دانلود و خرید کتاب سوختن هامون حجار
تصویر جلد کتاب سوختن

کتاب سوختن

نویسنده:هامون حجار
انتشارات:نشر کتاب کوچه
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب سوختن

کتاب سوختن نوشتهٔ هامون حجار است. نشر کتاب کوچه این مجموعه داستان کوتاه، معاصر و ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب سوختن

کتاب سوختن حاوی یک مجموعه داستان کوتاه و معاصر و ایرانی است. عنوان برخی از این داستان‌ها عبارت است از «۱۱:۱۱»، «۲۱:۱۲»، «۲۲:۲۲»، «۱۲:۲۱» و «؟؟:؟؟».

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب سوختن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سوختن

«حالا ما اینجاییم. به قول تو جایی که شهر زیر پایمان است. حواسم بود من پیشنهاد اینجا را ندهم. نتوانستیم هیچ جای خلوتی را توی محوطهٔ برج برای مشاوره پیدا کنیم. همه سیزده بدرشان را آورده بودند توی برج. وقتی ما داشتیم دور محوطه و فلکهٔ آن وسط را می‌زدیم تا به پیشنهاد تو خودمان را برسانیم به آسانسور و بیاییم اینجا، تو مدام از من سوال می‌پرسیدی و من با جمله‌های کوتاه جواب می‌دادم. و تو هیچ نگاهم نمی‌کردی. هنوز آنقدر ذوق‌زده بودی از این که بهت گفتم کمکم کرده‌ای، که همانطور خیره به روبرو می‌رفتی و لبخند می‌زدی. برای همسایه‌ها سر تکان می‌دادی و بر حسب وظیفه، برای این که زمان را از دست ندهیم، از من سوال می‌پرسیدی اما تحلیلم نمی‌کردی. جواب‌هام برات مهم نبود. من گفته بودم خوب شده‌ام. و تو توی پوست خودت نمی‌گنجیدی!

و بین همین سوال و جواب‌های بی سر و ته بود که من حس کردم اینجا آسمان هفتم است. سرعت حرکت همه چیز چند درجه کند شد. زنی کنار ما به آرامی تنگ ماهی عیدش را چپه کرد توی فلکهٔ آب. پسر بچه‌ای از خوشحالی جیغ کشید. پیرمردی آنطرف‌تر، لم داده بود روی صندلی پیکنیکش و روزنامه‌اش را آرام ورق می‌زد. دلش می‌خواست همهٔ آن اخبار خوب توی صفحه حوادث را با تمام وجودش هضم کند، و گهگاه نگاه پدرانه‌ای بیندازد به دختر و پسرش، به عروس و دامادش که آنطرف‌تر با صدای بلند قهقهه می‌زدند، جوجه‌ها را روی منقل باد می‌زدند، زندگی می‌کردند، و در عین حال، حواسشان بود که ماسک‌هاشان را درنیاورند.

و ما از این‌ها گذشتیم. چپیدیم توی آسانسور. تو دکمه را فشار دادی و ما پرواز کردیم سمت آسمان هشتم. فرود آمدیم اینجا؛ پشت بام برج. روی مرتفع‌ترین نقطهٔ این زمین مسکونی. من چند بار پشت هم ازت عذرخواهی کردم و گفتم که نباید یک همچین روزی که مخصوص خانه و خانواده است وقت می‌گرفتم. اما تو مدام سر تکان می‌دادی و می‌گفتی که عیب ندارد، که خودت گفته بودی همیشه برای مراجعینت در دسترسی.

و آمدیم اینجا: لبهٔ بام که تیز است، کوتاه، بی‌حصار*

- فهمیدم که همه چیو زیادی برای خودم گنده کردم. خب... راستش... فواد رو دیدم... خونه‌شون هنوز همون‌جاست... ته بن‌بست مرجان... با هم حرف زدیم... راجع به اون موقع‌ها، راجع به هاله... گفت که از ایران رفته... راجع به همهٔ چیزایی که یه روزی سخت بودن... می‌دونی دکتر همه چی خیلی خوب بود... باورم نمی‌شد بعد این همه وقت می‌تونستم بشینم روبروش و از مکالمه‌مون لذت ببرم.

نفس می‌گیرم. تو هیچ وقت قرار نیست بفهمی من چه بازیگر قدری‌ام.»

اوراق و بازیافت کشتی
محسن خسروی بابادی
سیری شبانه تا افق اعلا
سیدمصطفی میره ای
سرمایه بکار رفته شده نیروی انسانی و موفقیت مالی شرکت ها
الهام سادات حیات غیبی
خستگی و شکست مواد نانوساختار
پاسکوآله کاوالییره
خنده سرخ
لیانید آندری یف
آموزش SQL Server 2019
عطاءاله یزدانی
درآمدی بر جریان های تاریخ نگاری افغانستان معاصر
احمد شعیب مسلم یار
تعمیرات و عیب یابی موبایل و تبلت
علی عباسی آبندانکشی
درباره تحلیل محتوا بدانیم
پری مسلمی پور لالمی
گنج گمشده
زهره صبوری‌فرد
محاسبه، نصب، راه اندازی و پارامتردهی درایو Micro Master
عباس مقدسی
معجم مصادر الاباضیة
علی اکبر ضیائی
من جای تمام زنانی که نمی شناسم می گریم
فاطمه رحمانی فرد
در آینه کسی بود
آرش دادوند
الکترونیک در سه سوت
شهریار پورزارع
محله ای که بود
محمدعلی اکبری
سرزمین بلاخیز
کارن جنینگز
The Future of Healthcare
زهرا راسخ
چطور مردم را در کمتر از ۹۰ ثانیه مجذوب خود کنیم
نیکلاس بوثمن
الگوریتم هایی برای زندگی (خلاصه کتاب)
برایان کریستین
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۹۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۳۴ صفحه

حجم

۶۹۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۳۴ صفحه

قیمت:
۶۸,۰۰۰
تومان