دانلود و خرید کتاب آقای پالومار ایتالو کالوینو ترجمه آرزو اقتداری
تصویر جلد کتاب آقای پالومار

کتاب آقای پالومار

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آقای پالومار

رمان آقای پالومار اثر ایتالو کالوینو، نویسنده سرشناس ایتالیایی است. این اثر برنده جایزه ادبی اشتات‌پرایس اتریش و نشان افتخار فرانسه شده است.
کالوینو رمان آقای پالومار را در سال ۱۹۷۵ نوشت و در سال ۱۹۸۳ در انتشارات اینائودی منتشر کرد. 

خلاصه کتاب آقای پالومار

آقای پالومار یک مرد برون‌گرا است که به طبیعت و دنیای خارج و اشکال چندگانه جهان علاقه‌دارد. کتاب مونولوگ‌های آقای پالومار درباره زندگی، جهان و هستی با خودش است. مونولوگ‌هایی که هرکدام از ما در زندگی عادی به سادگی می‌توانیم با خود داشته باشیم. پالومار که در زندگی احساس آسودگی و راحتی نمی‌کند و خود را خارج از دایره تاثیر و تاثر چه در روابط انسانی و چه در نظم عمومی دور و برش می‌بیند، می‌کوشد از مشاهداتش نتایجی بگیرد و آن نتایج را درباره رفتارش با دیگران و جهان به کار ببندد تا بتواند دوباره آرامشش را به دست آورد.

شما در پایان کتاب آقای پالومار مجذوب تجربیات ساده او در زندگی می‌شوید و ناخوداگاه با او جهان او همراه می‌شوید تا بتواند با جهانش کنار بیاید.

رمان آقای پالومار یک اثر هستی‌شناسانه و فلسفی و تا حدی نمادین  است. کالوینو برای خلق شخصیت پالومار، او را همنام با یک رصدخانه بزرگ و معروف کرده است و شاید می خواسته درواقع پالومار نقش یک رصدخانه را بازی کند که همه چیز را با دقت موشکافی می‌کند تا جایگاه خودش را در دنیا و مافیهایش بشناسد. 

کتاب آقای پالومار برای چه کسانی مناسب است

علاقه‌مندان به ادبیات داستانی به ویژه رمان‌های فلسفی از خواند این اثر لذت خواهند برد.

درباره ایتالو کالوینو

ایتالو کالوینوی ایتالیایی نویسنده‌ای مبدع، نوآور بود که توانست از قید و بند سبک‌ها رها شود. می‌توان سبک خاص نوشتن او را چیزی بین سورئال یا پست‌مدرن دانست. کالوینو، برای نوع نگارش داستان‌های کوتاهش شهرت بسیاری پیدا کرده است و او را یکی از مهم‌ترین نویسندگان ایتالیایی قرن بیستم می‌دانند. او در طول حیات ادبی‌اش در ژانرها وسبک‌های گوناگونی از داستان کوتاه، رمان، مقاله و رساله علمی قلم زد. بارون درخت نشین، شوالیه ناموجود، کمدی‌های کیهانی و ویکنت دونیم‌شده از آثار معروف این نویسنده‌اند.

جملاتی از کتاب آقای پالومار

آقای پالومار در دوردست موجی را می‌بیند که می‌شکفد، رشد می‌کند، نزدیک می‌شود، رنگ و شکلش تغییر می‌یابد، در خود می‌پیچد، می‌شکند، محو می‌گردد و دوباره جاری می‌شود. در اینجا می‌تواند خود را متقاعد کند که کاری را که می‌خواسته انجام داده، می‌تواند راهش را بگیرد و برود. ولی تفکیک یک موج از موج دیگری که به دنبال می‌آید و به نظر می‌رسد موج اولی را هل می‌دهد تا بر آن چیره شود خیلی مشکل است؛ درست مثل این است که بخواهیم آن موج را از موج پیشین که خود را عقب عقب به ساحل می‌کشاند جدا کنیم. پس تنها موقعیتی باقی می‌ماند که در آن، موج جلویی رویش را به این موج می‌کند تا متوقفش کند. پس از آن اگر هرموجی را با گستردگی‌اش به موازات ساحل در نظر بگیریم، مشکل می‌توانیم مرز این گستردگی را مشخص کنیم؛ جایی که موج‌ها شکل می‌گیرند و به حال خود رها می‌شوند و از نظر سرعت، شکل، قدرت و جهت متفاوت هستند.




