دانلود و خرید کتاب انسان شادکام کریستین بوبن ترجمه فرزانه مهری
تصویر جلد کتاب انسان شادکام

کتاب انسان شادکام

معرفی کتاب انسان شادکام

کریستین بوبن( -۱۹۵۱ )، نویسنده فرانسوی است.

کودکی، عشق و تنهایی دستمایه خلق آثار اوست. آثار بوبن مانند زنجیر به هم پیوسته‌اند؛ هر یک تصویر دیگری را روشن ساخته و در کنار هم تابلوی زندگی و افکار نویسنده را شکل می‌دهند.

برای او تجربه‌های ساده زندگی ـ کودکی، عشق، تنهایی ـ دستمایه خلق آثاری عاشقانه‌ است. بوبن بیش از آن که به مضامین و کلمات اهمیت دهد، به آوا و لحن کلام می‌پردازد؛ با این حال نوشته‌های او سرشار از اندیشه‌اند. اندیشه‌ای که از زندگی عاشقانه‌اش و از عشقش به زندگی سرچشمه می‌گیرد. برای بوبن نوشتن، سراییدنِ آواهاست.

بوبن نویسنده‌ای است که نگاه خاصی به دنیا دارد و از دریچه امید به زندگی نگاه می‌کند و در آثارش حتی جزئیات ریز و خوشی‌های کوچک زندگی‌زا را هم توصیف می‌کند.

«انسان شادکام» ماهیت داستانی ندارد و بیش‌تر نظرات خود بوبن درباره زندگی، دنیا و… است. حسن کتاب این است که چون از روایت‌هایی مجزا تشکیل شده‌ در دنیای معاصر و پردغدغه‌ امروز راحت قابل مطالعه است و می‌توان در فرصت‌های کوتاهی که دست می‌دهد، بخش‌هایی متفاوت را به صورت جداگانه خواند و لذت برد.

«انسان شادکام» شامل روایت‌ها و توصیف احساساتی است که نویسنده به آدم‌های دوروبرش مثل پدر، مادر، دوستان و آشنایان یا افراد معروف و شناخته شده نظیر هنرپیشه‌ها، نویسندگان و … دارد.

معرفی نویسنده
عکس کریستین بوبن
کریستین بوبن

کریستین بوبن نویسنده فرانسوی در ۲۴ آوریل ۱۹۵۱ در شهر لوکروزو، در فرانسه به دنیا آمد. شهری که آن را عاشقانه دوست دارد و از آن خارج نشده است. در رشته‌ فلسفه تحصیل کرد و پس از به پایان رساندن تحصیلاتش، مشغول به کار در یک روزنامه‌ محلی شد. او علاوه بر روزنامه‌نگاری شغل‌های دیگری را هم تجربه کرده است. از کار کردن در کتابخانه و موزه گرفته تا گذراندن دوره‌های مددکاری روانی. اما از آنجایی که مطالعه و نوشتن علاقه اصلی او بود، دوباره به ادبیات روی آورد.

^^Eli^^
۱۴۰۳/۰۳/۰۸

اول از همه بگم اینکه اولین نظر درمورد این کتاب مینویسم برام هیجان انگیزه😁 ‌ کتاب رو به خاطر اسمش خوندم، اسمش نظرم رو جلب کرد: "انسان شادکام" خواستم ببینم کسی که خوشحاله دنیا از نظرش چطوریاس؟! چطور از دنیا لذت می‌بره؟ چطور بیخیال این‌همه‌

