دانلود و خرید کتاب آوای گرسنگی ژان ـ ماری گوستاو لوکلزیو ترجمه مهتاب صبوری
تصویر جلد کتاب آوای گرسنگی

کتاب آوای گرسنگی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۸از ۱۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آوای گرسنگی

کتاب آوای گرسنگی نوشته ژان ماری گوستاو لوکلزیو است که مهتاب صبوری آن را به فارسی ترجمه کرده است. بسیاری از منتقدان این کتاب را بهترین رمان سال ۲۰۰۸ می‌دانند چون نویسنده تصویری از انسان عصبانی معاصر است.

درباره کتاب آوای گرسنگی

این کتاب پنجاه و چهارمین اثر نویسنده است. کتابی خوش‌ساخت با شکلی کلاسیک. داستان در پاریس در سال ۱۹۳۰ اتفاق می‌افتد. دختر جوانی به نام اتل که به‌خاطر مسائل سیاسی از خانواده‌اش دور افتاده است و مدت‌ها با کینه زندگی می‌کنند. حالا او به فکر افتاده این دشمنی‌ها و کینه‌ها را کنار بگذارد و خانواده را جمع داستان. داستان آن‌چنان نرم و خوش‌ساخت پیش می‌رود که خواننده می‌تواند خودش را جای هر یک از شخصیت‌های رمان که می‌خواهد بگذارد و دنیای او را تجربه کند.

خواندن کتاب آوای گرسنگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب آوای گرسنگی

در میان این‌همه خاکستری، او چون یک تکهٔ طلایی می‌درخشید. قدش چندان برای سنش بلند نبود، دوازده‌ساله یا شاید کمی بیشتر. اتل هرگز سن واقعی اگزنیا را ندانست. پس از انقلاب و بعد از فرار مادرش از روسیه متولد شد. در همان سال پدرش در زندان مُرد و یا شاید هم به دست انقلابیون اعدام شده بود. مادرش از سن‌پترزبورگ به سوئد رفت و بعد، از این کشور به آن کشور و آخر سر، پاریس. اگزنیا در یک شهر کوچک آلمانی نزدیک فرانکفورت بزرگ شد. این خلاصهٔ داستانی بود که اتل از زندگی او می‌دانست و برای این‌که فراموشش نکند، آن را در دفترچهٔ یادداشتی نوشته بود: «داستان زندگی اگزینا تا به اینجا.»

اتل با او حرف زد. شاید هم اول، اگزنیا سر صحبت را باز کرده بود؟ بین جمعیت، در آن فضای خاکستری‌رنگ، اتل او را مثل یک خورشید دید. تپش قلبش را به یاد می‌آورد، تپشی در اثر زیبایی او. صورتش مانند چهرهٔ یک فرشته بود و پوستش در عین روشنی، کمی هم سبزه می‌نمود. پیراهنی بلند و چین‌دار به تن داشت که با وجود گلدوزی روی سینه بسیار ساده می‌نمود، کمرش آن‌قدر باریک بود که می‌شد با یک دست بغلش کرد (البته با دست‌های بزرگ مسیوسلیمان.)

و چشم‌ها، چشم‌های اگزنیا. اتل هرگز چنان چشمانی ندیده بود. یک آبی بی‌رنگ کمی دودی ـ‌و اتل به رنگ دریای شمال فکر کرده بود. ـ اما این رنگ نبود که او را متحیر کرده بود. مسیوسلیمان هم چشم‌های آبی‌رنگ خیلی روشنی داشت. آنچه را که خیلی زود دریافت، چیزی بود که به صورت اگزنیا حالت غمگین و آرامی می‌داد، یا بیشتر، احساس نگاهی دوردست که از عمق زمانی دیگر، آمیخته از یأس و امید، از ماورای غباری خاکستری‌رنگ آمده بود. البته در لحظهٔ اول به هیچ‌کدام از این‌ها فکر نکرده بود. این‌ها در طی ماه‌ها و سال‌های بعد برای اتل روشن شد، به‌تدریج که او با داستان زندگی اگزنیا آشنا می‌شد. اما آن روز در آن خیابان خاکستری و غبارآلود، موقع بازگشت از مدرسه، نگاه دختر جوان با تابشی براق و درخشنده تا عمق روحش نفوذ کرد، و او حس کرد قلبش شدیدتر می‌تپد.

پریسا
۱۳۹۹/۰۱/۱۳

این کتاب بدون تخفیف تو فی.دی.بو ۴۸۰۰تومنه. چرا انقدر قیمت کتابا اینجا بالاست؟ حتی بیشتر از دو برابر حساب کردین!!!

taymaz
۱۳۹۹/۰۱/۱۱

این کتاب همون کتاب ترجیع گرسنگی از انتشارات نیلوفر است. در ضمن این کتاب در اپلیکیشن ف.ی.د.ی.ب.و با قیمت ۲۸۰۰ تومن منتشر شده است. متاسفانه نمیدونم سیاست طاقچه چیه و چرا همیشه گران‌فروشی میکند.

آترین
۱۳۹۹/۰۱/۰۸

قشنگه 😍با اینکه نخوندمش 😍

اتل از لوران و زندگی جدیدش در کانادا گفت. احساس کرد اگزنیا را خوشحال نمی‌کند. نمی‌خواست بپذیرد اگزنیا به او حسادت می‌ورزد و از آن آدم‌هایی است که خوشبختی دیگران را نمی‌پذیرد.
کاربر ۱۵۲۸۸۹۶
مسیوسلیمان بدل‌ها را دوست ندارد، فقط اصل‌ها برایش جالبند و بس.
کاربر ۱۵۲۸۸۹۶

حجم

۱۷۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۱۷ صفحه

حجم

۱۷۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۱۷ صفحه

قیمت:
۱۷۵,۰۰۰
تومان