Mohammad
۱۴۰۱/۰۵/۲۴

(۵-۲۵-[۱۰۱]) در بخش های نخست، آقای پالومار درگیر پرسش های وجودی و در مواردی هم دیدگاه های ایده آلیستیه و میخواد جایگاهش رو در این جهانِ شتابزده پیدا کنه، ابتداء به کنکاش در دنیای پیرامونش میپردازه و میخواد با پی بردن

- بیشتر
باران
۱۳۹۹/۰۱/۲۵

آقای پالومار با جهانِ اطرافش دوست است با همه چیزهای پیرامونش رابطه ی نزدیکی دارد، شخصیتِ متفکرِ خیال پردازی دارد که بسیار می فهمد و بسیار رنج می برد... خلاصه ای که طاقچه برای معرفی کتاب نوشته بسیار کامل و

- بیشتر
هیچ کس، هیچ کس دیگر را نمی‌فهمد
Mohammad
راستی، خواب برای کسی که چشم‌هایش پلک ندارد، چگونه است؟
Mohammad
در عهد و مملکتی که همه خود را برای ابراز عقیده و داوری هلاک می‌کنند، آقای پالومار عادت دارد قبل از هراظهار نظری سه بار لبش را بِگزَد. اگر پس از سومین لب گزیدن، هنوز به آنچه می‌خواست بگوید معتقد مانده باشد آن را می‌گوید، وگرنه سکوت می‌کند؛ و درحقیقت همین‌طور هم هست، او هفته‌ها و ماه‌های زیادی را به سکوت می‌گذراند.
Mohammad
می‌توانیم درحال صحبت سکوت کنیم یا سوت بزنیم. همیشه امکان آن هست. مشکل، فهم متقابل در گفتگوست.
باران
کسی که دوست جهان است، جهان نیز دوست اوست.
باران
هرموج رشد می‌کند و قدرت می‌گیرد، تا جایی که برخوردش با موج‌های متضاد خاموشش نسازد و آرام آرام ناپدیدش نکند، یا موج دیگری مسیر آن را تغییر ندهد و در بی‌شمار موج‌های مورّب حلش نکند تا همراه با آنها خود را به ساحل بکوبد.
باران
هرکس از آنچه زندگی کرده، و نوعی که آن را زندگی کرده، ساخته شده است، و این را هیچ کس نمی‌تواند از او بگیرد.
باران
«اگر ما به خودمان غرّه شویم، هیچ چیز خارج از خودمان را نمی‌شناسیم. جهان آینه‌ای است که در آن می‌توانیم تنها به تحسین کردن آنچه آموخته‌ایم در درون خود شناسایی کنیم، بپردازیم.»
باران
یک چیز زمانی از نگریسته شدن خوشحال است که در میان تمام چیزهایی که خودِ خود هستند، خودِ خود باشد و نه هیچ چیز دیگر.
باران
در مقابل هرکسی، شخص باید بداند چطور ارتباط برقرار کند، و از واکنشی که خودش در آن فرد به وجود می‌آورد، مطمئن باشداین واکنش می‌تواند دشمنی یا دوستی باشد، یا همچنین استیلای تحمل‌شده یا تحمیل‌شده‌ای باشد، و همین‌طور می‌تواند کنجکاوی یا عدم اعتماد یا بی‌تفاوتی باشد، و تسلط یا فرمانبری، و رهرویی یا معلمی، یا نمایشی در نقش هنرپیشه یا تماشاگر باشد، و بر اساس این مطالب و عکس‌العمل‌های شخص مورد نظر است که قواعد بازی، مثل حرکات و ضدحرکات بازی شطرنج، باید تعیین شود. برای رسیدن به همه اینها، اول از همه، هرکسی پیش از آنکه به مشاهده دیگران بپردازد، باید به خوبی خود را بشناسد.