- بیشتر
گل‌های گیلاسِ محکومِ به مرگ ازته دل می‌خندند.
Mithrandir
نوشتن، ترسیم دری است بر دیواری غیرقابل عبور، و سپس گشودن آن در.
⊙—⊙
نوشتن، ترسیم دری است بر دیواری غیرقابل عبور، و سپس گشودن آن در.
حسین
خواندن، نوشتن، دوست داشتن تثلیثی مقدس است.
شلاله
صدایت می‌زنم. در این صفحات، صدایت می‌زنم. در این جنگل‌ها، در نزدیکی آن برکه، در جاده‌ها، در زمین‌هایی که با قدم‌هایمان طی کردیم و تا بی‌نهایت وسعت دادیم، صدایت می‌زنم.
⊙—⊙
ما در میان جانوران الهی ماقبل تاریخ که پوست قیری رنگ بدنشان می‌درخشد، تنها هستیم.
دهقان غذاخوار
شما دوستم دارید. به من می‌گویید دوستم دارید، اما نمی‌دانید که چه می‌گویید.
⊙—⊙
روح‌ها پرگارهایی‌اند که نوکشان در لحظه فرو رفتن در زمین، می‌لرزد.
⊙—⊙
نوشتن، ترسیم دری است بر دیواری غیرقابل عبور، و سپس گشودن آن در.
Gisoo
نوشتن، ترسیم دری است بر دیواری غیرقابل عبور، و سپس گشودن آن در.
شلاله
اسمی که به خداوند می‌سپارند تا از آن مراقبت کند. و خدا برای همین کار این‌جاست، برای این‌که از نابودی ملکوت، از فرورفتن قلبی پاک در ظلمت و تاریکی و هراس درونیمان از رها شدن، جلوگیری کند.
Gisoo
از دور، تلویزیون به وظیفه کسالت‌بار خود عمل می‌کند، مانند جلادی که بدون هیجان سرهای مقدس سکوت و رؤیا را از تنشان جدا می‌کند. قطار تبلیغات هوا را می‌شکافد و باران معجزات غمبار بر جهان فرو می‌ریزد، معجزاتی که افرادی جوان، با لبخندی زورکی پیامبران آنان هستند. چقدر بدبختیم که چنین رؤیاهای دلخوش‌کننده‌ای را تولید می‌کنیم.
⊙—⊙
خدا کودکی است که قایم می‌شود اما در یک لحظه خود را لو می‌دهد، همان لحظه‌ای که از کنارش می‌گذریم و خنده بی‌اختیارش را می‌شنویم. می‌توانی خنده او را در نوای موسیقی یا در سکوت بشنوی.
شلاله
من سرما را به این گرما ترجیح می‌دهم. ناراحت نشوید.من با عشقتان تغذیه کردم و بزرگ شدم. حالا که بزرگ شده‌ام، باید به جای دیگری و به دنبال چیز دیگری بروم. نمی‌توانم تمام عمرم را به تغذیه کردن از این عشق بگذرانم.عاقلانه نیست که کسی تمام عمرش را به خوردن بگذراند.
شلاله
آن‌ها به طور خارق‌العاده‌ای ساکتند. دو قطعه سنگ متفکر با زمردهایی به جای چشم.
Gisoo
راه شیری از وجود ستارگان سفید جزجز می‌کند وجای سوختگی‌های سفیدش بر زمینه‌ای بی‌نهایت سیاه، آن را سحرآمیز می‌سازد.
حسین
نوشتن، ترسیم دری است بر دیواری غیرقابل عبور، و سپس گشودن آن در.
hamid.rezaei
موسیقی مانند عشق است: گام برداشتن در کوره راه زندگی است. از نقطه الف به نقطه ب می‌رویم، از نوری به نوری دیگر. بین این دو نور، در تاریکی سکندری می‌خوریم. در حالی که مراقب جنبش زندگی ظریف و شکننده در درون خود هستیم، بدون توجه به دیگر چیزها، با شک زندگی می‌کنیم و با تردید لبخند می‌زنیم.
⊙—⊙
«نمی‌خواهم کتاب‌ها یا هر چیز دیگری در دنیا برای یک لحظه هم که شده مرا از روشنایی رو به افولم دورکنند یا مرا از تماشای دهان از هم گشوده نیستی و دندان‌های مرمرینش که سرانجام تمام چیزهای با ارزشمان را خرد می‌کند، بازدارد.»
مهدی
وقتی حرف می‌زنیم، در چادر سخنانمان جا خوش می‌کنیم. وقتی سکوت می‌کنیم، در چادر سکوتمان مستقر می‌شویم. وقتی موسیقی می‌نوازیم، چادرمان را جمع می‌کنیم و فارغ از کار طاقت‌فرسای گفتن و سکوت کردن، در بیشه‌زار موسیقی قدم برمی‌داریم و دور می‌شویم
مهدی

حجم

۵۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۶ صفحه

حجم

۵۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۶ صفحه

قیمت:
۵۳,۰۰۰
۴۲,۴۰۰
۲۰%
تومان