کتاب خنجر سپید شب
معرفی کتاب خنجر سپید شب
کتاب خنجر سپید شب نوشته مسلم ناصری است. این کتاب روایتی جذاب درباره دوران صدر اسلام است. داستان مردی که در آن دوران شاهد به خلافت رسیدن امام علی(ع) است.
درباره کتاب خنجر سپید شب
محمد پسر سهله و هشیم است. خاندانش به بزرگان قریش و آنان که سخت دشمن پیامبرند میرسد. پدرانی که درباره بعضیشان گفته شده که به دروغ گفتند اسلام آوردیم که امان بگیرند. پدر او از اولین کسانی است که به پیامبر ایمان میآورد و رویاروی قبیله و خانواده خود میایستد. سهله مادر محمد اما در خود حسی از دنیا طلبی دارد و با رنجی که بر همسر و بعدها بر فرزندش روا داشته میشود موافق نیست. محمد بعدها به واسطه آزار و اذیتها راهی مصر میشود و در آنجا جایگاه خوبی دارد. مقطعی از تاریخ که در داستان به آن خوب پرداخته میشود حکومت خلیفه سوم است. این کتاب داستان پرفراز و نشیب پسری است که ابتدا دشمن امیرالمونین است اما بعدها شیفته آن امام بزرگوار میشود.
خواندن کتاب خنجر سپید شب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستانهای دینی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب خنجر سپید شب
طوفان و گرداب، کشتی را کج و راست میکرد و مثل گهواره به هرسو میبرد. رگههای آذرخش از میان ابرهای تیره میدرخشید و بر پهنه دریا فرود میآمد، آبهای کفآلود را به تلاطم وامیداشت و همراه با دانههای درشت باران با کشتی بازی میکرد. مسافرانی که از آنسوی دریا گریخته بودند، هرلحظه مرگ را انتظار میکشیدند. سهله نگران و مضطرب، دشداشه شوهرش را چنگ زده بود و مراقب بود ضربهای به شکم باردارش نخورد.
بشکهای از آنسوی کشتی به حرکت درآمد، به سکان خورد، کمانه کرد و از روی سر مسافران در میان آبهای کفآلود ناپدید شد. درد در تمام وجود سهله پیچید و توأم با ترس، باعث شد شروع به جیغ زدن کند. ناخدا که با جوانی قدبلند جروبحث میکرد، از کنار سهله گذشت.
- من که گفتم دریا طوفانی میشود ولی کسی به حرف من نگونبخت گوش نکرد.
- مجبور بودیم ناخدا! ...
- اکنون خوراک کوسهها شویم، بهتر است گمراه!؟
ناخدا همانطور که بهطرف دیگر کشتی میرفت، نعرهزنان از کارگرانش میخواست بادبان را شل کنند تا طوفان آن را از هم ندرد. سپس فریاد کشید:
- آن زن را خفه کنید که زوزه نکشد!
- ترسیده! درد زایمان هم دارد ...
- همین را کم داشتیم! اگر در این اوضاع بچهای به دنیا بیاید، واقعا که خوشقدم خواهد بود و آینده درخشانی خواهد داشت؛ البته در شکم کوسهها.
بعد با خشم، سطل چوبی را بهسوی جاشوی حبشیاش پرتاب کرد تا به مسافران کمک کند و آب و ماهی و جانورهای دریایی ریز و درشتی را که داخل کشتی ریخته بود بیرون بریزد. جیغ و شیون سهله، ترس را بیشتر میان مسافران میپراکند. همین، ناخدا را عصبیتر میکرد. جوان که صدایش در طوفان بهسختی شنیده میشد، با صدای بلند گفت:
- تا حبشه چهقدر مانده ناخدا؟
- به درازی عمر من نگونبخت!
باد در بادبان افتاده بود و کشتی کج و راست میشد. ناخدا همانطور که با مهارت، سکان کشتی را میزان میکرد، از کارگرهایش میخواست بجنبند و به خودش بد و بیراه میگفت که چرا فریب چربزبانی فراریان مکی را خورده؛ کسانی که گفته بودند جانشان در خطر است و باید از حجاز بگریزند. به او چه ربطی داشت! باید بهراه خودش میرفت و معطل این فراریان نمیشد. اگر ساعتی دیرتر راه افتاده بود، شاید هرگز در دام این طوفان گرفتار نمیشد. همانطور که سکان را میچرخاند به خبرهایی که شنیده بود فکر کرد. کسانی که به جده میآمدند میگفتند در مکه خبرهایی است و مردی «محمد» نام ادعای عجیبی کرده و میپندارد کسی از آسمان با او حرف میزند. اما اهالی مکه او را ساحر و دیوانه میخوانند. هزار فکر ناخوشایند در ذهنش بود. اندیشید اگر بهسلامت از دریا بگذرد، برای لات و عزّا هدایای گرانبهایی از حبشه خواهد برد. ولی اگر طوفان همینطور ادامه مییافت، کشتیاش تا ساعتی دیگر تکهپاره میشد و او باید آرزوهایش را به کف دریا میبرد.
حجم
۱۵۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
حجم
۱۵۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
نظرات کاربران
کتاب عالی هست از دست ندید حتما بخونید مطمئن باشید پشیمون نمی شید و هر لحظه غرق عشق و غربت امام علی (ع) میشید...❤️
داستان یکی از شیعیان که از کودکی شاهد بعثت پیامبر و خلافت خلفاء بوده و تو هر دوره کارای مفیدی کرده. در کل خوب بود ولی اگه یکم تاریخ اسلام بدونید بهتر متوجه بعضی ارجاعاتش میشید. خیلی دلم برای امام علی به
خیلی خوب و تاثیرگذار بود فقط بعضی مواقع در تشخیص اینکه چه کسی داره صحبت میکنه(در محاوره شخصیت ها) به مشکل بر می خوردم و گاهی متن، اشتباهات ویراستاری داشت ولی محتوا و درونمایه خوب بود
داستان کتاب از نظر تاریخی کامل بوده جذابیت دنبال کردن را دارد. متن با توصیفات خوب فضا و حالات افراد را به خوبی ترسیم می کند.ولی به چرایی و چگونگی شکلگیری عشق شخصیت اصلی به حضرت علی علیه السلام خوب
روایت دل نشین و تازه ای از یکی از شخصیت های مظلوم و شناخته نشده اسلام
هرچه از زیبایی این کتاب بگم کم گفتم اشنایی با شخصیت جناب محمد ابی حذیفه بسیار برام جالب و دوست داشتنی بود این کتاب رو بعد از کتاب «علی از زبان علی» خوندم برای همین با شلوغی های اون ایام و شورش
سلام ، این کتاب از نظر من واقعا زیباست ممنونم از نویسنده ی خلاق کتاب.
چه قد خوبه ........
نیمهی اول این کتاب رو همزمان با ترجمهی الغارات میخوندم، حس اینو داشتم که دارم یک فیلم رو از زوایای مختلف میبینم و شاید اون بازه رو خیلی خوب و همهجانبه متوجه شدم. ماجرا دربارهی فردی از خاندان بنیامیهست که علیرغم
فرزند اموی ها بود،به عشق علی بزرگ شد،در راه علی پیکار کرد و جانش را در راه علی فدا کرد و هرگز اسیر وسوسه های نزدیکان اموی خود نشد