چڪاوڪ
در یک الگوی به خوبی شکل‌یافته، درحقیقت، هرجزء مشروط به اجزای دیگر است؛ بنابراین همه چیز در انسجام مطلقی قرار دارد، درست مثل ساختاری به هم پیوسته که در آن اگر مهره‌ای از کار بیفتد همه چیز از کار خواهد افتاد.
چڪاوڪ
در یک الگوی به خوبی شکل‌یافته، درحقیقت، هرجزء مشروط به اجزای دیگر است؛ بنابراین همه چیز در انسجام مطلقی قرار دارد، درست مثل ساختاری به هم پیوسته که در آن اگر مهره‌ای از کار بیفتد همه چیز از کار خواهد افتاد. الگو را می‌توان این طور تعریف کرد: آنچه هیچ جزئی در آن تغییرپذیر نیست و بی‌نقص است؛ درحالی که واقعیت، عملکرد مناسبی ندارد و در اطراف پراکنده است؛ پس تنها کاری که می‌ماند، مجبور کردن واقعیت به شکل پذیری از الگو به هرقیمتی است.
چڪاوڪ
برای ساختن یک الگو، لازم است نقطه آغازی داشته باشیم؛ یعنی باید اصولی داشت و با آن بتوان نتیجه‌گیری منطقی کرد.
چڪاوڪ
هربار که لب می‌گزم، تنها به آنچه باید بگویم یا نگویم فکر نمی‌کنم، بلکه به کلیتی فکر می‌کنم که خواه بگویم یا نگویم، من و دیگران خواهیم گفت یا نخواهیم گفت.
چڪاوڪ
سکوت هم می‌تواند گفتار به حساب آید، به مثابهِ پرهیز از به کار بردن کلماتی که دیگران استفاده می‌کنند؛ امّا معنای این سکوت‌گفتار، در وقفه‌های آن نیز هست، یعنی در آنچه هرازگاهی گفته می‌شود و به ناگفته‌ها معنا می‌دهد. و اگر بخواهیم بهتر بگوییم، سکوت می‌تواند برخی از کلمات را کنار بگذارد و یا آنها را در گوشه‌ای حفظ کند تا در فرصت بهتری استفاده شوند.
چڪاوڪ
هرروند ازهم پاشیدن در نظم جهان بی‌بازگشت است، امّا آثار آن با ذره ارقام بزرگ پنهان می‌شود و دیر خود را نمایان می‌کند.
چڪاوڪ
تفسیر نکردن غیرممکن است، درست مثل اینکه از اندیشیدن دست بکشیم.
چڪاوڪ
می‌توان دریچه‌ای گشود به سوی آنچه برای انسان راه گریز و نجات از رنج زیستن است: شرکت دادن خود در امور، شناختن خود در نشانه‌ها، تبدیل جهان به مجموعه‌ای از نمادها؛ شاید بتوانیم بگوییم که اینها، اولین طلوع تازه فرهنگ در شب بلند زیست‌شناختی است.
چڪاوڪ
دانش ایثارگری، زیر سلطه شک قرار دارد؛ ضمن اینکه قرن‌ها به دست فراموشی سپرده شده است؛ همچون نیاز بیان‌نشده‌ای بر وجدان‌ها سنگینی می‌کند.
چڪاوڪ
در پشت هرشیء ارائه‌شده، حضور تمدنی که به آن شکل داده و از آن شکل گرفته است، احساس می‌شود.
چڪاوڪ

حجم

۱۱۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۱۱۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان