کتاب دختر گمشده
معرفی کتاب دختر گمشده
کتاب دختر گمشده، داستانی جنایی نوشته شرلی جکسون است که بر اساس ماجرای واقعی ناپدید شدن یک دختر دانشجو در مسیری جنگلی و کوهستانی، نوشته شده است. دختر گمشده را با ترجمهی علی خدادادی در اختیار دارید.
دربارهی کتاب دختر گمشده
کتاب دختر گمشده، داستانی جنایی از شرلی جکسون است. ماجرایی که تخیل جکسون را پرواز داد و بر اساس آن داستان کوتاه دختر گمشده و یک رمان به اسم جلاد اسرارآمیز نوشت. ماجرا از این قرار بود. پائولا جین ولدن ۱۸ ساله، دانشجوی سال دوم کالج بنینگتون، در نخستین روز دسامبر ۱۹۴۶ هنگام پیاده روی در لانگ تریل ورمونت ناپدید شد. او نتوانست هیچ یک از دوستانش را با خود همراه کند و به تنهایی به گشت و گذار در مسیری جنگلی و کوهستانی رفت. نه کیفی همراه خود برد و نه پول اضافهای. جین به خوابگاه برنگشت و این موضوع باعث شد تا به رییس پلیس منطقه مراجعه کنند. هرچند درباره این پرونده فرضیههای متعددی مطرح است، اما عملا هرگز هیچ جسدی پیدا نشد.
دختر گمشده، داستان هماتاقی بتسی است. یک روز که سرخوش مشغول آواز خواندن است، از بتسی خداحافظی میکند. او میگوید کاری دارد که باید برود انجامش بدهد. بتسی چند روزی را با نگرانی و دلهره پشتسر میگذارد تا اینکه تصمیم میگیرد موضوع گم شدن هم اتاقیاش را به سرپرست اردوگاه بگوید...
کتاب دختر گمشده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از مطالعهی داستانها و رمانهای پلیسی، معمایی و جنایی لذت میبرید، کتاب دختر گمشده را بخوانید.
دربارهی شرلی جکسون
شرلی هاردی جکسون در ۱۴ دسامبر ۱۹۱۶ در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا به دنیا آمد. معروفترین اثر شرلی جکسون داستان کوتاه لاتاری است که برای اولین بار در مجله نیویورکر به چاپ رسید و از مشهورترین داستانهای کوتاه قرن بیستم است. او جوایز بسیاری را برای آثارش از آن خود کرد. جایزهٔ اُ. هِنری (در سال ۱۹۴۹ برای داستان لاتاری) و جایزهٔ ادگار آلن پو (در سال ۱۹۶۱ برای داستان لوئیزا، لطفاً به خانه برگرد). شرلی جکسون با سبک خاص نوشتن خود که جنایی و معماگونه و در ژانر وحشت است، تاثیر بسیاری بر نویسندگان مشهور این سبک بعد از خود گذاشت. استیفن کینگ و ریچارد متیسون از جمله نویسندگانی بودند که او را الگوی کار خود قرار دادند. در سال ۲۰۰۷ جایزه «شرلی جکسن» توسط بنیاد وی تأسیس شد.
شرلی جکسون در ۸ اوت ۱۹۶۵ در سن ۴۸ سالگی در نورت بنینگتون، ورمانت به علت نارسایی قلبی از دنیا رفت.
بخشی از کتاب دختر گمشده
فردای آن روز بتسی کمی نگران شد، بیشتر به این خاطر که تخت بغلیاش خالی مانده و کسی در آن نخوابیده بود. فکر وحشتناک در جریانگذاشتن «سرپرست اردوگاه» به ذهنش رسید (به شنیدن چیزهایی از این قبیل فکر کرد: «قضیهٔ بتسی رو شنیدی؟ دستپاچه رفته پیش خالهجِین تا بگه هماتاقیش گم شده و تازه تمام مدت دخترِ طفلی...») و در نتیجه بهجای این کار، کنجکاوانه از چند نفر دیگر پرسوجو کرد و هر بار جوری سؤالش را میپرسید که انگار اتفاق خاصی نیفتاده. از قرار معلوم، هیچکس از دوشنبهشب هماتاقیاش را ندیده بود؛ همان شبی که به او گفت: «بعداً میبینمت» و گذاشت و رفت.
روز سوم بتسی از یک نفر پرسید: «به نظرِت باید بِرَم و به جِین بگم؟»
و جوابی سنجیده گرفت: «خب... به نظرم اگه نَری و اون واقعاً گم شده باشه، برات دردسر میشه.»
«سرپرست اردوگاه»، زنی آسوده، صبور و سرحال، آن قدری سن داشت که بتواند «مادر» و سرپرست هریک از مربیان باشد و آنقدری هم معقول بود، که در چشم بقیه پُرابهت جلوه کند. بادقت به حرفهای بتسی گوش داد و پرسید: «از دوشنبهشب نیست و امروز که پنجشنبهس میگی؟»
بتسی، جواب داد: «روراست نمیدونستم چی کار کنم؛ ممکن بود رفته باشه خونه... یا؟»
«یا...؟»
حجم
۵۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
حجم
۵۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
نظرات کاربران
درسته که داستان کوتاهه ولی اصلا نظم نداره و بنظرم خیلی پراکنده نوشته شده و بسیار بسیااار مبهمه. فکر کنم ۳ تا داستان مختلف داشت و خیلی کلی به هرکدوم پرداخته بود و پایان باز داشت...
با سلام و خسته نباشید خدمت عزیزان در طاقچه .کتاب کلا۴۶صفحه بود، من واقعا چیزی متوجه نشدم ترجمه و رعایت نکات انشایی در همون ۴۶صفحه خوب نبود .با احترام و تشکر از زحمات شما
انگار داشتم یادداشت های تمرین نویسندگی را می خوندم.
اصلا نمیدونم چرا یه سری از کتابها رو تو ژانر جنایی قرار میدند! از نظر من اصلا خوب نبود
کتاب ناقص بود؟ ١٥٢ صفحه کتاب مزخرف بی سروته انگار ینفر همینحوری یچیزایی رو گفته ، حیف پول و وقت وچشم ☹️☹️☹️☹️☹️