کتاب بلندیهای بادگیر: عشق هرگز نمیمیرد
معرفی کتاب بلندیهای بادگیر: عشق هرگز نمیمیرد
بلندیهای بادگیر، اثر زیبا و جاودانهی امیلی برونته است. او در این داستان، روایتگر عشق آتشین و بدفرجام میان کاترین ارنشاو و هیت کلیف است. بلندیهای بادگیر در ایران با نام عشق هرگز نمیمیرد نیز ترجمه شده است.
کتاب بلندیها بادگیر با ترجمهی علیاصغر بهرام بیگی در اختیار شما قرار دارد.
دربارهی کتاب بلندیها بادگیر
بلندیهای بادگیر یک داستان عاشقانه است. عاشقانهای جذاب که خواننده را میخکوب خود کرده و تا پایان داستان همراه خود میکشاند. داستان عشق آتشین و عجیبی که بین کاترین ارنشاو و هیت کلیف شکل میگیرید، محور داستان بلندیهای بادگیر است. هیت کلیف مرد کولیزادهی جوانی است که توسط خانوادهی ارنشاو به سرپرستی گرفته میشود. میان او و دختر خانواده یعنی کتی عشقی شکل میگیرد. اما این عشق سرانجام خوشی ندارد. در نهایت. هیت کلیف که پس از این ماجراها، فشارهای روحی زیادی را تحمل کرده است، دست به گرفتن انتقام میزند.
بسیاری از مردم، شخصیت کاترین را شخصیت خود نویسندهی داستان، یعنی امیلی برونته میپندارند. آنها همچنین معتقد هستند که هیت کلیف نمایندهای از مردانی است که امیلی برونته، قادر به دوست داشتن آنها است. از روی کتاب بلندیهای بادگیر تا به حال، بارها اقتباسهای سینمایی صورت گرفته است.
کتاب بلندیها بادگیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب بلندیهای بادگیر، از زیباترین کتابهای نوشته شده در ادبیات کلاسیک دنیا است. اگر دوست دارید آثار کلاسیک دنیا را بخوانید، از خواندن کتاب بلندیهای بادگیر لذت میبرید.
دربارهی امیلی برونته
امیلی برونته در سال ۱۸۱۸ در ثورتن یورکشر انگلستان متولد شد. او و خواهرانش شارلوت برونته و آن برونته، فرزندان پاتریک برونته بودند که به عنوان پیشوای روحانی در منطقه فعالیت و خدمت میکرد. امیلی برونته کتاب مشهورش، بلندیهای بادگیر را با استفاده از تجربیات خودش و افزودن چاشنی تخیل و هنر نویسندگی در سال ۱۸۴۷ منتشر ساخت. ویژگی متمایزکننده این رمان در زمان انتشارش لحن شاعرانه و دراماتیک بیان آن، عدم توضیح از نویسنده و ساختار غیرمعمولش بود. امیلی برونته در ۱۹ دسامبر ۱۸۴۸، یک سال پس از انتشار کتابش و در سن ۳۰ سالگی به دلیل ابتلا به بیماری سل از دنیا رفت.
جملاتی از کتاب بلندیها بادگیر
«حقیقتاً عجیب است که عادت چگونه باعث پیدایش سلیقهها و افکار میگردد. آقای هیتکلیف اطمینان داشته باشید عده زیادی از مردم قادر نیستند فکر کنند در انزوایی که شما در زندگی خود انتخاب کردهاید از شادی و خوشبختی اثری باشد. ولی به جرأت میگویم که شما در این مکان و در بین خانوادهتان و خصوصاً با خانم مهربان و دوستداشتنیتان که چون فرشتهای بر خانه و قلبتان...»
«خانم مهربان و دوستداشتنی من!» با این جمله بود که صحبتم را برید و در حالی که بر چهرهاش آثار تمسخر و استهزای شیطنتآمیزی ظاهر بود افزود: «او کجاست؟ کجاست همسر مهربان و دوستداشتنی من؟»
«منظورم خانم هیت کلیف همسرتان بود.»
«عجب! فکر میکنم منظورتان این است که روح او پس از مرگ به صورت فرشتهای درآمده و از وودرینگ هایتز نگهداری میکند، اینطور نیست؟»
به اشتباهم پی برده بودم و سعی کردم تا گفتههایم را تصحیح کنم. من میبایست زودتر از آن اختلاف سن آن دو را درمییافتم و متوجه میشدم که آنها نمیتوانستند با آن اختلاف سنی زن و شوهر باشند. یکی تقریباً در حدود چهل و دیگری به زحمت هفده ساله مینمود.
ناگهان فکری به سرم خطور کرد. نکند این مردک جوان که در کاسه چای مینوشد و با دست نشسته غذا میخورد همسر دخترک باشد. حتماً همینطور است. در این صورت او باید فرزند هیتکلیف باشد. در این وضعی که دخترک دور از مردم زندگی میکند و در حقیقیت خودش را زنده بهگور کرده است چیزی غیر از این نمیتواند باشد. احتمالاً دخترک به تصور این که همسری بهتر از این گیرش نخواهد آمد با چنین موجود خشن و ناهنجاری ازدواج کرده است. حقیقتاً حیف از چنین دختر قشنگی! بهتر است من تأسف خود را از این بابت ابراز دارم. امکان دارد تصور شود احساسات من از روی خودخواهی و خودبینی است، اما چنین نیست. چون حقیقتاً مرد جوان موجود منزجرکنندهای بود و من به خود حق میدادم از این که وی شوهر چنین دختر زیبایی باشد احساس تأثر و تأسف نمایم.
حجم
۴۶۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۴۷ صفحه
حجم
۴۶۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۴۷ صفحه
نظرات کاربران
رمانی فوقالعاده جذاب و کلاسیک با دیالوگ های بینظیر و کارکترهای به یادماندنی... حیف که نویسنده فقط همین رمان رو نوشته و عمر کوتاهی داشتن... امیلی برونته قلمش سراسر استعداد ،روانشناسی هوش و زیبایی ست از بهترین رمان هایی ست
غم انگیز اما زیبا ، برای طرفداران این ژانر توصیه میشه
به نظرم در حد اون همه تحسین و شهرت نبود. اصلا از روند داستان خوشم نیومد. یک فضای سیاه و خاکستری پر از بیاحترامی، ناسزا و بیاخلاقی...
واقعا چی به سر ادبیات جهان می امد اگر خواهران برونته به دنیا نمی اومدن!! داستان جذابی که احساسات مختلف و حتی متضاد رو به نمایش میذاره عشق و نفرت، انتقام ، حقارت و بی رحمی ، خودخواهی و مهم
نمیدونم چطور این کتاب رو توصیف کنم ،واقعا زیبا وپرازاحساس بود،عاشق شخصیت هاش شدم،تا مدت ها روی من تاثیر گذاشت و همش توی فکرشون بودم.
سلام.کتابش سبک تازه ای داره.ولی کتاب"جین ایر "از خواهرش" شارلوت برونته" خیلی با معنی تر و جذاب تره.
این کتاب رو وقتی نوجوان بودم خوندم اون زمان اصلا خوشم نیومد از داستانش خیلی غم انگیز بود ولی به صورت کلی توصیفات خوب و بجا بودند و هیجان کافی برای پیگیری داستان وجود داشت.
یکم برخوردای افراد بیش از حد غیر منطقی بود ولی جذابیت داستان توش حرفی نیست
علیرغم اینکه این کتاب خیلی خیلی معروف و محبوبه من اصلا دوستش نداشتم.
داستانی بسیار زیبا و پرکشش. واقعا لذت بردم