دانلود و خرید کتاب قلب نارنجی فرشته مرتضی برزگر
تصویر جلد کتاب قلب نارنجی فرشته

کتاب قلب نارنجی فرشته

نویسنده:مرتضی برزگر
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۱از ۹۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب قلب نارنجی فرشته

قلب نارنجی فرشته مجموعه ده داستان کوتاه از نویسنده معاصر ایرانی، مرتضی برزگر است. این یک داستان نیست، کشوِ بیست و هفتم، بیست تومان آزادی، آقای نویسندهٔ عزیز، اشتباهی،این پای من نیست!، روایت نابهنگام مَردی که مُرده بود، چراغی برای شاه، اتوپسی و رانده‌شده نام داستان‌های این مجموعه‌اند.

درونمایه داستان‌های تقدیر شده مرتضی برزگر، مرگ، سقوط، انتقام و ناکامی در کودکی است و معمولا پایان‌هایی تکان دهنده دارند.مرتضی برزگر برای این کتاب چندین جایزه مطرح ادبی داستان کوتاه را در داخل ایران کسب کرده است.

خواندن کتاب قلب نارنجی فرشته را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

 اگر داستان کوتاه ناب، از نوع فارسی آن دوست دارید. قلب نارنجی فرشته در انتظار شما است.

 درباره مرتضی برزگر

مرتضی برزگر متولد ۱۳۶۰ است. او مدرس داستان‌نویسی است و خودش در کلاس‌های سیامک گلشیری، کاوه فولادی‌نسب، مهدی یزدانی خرم و عباس معروفی داستان‌نویس شده است. برزگر زیاد می‌نویسد و کم منتشر می‌کند و بعضی از نوشته‌هایش را هم از طریق فضای مجازی در اختیار کاربران می‌گذارد. 

قلب نارنجی فرشته اولین کتاب این نویسنده است که جوایز احمد محمود وجلال آل احمد را نصیب او کرده است.

اعترافات هولناک لاکپشت مرده یکی دیگر از آثار مرتضی برزگر است که در طول سال ۱۳۹۷، پنج بار تجدید چاپ شده و می‌توانید آن را هم در طاقچه بخوانید. 

جملاتی از کتاب قلب نارنجی فرشته

از داستان اشتباهی

من اشتباهی به دنیا آمده‌ام. از اول هم قرار نبود آن کسی باشم که پایش به دنیا باز می‌شود. همه‌مان عهد کرده بودیم که، به‌جز یک نفر، بقیه جزء آن دسته‌ای باشیم که به هیچ جا نمی‌رسند؛ هیچ پخی نمی‌شوند. برای همین انتخابات برگزار کردیم. من نامزدِ به دنیا آمدن هم نبودم. حتا رأی ندادم. نمی‌دانم چه شد؛ چه کسی زیر پایم پوست موز انداخت تا با سر بروم آن تو. قرارمان این بود که بی‌رحم‌ترین‌مان مجتبا شود. بی‌شرف‌ترین‌مان. کسی مجتبا شود که دلش به این راحتی‌ها نشکند، عاشق نشود، گول نخورد، کسی نتواند توی سرش بزند. حالا چه کسی جواب من را می‌دهد؟ چه کسی قبول می‌کند که اشتباهی‌ام؟ چه کسی باور می‌کند که به این‌جا تعلق ندارم؟

از وقتی مامان مُرد، هر شب همین خواب را دیدم. خواب این‌که دارم به آدم‌ها توضیح می‌دهم من آن مجتبایی نیستم که شما فکر می‌کنید. من اشتباهی به دنیا آمده‌ام. قرار بود یکی دیگر مجتبا شود. اما توی خواب هم کسی باور نمی‌کرد.

درِ آهنی خانه که به‌هم کوبیده شد از خواب پریدم. صدای کشیده شدن کفش‌هایش رو کاشی‌های جورواجور راهرو چهارستون بدنم را لرزاند. دست‌بردار نبود. آن‌قدر می‌رفت و می‌آمد تا به آن چیزی که می‌خواهد، برسد. پایش می‌افتاد آیه و حدیث و رساله هم جعل می‌کرد. هزار جور شاهد و برهان می‌آورد. می‌گفت فلان مرجع هم این کار را کرده. تو قرآن آیه‌اش را داریم.

یک‌بار قرآن جیبی‌ام را باز کردم جلوش و گفتم «آیه‌ش رو نشون بده.»

