دانلود و خرید کتاب تبصره ۲۲ جوزف هلر ترجمه احسان نوروزی

معرفی کتاب تبصره ۲۲

رمان ضد جنگ تبصره ۲۲ شاهکار رمان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس آمریکایی، جوزف هلر است که در ژانر کمدی سیاه از خشونت جنگ و بیزاری از آن می‌گوید. این کتاب با ترجمهٔ احسان نوروزی در نشر چشمه چاپ شده است. این رمان که اولین بار در اکتبر ۱۹۶۰ منتشر شد، تفکرات جوزف هلر درباره جنگ را به خوبی بازتاب می‌دهد. تفکراتی که با عقاید نسل دهه ۶۰ که می‌خواستند در برابر قدرت، قد علم کنند، همراه و حرف دل آنها شد. «تبصره ۲۲» امروزه در زبان انگلیسی به موقعیت‌هایی گفته می‌شود که از آن‌ها راه گریزی نیست و باخت در آنها قطعی است.

درباره کتاب تبصره ۲۲

هلر در جبهه‌های جنگ جهانی دوم حضور داشت، ماموریت‌هایی انجام داد و مرگ را با گوشت و پوست خود احساس کرد. او فهمید که مرگ ابدا مفهومی انتزاعی نیست و اگر در مقابل دشمن قرار بگیری در کشتنت لحظه‌ای تردید نخواهند کرد.

«تبصره ۲۲» نام قانونی در کتاب هلر است که می‌گوید: اگر کسی با میل خود در ماموریت‌های مرگبار جنگی شرکت کند، دیوانه است، پس می‌تواند تقاضای معاف شدن بدهد، اما همین درخواست معافیت نشان می‌دهد که او سالم و عاقل است پس شرایط لازم برای معاف شدن را ندارد.

یوساریان، افسر نیروی هوایی و از شخصیت‌های کلیدی اثر که زیرک است و همیشه به دنبال راه فراری از جنگ و ماموریت می‌گردد، در این داستان، در چنگال تبصره ۲۲ گرفتار می‌شود. افسر مافوق او کسی است که مدام تعداد ماموریت‌های سربازانش را افزایش می‌دهد تا آنها را بیشتر در خدمت ارتش نگه دارد، شخصیت‌های دیگری هم در این داستان وجود دارند که هرکدام به نوعی با هیولای جنگ درگیر‌ند و داستان را روایت می‌کنند. میلو میندر بندر که کلاهبردار است نیازهای دو طرف جنگ را تامین می‌کند، سروان شایسکف که آرزوی ترتیب دادن یک رژه بی‌نقص را دارد، و وینترگرین، سرباز سابق و مسئول دفتر پست که گرداننده واقعی جنگ است.

یوساریان در پروسه معیوب جنگی که آن را بیهوده، پوچ و بیگانه می‌داند گرفتار شده است، او نمی‌تواند مطیع نباشد و ارتش را هم نمی‌تواند ترک کند. او هرچه بیشتر تلاش می‌کند، بیشتر در دام تبصره ۲۲ گرفتار می‌شود.

این داستان واکنش‌های متفاوتی از تحقیر تا تحسین را میان منتقدان برانگیخت، حتی به هلر تهمت سرقت ادبی از رمانی دیگر زده شد، اما این رمان بدیع توانست پس از مدتی به لیست صد رمان برتر جهان و پرفروش‌ترین‌ها راه پیدا کند و بیش از همه صدای نسل جوانی شود که دیگر ارزشی برای ساختار قدرت قائل نبودند و می‌خواستند خودشان برای خودشان فکر کنند.

«تبصره ۲۲» را باید خواند و پس از خواندش نگاهی دوباره به جایگاه سیاستمداران و قدرتمندان امروز انداخت، چون انگار همین دیروز نوشته شده و روی سخنش دقیقا با انسان قدرت‌طلب دنیای مدرن است. هلر با توسل به پارادوکس تبصره معروفش در رمان خود، پوچی جنگ و سلطه‌طلبی را به تصویر کشیده و لبخندی تلخ به نادانی بشر زده است.

