با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

کتاب خروس طلایی و نوشته های دیگر

نویسنده:خوآن رولفو

مترجم:بهمن یغمایی

انتشارات:انتشارات نگاه

دسته‌بندی:

امتیازبدون نظر

معرفی کتاب خروس طلایی و نوشته های دیگر

در «خروس طلایی و نوشته‌های دیگر»، یک رمان کوتاه و گلچینی از نوشته‌های خوان رولفو، نویسنده مکزیکی را می‌خوانید. خوان رولفو یکی از نویسندگان متعهد و آگاه به مسایل زندگی در مکزیک است. و «خروس طلایی» که در نیمه اول قرن بیستم نوشته شده در حقیقت رساله‌ای آشکارا سیاسی است که با درآمیختن با رئالیسم جادویی خود را در لفافه‌ای می‌پوشاند تا خواننده را معطوف به چشم‌اندازی از زندگی جامعه‌ای کند که در حال زوال است. حقایقی در داستان نشان می‌دهد که ماجرای خروس طلایی مربوط به سال‌های پس از انقلاب مکزیک است. سال‌هایی که هنوز وزنه سنگینی از فقر و بی‌عدالتی بر زندگی مردم فشارهای طاقت فرسا می‌آورد. دیونی سیو فروشنده دوره‌گردی است که یک خروس بازنده در جنگ خروس‌ها را از سر ترحم با خود می‌برد تا زندگی‌اش را با آن حیوان تغییر دهد. رمان رولفو داستان ساده‌ای نیست این رمان گذاری است در دنیای سیاه قماربازها و جشن‌های منظقه «باخیو» مکزیک و به خواننده تصویری از یک برهه تاریخی این کشور را می‌دهد. این کتاب فرصت بی‌نظیری به خوانندگان می‌دهد تا نگاهی به معروف‌ترین اثر رولفو انداخته و میراث یکی از محبوب‌ترین و تأثیرگذارترین نویسندگان مکزیک را مورد توجه قرار دهند.

نظری برای کتاب ثبت نشده است

بریده‌هایی از کتاب

مرگ، مثل رودخانه‌ای است که آرام آرام طغیان می‌کند، به آبهای قبلی هجوم می‌آورد و به آهستگی آن را می‌پوشاند، امّا دیگر جریان تازه‌ای به وجود نمی‌آورد.

AmirHossein

اینجا خودم را می‌بینم که در فکر سلامتی تو هستم و خود، لحظه به لحظه در حال مرگ.

mojsena

این زندگیه که باعث خجالت و رودربایستیه. این‌طور فکر نمی‌کنی؟ یک مرده باعث آشفتگی و دردسر هیچ‌کس نیست؛ امّا بعدش این زنده‌ها هستن که هیچ‌وقت دست از تحقیر آدم‌های دیگه برنمی‌دارن. اونها تقریباً خودشون رو می‌کُشن فقط برای اینکه روحیه دیگران رو تخریب کنن. این موضوع هر چیزی را که لازم داری بدونی به تو میگه. از طرف دیگه، هیچ دلیلی وجود نداره تا از مرده بترسی، مرده‌ها مهم ان. بهترین آدم‌ها هستن.

mojsena

او در دوره‌ای زندگی می‌کرد که همه چیز بد بود. هنگامی که هیچ‌کس قادر نبود برنامه‌ای داشته باشد و نمی‌دانست که چه اتفاقی خواهد افتاد. همه دچار تزلزل و سرگشتگی بودند، و باری به هر جهت گذراندن پایانی نداشت. دوران بدی بود؛ هیچ دیدگاه و بصیرتی از آسمان و زمین نداشتی؛ حتی اگر خورشید بیرون بود یا باد از شمال یا جنوب می‌وزید.

Shirin

از آنجا که ایستاده بودم چه دیدم

آرتوش بوداقیان

در محفل شاعران مرده

سیس نوته بوم

پایان شاد؛ گزیده‌ای از داستان‌های معاصر روسیه