کتاب نذر نصرانی
۴٫۳
(۴۴)
خواندن نظراتمعرفی کتاب نذر نصرانی
«نذر نصرانی» داستانی تاریخی درباره یک مسیحی به نام یوسف فرزند یعقوب در قرن سوم هجری است. او کارگزار متوکل در سرزمینهای مسیحی است که مورد خشم واقع شده و تحت تعقیب قرار میگیرد. به امام هادی (ع) پناه میبرد چون معجزه ایشان را قبلا دیده است. او برای امام نذری میکند و پس از گذراندن اتفاقاتی عجیب به امام میرسد.
نویسنده در این داستان ارادت مسحیان به امام دهم شیعیان و همچنین اوضاع سیاسی و اجتماعی و ظلم و ستم زمان متوکل را نشان میدهد.
«جوانی هجدهساله سوار بر قاطری چابک از رهگذران نشانیای پرسید. لباس مسیحی و چشمان آبیاش توجه هر عابری را جلب میکرد. جستجوگرانه به درب خانهٔ ابومنصور رسید. خوشحال از اسب پایین پرید و کلون درب را به صدا درآورد. هبةالله که مردی جوان شده بود، درب را باز کرد. موهای بلند و ریشهای مشکی یکدست، جذابیت خاصی به او بخشیده بود. لحظهای مردد به جوان مسیحی نگاه کرد. جوان دو طرف کوچه را نگاه کرد و به هبةالله گفت:
سلام! خانهٔ ابومنصور شیعه اینجاست؟
هبةالله نگران و حیرتزده به جوان خیره شد. در فکرش گذشت که یک مسیحی چطور سراغ او را گرفته و از مسلک او خبر دارد؟ با تردید پاسخ داد:
شیعه؟ از ابومنصور چه میخواهی؟
جوان، خوشحال از یافتن خانهٔ ابومنصور، نامهای از خورجین راهراهی که روی اسبش بود، بیرون آورد و به هبةالله داد. هبةالله نامه را در دستش وارسی کرد. جوان با لبخند گفت:
محمد هستم، پسر یوسف نصرانی.»
خنجر سپید شب
مسلم ناصری
مرثیه ابوعتاسعید محمدی
نشان حسنلیلا مهدوی
عروس قریشمریم بصیری
گریههای مسیحمجید پورولی کلشتری
سلام بر میترضا کشمیری
بکهنرگس مقصودی
وسوسه های ناتمامابراهیم حسنبیگی
زیبای رانده شدهسیدسعید هاشمی
موسیترین به طورسید علی شجاعی
هادیمحمدرضا هوری
اقیانوس مشرقمجید پورولی کلشتری
برادر من توییداوود امیربان
المثنیمجید محبوبی
پدرنرجس شکوریان فرد
دعبل و زلفامظفر سالاری
از دیار حبیبسیدمهدی شجاعی
اقیانوس مشرقمجید پورولی کلشتری
حجم
۹۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۹۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
قیمت:
۷,۰۰۰
۲,۱۰۰۷۰%
تومان
نظرات کاربران
﷽ داستان یک فردی که مسلمان و شیعه نبود.. ولی به امام شیعیان متوسل شد و فرزندش از شیعیان شد.. چه قلب هایی که برای دیدار امام زمانشون در تاریخ جاموندن.. همیشه به یادش نیستم ولی بعضی وقتا دلم میگیره همون بعضی وقتا دعا میکنم.. امید دارم گاهی
این هنر نویسنده بود که از یک روایت چندخطی کتابی به این جذابی دربیاورد.بدون اینکه خسته بشید داستان رو تا اخر دنبال خواهید کرد.
بسیار عالی، داستان کرامت امام هادی در حق یک کارگزار مسیحی و حاجت گرفتن فرد مسیحی از ایشان. یه جمله خیلی جالبی داشت از قول امام هادی به شخص مسیحی که فرمودند:" ای یوسف برخی گمان میکنند که ولایت و
به قول یکی از دوستان که دربارهی همین کتاب نظر دادن، اینکه نویسنده تونسته از چندخط روایت، یک داستان بنویسه، بسیار هنرمندانه عمل کرده؛ مثل کتاب دیگری که از نویسنده خونده بودم این کتاب هم شیرین بود و پرکشش.
قسمتی از کتاب که در مورد دیدار امام هادی (ع) و یوسف بود برام خیلی لذت بخش بود،کتاب داستان پردازی خوبی داشت اما یسری سوال در اتفاقات پیش اومده برای یوسف واسم پیش اومد که اخر کتاب بی جواب موند.
نثر روان و داستان پر کششی داشت.
عالی
داستانهایی که با محوریت ائمه دین نوشته شده اند همیشه دلکش وشیرین هستند.
کتابی بسیار زیبا از کرامت حضرت علیبنالمحمدالهادی(ع) به یک نصرانی. روند داستان معقول و خوب و باکشش هست و خواننده رو کاملا همراه میکنه و نمیزاره کتاب رو جز مواقع ضروری کنار بگذاره. میزان کتاب و داستان هم زیاد نیست و کاملا
زیبا و خوندنی بود. یک سری کتاب هایی که از اتفافات تاریخی داستان مینویسند این مشکل رو دارند که از زبان امام یک حرفی رو میزنند یا اتفاقی رو با جزئیات نقل می کنند و نمیدونیم چقدرش درسته، اما تو