کتاب تبصره ۲۲ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به داستان‌های ضدجنگ و کمدی سیاه پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب تبصره ۲۲

آن روزی که تگزاسی را آوردند در بخش، یوساریان مشغول به‌هم ریختن آهنگ موجود در نامه‌ها بود. یکی دیگر از آن روزهای آرام، گرم و بی‌دغدغه بود. گرما مثل لحافی روی سقف افتاده بود و هر صدایی را خفه می‌کرد. دانبر دوباره بی‌حرکت به پشت دراز کشیده بود و چشمانش مثل چشمان عروسک خیره شده بودند به سقف. سخت تلاش می‌کرد طول عمرش را زیاد کند. به خاطر همین می‌کوشید ملالش را پروبال دهد. دانبر چنان سخت می‌کوشید طول عمرش را زیاد کند که یوساریان فکر کرد شاید مُرده. تگزاسی را روی تختی در وسط بخش گذاشتند، و چیزی نگذشت که عقایدش را پیشکش کرد.

دانبر مثل گلوله جست زد و نشست. هیجان‌زده فریاد کشید «خودشه، یه چیزی کم بود ــ تمام‌مدت می‌دونستم که یه چیزی کمه ــ و حالا می‌دونم چیه.» مشتش را کوبید کف دستش. اعلام کرد «وطن‌پرستی.»

یوساریان در جواب داد زد «راست می‌گی، راست می‌گی، راست می‌گی، راست می‌گی. هات‌داگ، بروکلین داجرز، پای‌سیب مامان‌جون. اینا چیزاییه که همه دارن براش می‌جنگن. ولی کی واسه مردم شریف می‌ره جنگ؟ کی واسه حق رأی بیشتر برای آدم‌های شریف می‌جنگه؟ دیگه خبری از میهن‌پرستی نیست، قضیه همینه. حتا خبری از مهین‌پرستی هم نیست دیگه.»

افسر نیمه‌وظیفهٔ سمت چپ یوساریان محل‌شان نگذاشت. با حالتی خسته پرسید «کی عین خیالشه؟» و به پهلو غلت زد تا بخوابد.

تگزاسی آدم خوش‌ذات بخشندهٔ دوست‌داشتنی‌ای از کار درآمد. هنوز سه روزنشده دیگر هیچ‌کس تحملش را نداشت.

امواج مزاحمی می‌فرستاد که لرزه‌هایی ظریف به جان آدم می‌انداخت، و همه ازش گریزان بودند ــ همه جز سربازی سفیدپوش که چارهٔ دیگری نداشت. سرباز سفیدپوش سرتاپا باندپیچی و گچ‌گرفته شده بود. دو پای ازکارافتاده داشت و دو دست ازکارافتاده. او را یواشکی نصفه‌شب به این بخش آورده بودند، و هیچ‌کس از حضور او میان‌شان خبر نداشت تا این‌که صبحش بیدار شدند و دو پای عجیب دیدند از ماتحتْ بالاکشیده‌شده، دو دست عجیب قایم‌نگه‌داشته‌شده، در مجموع چهار دست‌وپا که به طرز غریبی در هوا معلق نگه داشته شده بود، به وسیلهٔ وزنه‌هایی سربی که به شکل حزن‌انگیزی بالای سر سرباز سفیدپوش آویزان بودند و به‌هیچ‌وجه تکان نمی‌خوردند. در میان باندپیچی دو آرنجش زیپی مثل لب دوخته شده بود که از میانش با ظرفی شفاف به او مایعی شفاف می‌خوراندند. لولهٔ بی‌صدایی از جنس روی از گچِ کشالهٔ رانش بیرون زده و وصل شده بود به شلنگ باریک لاستیکی‌ای که ضایعات کلیه‌هایش را حمل می‌کرد و به طرز کارآمدی می‌چکاند توی ظرف شفاف تشتک‌داری که روی زمین قرار داشت. وقتی ظرف کف زمین پُر بود، یا ظرف غذادهندهٔ روی بازوهایش خالی بود، بلافاصله جای این ظرف‌ها را عوض می‌کردند تا آن املاح بتوانند دوباره به داخل بدن برگردند. راستش کل آن چیزی که از این سرباز سفیدپوش می‌دیدند حفرهٔ سیاه ساییده‌شده‌ای جای دهانش بود.