گفت «تو این قرآن کوچیک‌ها نیست که. تو قرآن رحلی‌های مسجده.»

هیچ‌وقت هم نشانم نداد.

melik
۱۴۰۰/۰۲/۲۹

من شدیدا سبک اقای برزگر رو دوست دارم. نوشته هاش جون دارن. خیلی خوب حس و فضا رو بهت منتقل میکنن اگه راجب عشق مینویسه دوست داری عاشق باشی. اگه راجب غم از دست دادنن مینویسه میتونی سنگینی غمو حس کنی.. من

- بیشتر
کاربر ۱۹۰۳۸۶۴
۱۳۹۹/۰۴/۲۷

یک کتاب عالی بود مخصوصا بخش این پای من نیست آدم رو برای مدتی تحت تاثیر قرار میدهد

zahra
۱۳۹۹/۰۳/۰۸

مجموعه چند داستان کوتاه.داستان 175 غواص واقعا خوب بود.

Bahar
۱۳۹۹/۰۶/۰۸

چقدر جالب که در فضای معاصر ایران داستان‌هایی نوشته شده که کاملا با فضاپردازی درست و جالب یک برداشت تصویری کامل از زمانه فعلی ایجاد می‌کنه ‌ من داستانهای قلب نارنجی فرشته رو با این توصیف میتونم تعریف کنم. داستانها

- بیشتر
Zeina🌸💕
۱۳۹۹/۰۵/۰۸

همه اش نه ولی بعضی داستان هاش خیلی خوب بود.بخصوص آخری👌👌

کاربر ۱۷۶۱۳۶۹
۱۳۹۹/۰۲/۱۷

خیلی خوب بود. به‌عنوان یه کتاب داستان کوتاه ایرانی قوی پیشنهادش میکنم

Sanaz Fanaei
۱۳۹۹/۰۱/۲۶

تصاویری که از کتاب در ذهن خواننده ثبت می‌شود فوق‌العاده است. متن خیلی روانی دارد و باعث می‌شود خواننده سریع ارتباط برقرار کند. اما نکته‌ای که باید بدانیم سیاه بودن تم داستانها هست، اگر با این پیش زمینه کتاب را

- بیشتر
sahar...💙
۱۳۹۹/۰۵/۱۵

فوق العاده بود ..کلا متن روان و متفاوت و پراز حس مرتضی برزگر هر شخصیو جذب میکنه.

Nadi Otari
۱۳۹۸/۰۷/۲۳

من چاپی این کتاب و خوندم واقعا قشنگه فقط من داستان آخرو نفهمیدم هرکی خوند و فهمید برامن توضیح بده ممنون🌹🙏

hiba
۱۳۹۹/۱۰/۱۷

کتاب شامل چند داستان کوتاه است که هرکدامشان به نوعی داستان آدم هاومرگ را روایت میکنه... روایتگرکل داستان هاهم اززبان مردهاشکل میگیره... شخصی که زنش رو به قتل میرسونه یابرعکس، پسری که به اشتباه گیرساواک می افتدوزندانی میشود... پسربچه ای

