کتاب قصههای درگوشی و رقص روی لیوان
معرفی کتاب قصههای درگوشی و رقص روی لیوان
در کتاب قصههای درگوشی و رقص روی لیوان، دو نمایشنامه از امیررضا کوهستانی را میخوانید.
قصههای درگوشی برای اولینبار در نهمین جشنوارهٔ تئاتر استان فارس در سال ۱۳۷۸ در سالن ابوریحان شیراز روی صحنه رفت و رقص روی لیوانها برای اولینبار در تاریخ ۵ آذر ۱۳۸۰ در جشنوارهٔ تئاتر استان فارس در سالن استاد لایق به روی صحنه رفت.
خواندن کتاب قصههای درگوشی و رقص روی لیوان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
علاقهمندان به ادبیات نمایشی و تئاتر را به خواندن این دو اثر دعوت میکنیم.
درباره امیررضا کوهستانی
امیررضا کوهستانی نویسنده و کارگردان تئاتر است که با بیش از ۲۰۰ اجرای تئاتر در خارج از کشور از موفقترین کارگردانان تئاتر ایران محسوب میشود.
او که متولد شیراز است در ۱۸ سالگی اولین داستان کوتاهش را نوشت و پس ز آن به سینما علاقهمند شد. در دانشگاه منچستر رشته مطالعات تئاتری را ادامه دارد و اولین نمایشنامه خود را به اسم و روز هرگر نیامد، در سال ۱۳۷۷ نوشت. وی از سال ۱۳۷۴ به عضویت کارگاه و گروه تئاتر مهر به سرپرستی نادعلی شجاعی در آمد و پس از آن با گروه تئاتر مهر در شیراز کار خود را ادامه داد. از جمله آثار او میتوان به تجربه های اخیر (۱۳۸۲)، خون خشک، سبزی تازه (۱۳۸۶)، ۱۷ دی کجا بودی؟ (۱۳۸۸) و در میان ابرها (۱۳۹۶) اشاره کرد.
جملاتی از کتاب قصههای درگوشی و رقص روی لیوان
صدای فرود: همهچی از سردردهام شروع شد. شبها خوابم نمیبره. هر چی هم قرصمرص دوروبرم بود میخوردم، ولی فایدهای نداشت؛ تا چشمهام رو میبستم که بخوابم فقط خواب میدیدم. خوابم اصلاً نمیبرد، ولی خواب میدیدم. فقط کافی بود چشمهام رو ببندم. یه شب صدای نفس کشیدن یه نفر رو از زیر تختم شنیدم. بلند شدم، چراغ رو روشن کردم، ولی هیچکی نبود، شبهای بعد هم همینجور. گاهی اینجوری میشد. بعضی وقتها میشنیدم یه نفر رو شیروونیِ خونه داره راه میره، ولی تا چشمهام رو باز میکردم، دیگه صدا قطع میشد. اینها بود، تا اینکه یه شب دیگه رسماً از دریچهٔ اتاق یه پسر هندو رو دیدم که توی کوچه زیر نور چراغبرق داشت میرقصید.
موسیقی. مرثیهای زنانه. رقص پسری با بازوان برهنه و نقاشیشده در تاریکروشن صحنه. تاریکی. سکوت.
باز همان موسیقی و همان رقصنده. حالا دوباره تاریکی. موسیقی قطع نمیشود، اما کمکم در گفتوگوی فرود و دکتر روانشناس حل میشود.
الو!
صدای دکتر: الو!
صدای فرود: فکر کردم قطع کردین.
حجم
۷۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه
حجم
۷۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه
نظرات کاربران
معرکست! همیشه افسوس میخورم کاش اوایل دههی هشتاد اونقدر کودک و خردسال نبودم که بتونم اجراهای زنده کوهستانی رو تو جشنوارههای میدیدم. اون تشویق تماشاچیها و سر و صدا کردنش. به محض اینکه کتاب چاپ شد خوندمش. من رو اغوا کرد.
امیر رضا کوهستانی نمایشنامه نویس لحن قلمش همانند اره برقی که کیک مهمونی برای مهمانان برش میزند
چرا ویراستاری کتاب اینطوریه؟ خیلی واضحه که بهخصوص توی نمایشنامه باید علائم سجاوندی رعایت شه که خواننده بتونه دیالوگها رو از توضیحات تمیز بده و خوندن نمایشنامه براش راحت باشه. عملاً ویراستاری نشده متن.