کاربر ۱۱۹۷۴۹۲
۱۳۹۸/۱۲/۲۱

کتاب بسیار عالی است اما متاسفانه قیمت نسخه الکترونیک بسیار گرانه ضمن اینکه ناشر محترم حق مولف نمیدهد نه به ناشر اصلی کتاب و نه... حق کپی رایت را هم که رعایت نمیکنند بعد کتاب را گران میفروشند. آن هم

- بیشتر
AMiR
۱۳۹۸/۰۴/۲۴

واقعاً قیمت ها رو بر چه اساس تعیین میکنید نمیدونم قیمت نسخه چاپی ۵۰ تومان هست که با توجه به قیمت کاغذ منطقی هست اما نسخه الکترونیک برای یک کتاب نباید انقدر گران باشد بنظرم طاقچه باید محدودیت های مشخص

- بیشتر
فاطیما
۱۳۹۹/۰۲/۰۸

در مورد تبصره ۲۲ اول باید بگم که واقعاً همچین تصوری از کتاب نداشتم، اصلاً فکرشو نمی‌کردم مدل کتاب اینطوری باشه.. موضوع کتاب خب بیشتر پشت جبهه و جنگ رو روایت می‌کنه تا خود خط مقدم رو، آدم‌ها و اتفاقا و

- بیشتر
الهام
۱۳۹۸/۰۶/۱۵

با توجه به اینکه بعد از خرید نسخه الکترونیک هیچ مالکیتی روی کتاب پیدا نمیکنیم و حتی نسخه ی پی دی اف در اختیارمون قرار نمیگیره واقعا قیمت عجیبی تعیین کردید

noir
۱۳۹۸/۰۶/۲۶

قیمت کتابهای الکترونیکی انتشارات چشمه و چند انتشارات دیگه مثل نیستان و ... خیلی غیر منطقی بالاست. با این قیمت ترجیح میدم نسخه انگلیسی کتاب رو بخونم. چون انتشاراتی ها به احتمال بسیار زیاد، هیچ پولی بابت کپی رایت به

- بیشتر
Mohammad Hossein Khamesian
۱۳۹۹/۰۱/۱۵

به کسانی که دوستدار رمان با ساختار درست و حسابی و جذابیت و طنز مسحور کننده هستند توصیه می‌شود.

The V
۱۳۹۸/۰۵/۱۵

نسخه اصلی کتاب حدود پانصد صفحست چطوری ترجمه فارسی ۲۶۰ صفحس؟ تعداد صفحات به اشتباه درج شده لطفا تصحیح فرمایید

hamideh noohpisheh
۱۳۹۹/۰۳/۲۲

کتابی فوق‌العاده با ترجمه‌ای بسیار خوب. از طنز زیرکانه و متفاوتش لذت خواهید برد و با شخصیت‌های عجیبش زندگی خواهید کرد؛ به شرط آن‌که حوصله کنید و با روند داستان همراه شوید. به‌ناگاه بعد از چند فصل خواهید دید که دیگر

- بیشتر
VAFA.m.R
۱۳۹۹/۰۸/۱۵

لطفا نسخه صوتی این اثر تهیه شه...

