دانلود و خرید کتاب قوچ مهدی اسدزاده
تصویر جلد کتاب قوچ

کتاب قوچ

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب قوچ

قوچ رمانی از نویسنده جوان اهل قم، مهدی اسدزاده است که پیش از این مجموعه داستان آیا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند؟ را منتشر کرده است. 

خلاصه کتاب قوچ

یک پسر سرباز دهه هشتادی جنوب شهری که از پادگان فرار کرده خبر ازدواج دختری که دوستش داشته را می‌شنود و تصمیم می‌گیرد هرطور شده خودش را به مجلس دختر برساند تا هدیه ازدواجش را به او بدهد. او دو روز با هدفی که دارد در تهران در حال گشت و گذار است. نویسنده با زبان کوچه‌بازاری و ادبیاتی که برای روایتش در نظر گرفته به خوبی با خواننده ارتباط برقرار کرده است. داستان فلش بک های زیادی دارد و پر است از خاطره‌بازی و گشت و گذار در تهران.

خواندن کتاب قوچ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اگر می‌خواهید یک رمان فارسی خوب از یک نویسنده جوان ایرانی بخوانید، قوچ را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

درباره مهدی اسدزاده

مهدی اسدزاده کارشناسی ارشد حقوق از دانشگاه علامه دارد و در دوران دانشجویی با شرکت درکارگاه‌های نویسندگی این کار را به صورت هدفمند شروع کرده است. او تا به حال دو کتاب قوچ و آیا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند را منتشر کرده است.

جملاتی از کتاب قوچ

سرم رو که بالا کردم دیدم حسن‌مایکل وایساده جلوم. یعنی عجیب محل دلی بود خداوکیلی. کلهٔ صبح هم توش چرخ می‌زدی پونصد نفر پیدا می‌شدن بشینی پای کارهاشون، حوصله‌ت سر نره. یه پا سینما بود واسه خودش. حسن‌مایکل هم که دیگه یه‌جورهایی کاپیتان بود این وسط. یه کت‌شلوارِ چروک تنش کرده بود داشت رو برِک جدیدش کار می‌کرد. یه‌طوری بود که مثلاً داشت می‌اومد جلو سمت من، ولی می‌رفت طرف دوج ارمنی رضاقانع اون بغل.

یعنی عمراً این یکی رو خود مایکل جکسون هم می‌تونست بزنه، اون هم به این فِرزی.

می‌خوام بگم حرکت‌هاش خیلی باحال بود دیگه. می‌طلبید آدم یه چند دقیقه وایسه همون جا نگاهش کنه. ولی خب من روزِ روزش هم که حوصله‌م می‌کشید دلم نمی‌اومد گلدون شم پای کارهاش. خیلی‌ها رو می‌شناختم شرط می‌بستن می‌تونه از ته مفت‌آباد تا پارک خیام رو پنجهٔ پا برک بزنه، بعد شیرش می‌کردن بزنه. بعضی‌ها هم می‌اومدن ازش مستند می‌ساختن می‌بردن جشنواره که تقدیرنامه بگیرن و اسم درکنن و این‌ها. بقیه هم اگه از ریخت‌وروزش نمی‌ترسیدن دل می‌دادن به دلش و صبر می‌کردن واسه‌شون نمایش بده. ولی من یه‌جورهایی دلم واسه اون مرتیکهٔ خل‌وضع می‌سوخت.


سعید مطلبی جزی
۱۳۹۸/۰۹/۰۵

از اون کتاب هاست ک میدونم حالمو بد میکنه.

Bahare
۱۴۰۳/۰۶/۲۴

برنده جایزه جلال آل احمد من هرگز قلمی رو به شگفتی قلم مهدی اسدزاده ندیده ام. نه از متقدمین و نه از متاخرین. مجموعه " ایا بچه های خزانه رستگار می شوندـ؟ " دقیقا هر داستان کوتاه با نثر و لحن

- بیشتر
elsa
۱۴۰۰/۰۷/۲۴

بعضی قسمت ها حوصله رو سر میبره ولی در کل جالبه

!N@z
۱۳۹۸/۰۸/۲۸

از نشر پویا یا آراسپ کتاب نمیزارین؟

همیشه همین‌طوریه دیگه. وقتی به قول خودش آدم ایدز عاطفی گرفته باشه، هر وری بره کلی خاطره داره که بزنه تو خط دلتنگی و اکه‌هی همین جا بود که باهم فلان کوفت رو خوردیم و چی شد که این فنتی شد و این‌ها. اگه هم یه پس‌وپسله‌ای گیر بیاره که هیچ‌جوره به اون موقع‌ها ربط نداشته باشه، همه‌ش تو فکر اینه که چرا دوتایی گذارشون نیفتاده این‌وری و این‌که اگه باهم اومده بودن داستانش چه‌طور می‌شد. دوسَرباخته یعنی دیگه.
Kourosh Daneshvarnejad
الان که فکر می‌کنم یه‌جورهایی تنها چیز نکبت اون‌جا من بودم. عین یه جوشِ قلوه‌ای بودم که عدل رو دماغ مرلین مونرو دراومده باشه. یا مثل رد نارنجک چهارشنبه‌سوری وسط نقاشی دیواری سر سلیمونیه. یه چیز این‌طوری‌ها.
Kourosh Daneshvarnejad

حجم

۹۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۹۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰
۵۰%
تومان