مرگ، مثل رودخانهای است که آرام آرام طغیان میکند، به آبهای قبلی هجوم میآورد و به آهستگی آن را میپوشاند، امّا دیگر جریان تازهای به وجود نمیآورد.
AmirHossein
اینجا خودم را میبینم که در فکر سلامتی تو هستم و خود، لحظه به لحظه در حال مرگ.
mojsena
این زندگیه که باعث خجالت و رودربایستیه. اینطور فکر نمیکنی؟ یک مرده باعث آشفتگی و دردسر هیچکس نیست؛ امّا بعدش این زندهها هستن که هیچوقت دست از تحقیر آدمهای دیگه برنمیدارن. اونها تقریباً خودشون رو میکُشن فقط برای اینکه روحیه دیگران رو تخریب کنن. این موضوع هر چیزی را که لازم داری بدونی به تو میگه. از طرف دیگه، هیچ دلیلی وجود نداره تا از مرده بترسی، مردهها مهم ان. بهترین آدمها هستن.
mojsena
او در دورهای زندگی میکرد که همه چیز بد بود. هنگامی که هیچکس قادر نبود برنامهای داشته باشد و نمیدانست که چه اتفاقی خواهد افتاد. همه دچار تزلزل و سرگشتگی بودند، و باری به هر جهت گذراندن پایانی نداشت. دوران بدی بود؛ هیچ دیدگاه و بصیرتی از آسمان و زمین نداشتی؛ حتی اگر خورشید بیرون بود یا باد از شمال یا جنوب میوزید.
Shirin