نیما
۱۳۹۸/۰۶/۲۱

پوچی جنگ بدون آرمان رو به شکلی عالی نشون میده

ممکنه برای آدمِ اشتباهی گریه کنی.
❤ محمد حسین ❤
دنیایی که هرگز گرما و غذا و عدالت کافی برای همه فراهم نکرده است، جز برای مشتی آدمی زرنگ و بی‌همه‌چیز. عجب دنیای نکبتی!
❤ محمد حسین ❤
«هر چیزی که ارزش داشته باشه براش زندگی کنی ارزش مُردن هم داره.»
zrbdr
همه همیشه با او خیلی صمیمانه رفتار می‌کردند ولی هیچ‌کس واقعاً با او خوب نبود؛ همه با او حرف می‌زدند و هیچ‌کس به او چیزی نمی‌گفت
❤ محمد حسین ❤
«هیچ‌وقت تابه‌حال تو موقعیتی قرار گرفتهٔ که فکر کنی قبلاً هم توش بودهٔ، با این‌که می‌دونی اولین‌باره که تو اون موقعیتی؟»
zrbdr
فخر فروختن و بالیدن به چیزی که باید ازش خجالت بکشیم. این ترفند همیشه جواب داده
zrbdr
نمی‌توانست به‌شان بفهماند که یه پیر هاف‌هافوی امّل بیست و هشت‌ساله است
❤ محمد حسین ❤
«باهام ازدواج نمی‌کنی چون من دیوونه‌م و می‌گی دیوونه‌م چون می‌خوام با تو ازدواج کنم. درسته؟»
❤ محمد حسین ❤
این روزها هر احمقی می‌تونه پول دربیاره و اغلب‌شون هم درمی‌آرن. ولی آدم‌های بااستعداد و باشعور چی؟ مثلاً یک شاعر رو اسم ببرید که پول دربیاره.»
❤ محمد حسین ❤
سرهنگ کارگیل در یکی از یادداشت‌های اندرزگونه‌اش که با امضای ژنرال پکم تکثیر شده بود، چنین نوشت؛ «برای پول درنیاوردن باید کلی فکر کنی. این روزها هر احمقی می‌تونه پول دربیاره و اغلب‌شون هم درمی‌آرن. ولی آدم‌های بااستعداد و باشعور چی؟ مثلاً یک شاعر رو اسم ببرید که پول دربیاره.»
teOdOr
سرتاسر دنیا، پسران تمام طرف‌های درگیر بر سر چیزی جان می‌دادند که به آن‌ها گفته شده بود وطن‌شان است، و به‌نظر نمی‌رسید که برای کسی هم مهم باشد، دست‌کم برای خود این پسرانی که جان جوان‌شان را از کف می‌دادند.
Mostafa F
این‌همه نبردی که کردم واسه حفظ کشورم بوده. حالا می‌خوام یه‌کم برای حفظ خودم بجنگم. کشور دیگه در خطر نیست، ولی من هستم.
❤ محمد حسین ❤
فخر فروختن و بالیدن به چیزی که باید ازش خجالت بکشیم. این ترفند همیشه جواب داده.»
❤ محمد حسین ❤
این دنیا با یه‌کم روغن‌کاریه که داره می‌چرخه. یه دست، دستِ دیگه رو می‌شوره. می‌گیری منظورمو؟ تو پشت منو می‌خارونی و من پشت تو رو.»
❤ محمد حسین ❤
توی هواپیما هیچ جای دیگری در جهان نبود که بشود رفت آن‌جا مگر قسمت دیگری از هواپیما.
❤ محمد حسین ❤
می‌دانست که هیچ راهی برای فهم واقعی هیچ‌چیز وجود ندارد، حتا راهی برای فهم این نکته که هیچ راهی برای فهم واقعی هیچ‌چیز وجود ندارد.
zrbdr
معمولاً تعداد مریض‌های بیمارستان به اندازهٔ مریض‌هایی نبود که یوساریان خارج از بیمارستان می‌دید، و تعداد کسانی که در بیمارستان واقعاً مریض بودند هم معمولاً خیلی کمتر بود.
zrbdr
برای کسی که مُرده کوچیک‌ترین فرقی نداره که کی جنگ رو می‌بره
❤ محمد حسین ❤
این‌که انسان‌ها می‌میرند ناگزیر است، اما این‌که کدام انسان‌ها بمیرند نتیجهٔ موقعیت است، و یوساریان حاضر بود قربانی هر چیزی باشد الّا موقعیت.
❤ محمد حسین ❤
وقتی به اون بالا نگاه می‌کنم آدم‌هایی رو می‌بینم که دارن منفعت می‌برن. نه بهشتی می‌بینم و نه فرشته و قدیسی. آدم‌هایی رو می‌بینم که از هر اقدام خیرخواهانه و هر تراژدی انسانی‌ای پول درمی‌آرن.
❤ محمد حسین ❤

حجم

۶۴۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۱۹ صفحه

حجم

۶۴۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۱۹ صفحه

قیمت:
۱۱۶,۰۰۰
۵۸,۰۰۰
۵۰%
تومان