دانلود و خرید کتاب از عشق و شیاطین دیگر گابریل گارسیا مارکز ترجمه جاهد جهانشاهی

معرفی کتاب از عشق و شیاطین دیگر

گابریل خوزه گارسیا مارکِز (۱۹۲۷ – ۲۰۱۴)، نویسنده کلمبیایی برنده نوبل ادبیات است. در آغاز «از عشق و شیاطین دیگر» می‌خوانیم: « استاد بنا با خونسردی کامل و بدون کمترین تألم تعریف کرد که موی انسان حتی پس از مرگ، ماهانه یک سانتی‌متر رشد می‌کند و بیست و دو متر طول مو پس از گذشت دویست سال به نظرش رشد خوبی محسوب می‌شد. بر عکس، از نظر من این موضوع چندان عادی نبود، چون در کودکی مادربزرگم از افسانه‌ی دخترک دوازده ساله‌‌ی اشراف زاده‌‌ای حکایت کرده بود که کمند گیسوانش را هم چون عروس به دنبال می‌کشید، دخترک از هاری جان باخته بود و در روستاهای کارائیب به خاطر معجزه‌‌های فراوانی که داشت از او به نیکی یادمی‌کردند. این فکر که گور یاد شده می‌توانست گور آن دختر باشد آن روز برایم در حکم خبر بود و سرآغاز این کتاب».
معرفی نویسنده
عکس گابریل گارسیا مارکز
گابریل گارسیا مارکز
کلمبیایی | تولد ۱۹۲۷ - درگذشت ۲۰۱۴

گابریل گارسیا مارکز در شهر آراکاتاکا در کلمبیا به دنیا آمد و هشت سال نخست زندگی‌اش را با پدربزرگ و مادربزرگ مادری‌اش گذراند. پدربزرگ و مادربزرگ مارکز، هر دو داستان‌سرایان فوق‌العاده‌ای بودند، اما رویکرد آن‌ها در داستان‌گویی با یکدیگر بسیار تفاوت داشت. پدربزرگش به مارکز جوان داستان‌هایی درباره‌ی تاریخ، جنگ و مزارع موز محلی گفت. از سوی دیگر، مادربزرگ او زنی خرافاتی بود که به شدت به ارواح و جهان ماوراء طبیعی اعتقاد داشت و داستان‌هایی که برای مارکز تعریف می‌کرد نیز شامل همین مضامین بود.

بهار قربانی
۱۳۹۹/۰۱/۲۳

هرچقدر از صد سال تنهایی لذت بردم ازین کتابم لذت بردم، مثل همیشه با موج های ظریفی از صحنه های اروتیک روبرو میشی، خرافات،خرافات که با مذهب در آمیختن، و سردمداران مذهبی ،که عقل را به طور کامل از مذهب

- بیشتر
viana
۱۴۰۰/۰۱/۰۱

کتابی که من رو عاشق مارکز و قلم بی نطیرش و کتاب خوندن کرد

کاربر ۱۹۲۲۸۴۰
۱۳۹۹/۰۳/۰۷

کتاب جالبیه ولی ترجمه اصلا روان نیست. ترجمه بهتری هم از این کتاب موجوده؟

ناهید
۱۴۰۰/۰۵/۰۷

آخر نفهمیدم شیطان واقعی کی بود؟عشق؟هوس؟تعصب؟جهل؟...

علی
۱۳۹۵/۱۲/۱۹

من این ترجمه رو نخوندم، اما در کل کتاب رو دوست داشتم، راز آلودگی بیشتری در این اثر دیدم نسبت به سایر آثار مارکز که خوندم و البته چیزی یادم مونده

kia
۱۳۹۴/۱۲/۲۳

خیلی جالب نبود من دوس نداشتم

عشق حسی است که با طبیعت انسان مغایر است و دو موجود ناشناس را به وابستگی حقیر و ناسالمی محکوم می‌سازد، که هر چه روابط محدودتر باشد به همان نسبت شدت علاقه فزونی می‌یابد
سپیده اسکندری
دلورا بدون دل‌واپسی گفت: «فکر می‌کنم ضایع هستم، ولی نه از نظر روح‌القدس. من همیشه معقتقد بودم که پروردگار بیشتر با عشق هم سو است تا با اعتقاد.»
ناهید
احتیاط کنید! دشمن خوب می‌داند که چطور از شعور ما بهره ببرد تا اشتباهایمان.»
سپیده اسکندری
بی‌اعتقادی زخمی التیام‌ناپذیر در محلی برجا می‌گذارد که اعتقاد جا داشته، و این زخم فراموشی را نامیسر می‌سازد
سپیده اسکندری
از هنگامی که بی‌ایمان شده بود، برای اولین بار نیرویی برای نیایش در خود حس کرد. به اتاق کوچک نیایش رفت و با تمام توان کوشید تا خدایی را که ترک گفته بود، بازیابد، ولی بی‌حاصل بود. بی‌ایمانی بیشتر از اعتقاد قدرت مقاومت دارد، چرا که بر عقل متکی است.
سپیده اسکندری
«وقتی سعادت شفا ندهد، هیچ دارویی چاره ساز نیست.»
سپیده اسکندری

حجم

۱۴۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۵ صفحه

حجم

۱۴۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۵ صفحه

قیمت:
۹۲,۰۰۰
تومان