- بیشتر
تنهاییْ آدم را گرسنهٔ آدمیزاد می‌کند.
محسن سفیدگر
«زیر شکنجه، فقط یه راه داره که دردت نیاد. کافیه تو دلت به یکی توسل کنی. مدام صورتش رو بیاری جلوِ چشم‌هات. هر شلاقی که می‌خوری، هر مشت‌ولگدی که تو صورتت می‌زنن، فقط دلت به اون گرم باشه. به یادش، به ذکرش... این‌طوری اصلاً نمی‌فهمی درد چیه، زخم چیه...»
محسن سفیدگر
زن‌ها می‌توانند امپراتوری‌ها را به طرفة‌العینی سرنگون کنند.
Mohadese
بارها خواستم ازش بپرسم که آیا به غیر از من عشق دیگری داشته یا نه، نتوانستم. از پاسخی که ممکن بود به سؤالم بدهد ترسیدم. ترسیدم، می‌فهمی؟ و این ترس، یعنی دوستش دارم.
Zahra Falahiyan
تنهاییْ آدم را گرسنهٔ آدمیزاد می‌کند
hiba
ما نویسنده‌ها آن‌قدر در داستان‌های‌مان آدم کشته‌ایم که اگر توی زندگی واقعی هم پایش بیفتد، لحظه‌ای تردید نمی‌کنیم. فهمیدی؟
• Khavari •
«از همین حالا همه‌ت مال منه. همهٔ همهٔ روژان. حتا صدات رو به کسی نمی‌دم. نگاهت رو. خیالت رو. گفته بودم آدم حسودی‌ام؟»
Zahra Falahiyan
«آزادی تنها ارزشِ جاودانهٔ تاریخ است»
zeinab.ghl
گفت «نگفتم برات هر کی بال داشته باشه می‌تونه پرواز کنه بره؟ کلاغ‌پر، پروانه‌پر نکردیم باهم؟»
محسن سفیدگر
خائن، همیشه خائن است
zeinab.ghl
تنهاییْ آدم را گرسنهٔ آدمیزاد می‌کند. بی‌کسی از شکنجه هم بدتر است. زیر شکنجه خوب می‌دانی که یک نفر لابد دارد تلاش می‌کند که تو حرف بزنی. برایش مهم است که توی دلت نگفته‌ای نماند، چیزی سرِ دلت سنگینی نکند، شنیدن رازهایت را دوست دارد. اما توی انفرادی، فقط خودت هستی. تنها. می‌دانی که دیگر کسی نازت را نمی‌کشد، رفیقت نمی‌شود، حتا به خوابت نمی‌آید. کمی بعد می‌فهمی که بعضی وقت‌ها یک نفر می‌آید و لحظه‌ای از سوراخ دایره‌ای‌شکلِ در نگاهت می‌کند. اما حرف نمی‌زند. نگاهش که می‌کنی، می‌رود. انگار یکی هوایت را دارد. منتظرْ چشم به همان سوراخ می‌دوزی تا دوباره او را ببینی. آرام‌آرام عادت می‌کنی. دچار می‌شوی؛ دچار این‌که کسی بیاید و نگاهت کند.
فاطمه بانو
دیوارها صدا دارند. بلندبلند حرف می‌زنند. یک‌ریز و پشتِ هم تعریف می‌کنند. از گذشته، از آن‌هایی که آمده‌اند، از آن‌ها که رفته‌اند، از بعضی‌ها که آزاد شده‌اند و بعضی دیگر که آزاده. از آن‌هایی که درست آمدند و اشتباهی شدند. از آن‌هایی که اشتباهی آمدند، ولی اشتباهی نماندند.
marziyeh
زن‌ها می‌توانند امپراتوری‌ها را به طرفة‌العینی سرنگون کنند
Fatima
تنها چیزی را که نمی‌توان در هیچ کلاسی آموزش داد، خلاصی از حماقت است.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
«ما خودمون آدم‌ها رو بزرگ می‌کنیم، بال‌وپر می‌دیم به‌شون. باید کوچیک‌شون کنی دختر.»
Zahra Falahiyan
دایی‌مش‌اکبر راست می‌گفت. عشق درمان است. درد را می‌کُشد و سرِ غصه را می‌بُرد. جوری که اشک عاشق شور نیست، شیرین است. روی زخم که می‌ریزد، گز نمی‌زند. مورمور نمی‌کند.
m.yoosef
دیوارها صدا دارند. بلندبلند حرف می‌زنند. یک‌ریز و پشتِ هم تعریف می‌کنند. از گذشته، از آن‌هایی که آمده‌اند، از آن‌ها که رفته‌اند، از بعضی‌ها که آزاد شده‌اند و بعضی دیگر که آزاده. از آن‌هایی که درست آمدند و اشتباهی شدند. از آن‌هایی که اشتباهی آمدند، ولی اشتباهی نماندند.
فاطمه بانو
چندباری حرفش را پیش کشیدم، اما خودش را به نشنیدن زد. هر چه جلوتر رفتم، دورتر شد. تا جایی که دیگر نمی‌دانستم دوستم دارد یا نه؛ دوستش دارم یا نه.
Zahra Falahiyan
تمام جانم می‌سوخت. دلم می‌خواست بیهوش شوم، نفهمم که چه‌قدر درد دارد، نفهمم که دوست داشتن چه‌قدر درد دارد.
hiba
این‌که آدم هیچ‌چیزش نباشد، ترس دارد.
zeinab.ghl

حجم

۱۱۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۲۱ صفحه

حجم

۱۱۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۲۱ صفحه

قیمت:
۳۱,۵۰۰
۱۵,۷۵۰
۵۰%
تومان