ۱۴۲۶۹۳۹
۱۴۰۳/۰۷/۰۵

اخر داستان ها همه تلخ بود

نویسنده نوشتن را دوست داشتم. از بچگی. اما هیچ‌وقت نوشته‌هایم برایش رضایت‌بخش نبود. همیشه با تعجب می‌پرسید چطور معلم به انشاهای ضعیف من بیست می‌دهد؟ زیاد مطالعه می‌کرد. داستان، رمان، تاریخ، دوست داشت نویسنده شود اما هیچ‌وقت نوشته‌هایش را به کسی نشان نمی‌داد. یک روز به هوای خانه‌تکانی عید دفتر شعری که زیر تخت نگه می‌داشتم پیدا کرده و شعرهایم را خوانده بود. انقدر خجالت‌زده‌ام کرد که خودم دفتر را دور ریختم و دیگر سراغ شعر نرفتم. گه‌گاهی داستان می‌نوشتم و در نشریات دانشگاه چاپ می‌کردم. یا نمی‌فهمید، یا به رویم نمی‌آورد. اولین رمانم را به او تقدیم کردم. حتی بازش نکرد. گفت کار اول‌همهٔ نویسنده‌ها ضعیف است. حالا دارد تمام خانه را می‌گردد. به امید پیدا کردن شعری، داستانی، یادگاری از من. من تنها چیزی که برایش باقی گذاشتم همان یادداشت خودکشی‌ام بود.
zeinab.ghl
مبینا پنج‌ساله بود، ملیکا سه‌سال‌ونیم. مبینا بیست سوره از جزء سی حفظ بود، ملیکا چهارده سوره. در مسابقات حفظ قرآن گروه سنی سه تا هفت سال، بین پانصد شرکت‌کننده، مبینا اول شد، ملیکا دوم. جایزهٔ نفر اول ربع‌سکهٔ بهار آزادی بود، جایزهٔ نفرات بعدی، اسباب‌بازی. برگشتنی، تمام مدت، مبینا گریه می‌کرد که چرا ملیکا عروسک گرفته و به او جایزه نداده‌اند.
mb
مادرم دوست داشت پزشک شود. شیمی قبول شده و سال‌ها دبیر بود. پدرم دوست داشت وکیل شود. تاریخ قبول شده و سال‌ها دبیر بود. خواهرم وکیل شد، برادرم جراح. شوهرم مهندس بود، من هم دبیر. شوهرم دوست داشت پسرمان هنرمند شود. من دوست داشتم مهندس شود. خواهرم دوست داشت پسرم نویسنده شود. برادرم دوست داشت خواهرزاده‌اش دندان‌پزشک شود. پسرم دکترای فیزیک گرفت و استاد دانشگاه شد. پیانو را عالی می‌نواخت، شعر هم می‌گفت. تا آخر هم پای مسابقات تنیس می‌نشست و آه می‌کشید چرا تنیسور حرفه‌ای نشده.
MOTAHARE

حجم

۸۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

حجم

۸۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان