کتاب من دانای کل هستم؛ مجموعه داستان
معرفی کتاب من دانای کل هستم؛ مجموعه داستان
«من دانای کل هستم» مجموعه داستانهایی از نویسنده نام آشنای معاصر مصطفی مستور است.
نام و موضوع داستانهای این کتاب از این قرار است:
چند روایت معتبر درباره سوسن (درباره زن فاحشهای که عاشق شاعری شده است)، من دانای کل هستم (نویسندهای که با تایپیست خود درباره شخصیتهای داستانیاش بحث و جدل میکند)، مغولها (داستان استرسها و دغدغههای زندگی یک مرد عادی)، وَ ما اَدریکَ ما مَریم؟ (داستان رابطه عاشقانه و کالمات دو جوان با روحیات کاملا متفاوت)، ملکهالیزابت (بازی چهار بچه که قرار میگذارند نام چیزهای اطرافشان را تغییر دهند)، مشق شب (درباره زندگی کودکی که ناظر بر تمان اتفاقات زندگیاش است) و دوزیستان (مکالماتی یکطرفه بین مردی لوطی و مردی که معشوقهاش مرده و همچنین مکالمات یکطرفه بین زنی بدکاره و این مرد عاشق)
بخشی از داستان «ملکه الیزابت»:
«همهش تقصیر اسی بود. لعنت به اسی. لعنت به خودش و آن بازی مسخرهش. خبرمرگش یعنی بازی جدیدی آورده بود. گفت چیزهایی از رادیو شنیده و بازی را از روی آن چیزها خودش اختراع کرده. طوری میگفت «اختراع» انگار بیوک جی. اس. ایکس اختراع کرده بود.
اسی گفت: «خیلی کیف میده.» گفت: «سر پول بازی میکنیم. هر چی باشه از درخت بالا رفتن و تیلهبازی و دنبال گربهها افتادن که بهتره.»
عیدی گفت: «م م من نیستم. م من پو پول ندارم.» گفت: «اَاَاَ اگه پول داشتم سری س س س سهتایی سبز آپولو سی ی ی ی زده رو از داود میخریدم. ش ش شاید هم ت ت تمبر تکی تاجمحل رو.»
زیر درخت کُناری، لب رودخانه نشسته بودیم. هوا شرجی بود و عیدی خیس عرق شده بود. بس که چاق بود لامَسّب. پیراهنهای باباش را میپوشید. به خاطر هیکل گندهاش.
اسی گفت: «پول زیادی نمیخواد بدی، خره. اما اگه بردی، اگه تا آخرش رفتی، میتونی صدتا تمبر بخری.»
مستور در طول فعالیت ادبی و هنری خود جوایز متعددی به دست آورده که لوح تقدیر نخستین مسابقه داستاننویسی صادق هدایت یکی از آنها است. از آثار این نویسنده میتوان به «روی ماه خداوند را ببوس»، «عشق و چیزهای دیگر»، «تهران در بعدظهر» و «من گنجشک نیستم» اشاره کرد.
حجم
۷۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه
حجم
۷۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه
نظرات کاربران
اخیرا نقدی خوندم از آثار آقای مستور، که به طور خلاصه میفرمود نویسنده چون مهارت جمع کردن داستان و نداره نصفه نیمه میذاره میره! و چقدر هم نقد به ظاهر پرطمطراق و حسابیطوری بود! اما ضعیف و مغرضانه! داستان کوتاه نوشتن،
یادتون میاد تو طبقه ی پنجم کتاب استخوانهای خوک و دستهای جذامی یک زن تن فروش زندگی میکرد که عاشق مشتری شاعرش میشه؟اولین داستان این کتاب در مورد ماجرای عاشق شدن زن بود.(بهتون گفته بودم سرنوشت هرکدوم از کرکتر ها
داستانهایتان مثل خودتان مستورند! مستور در چند لایه و پیچیده لابهلای میزان درک خواننده... . احساس کردم بعضی از داستانها -حداقل شاید مقداریاش- واقعیاند. در یک کلام: لذیذ بود!
🌻_بین این کتاب و کتاب بهترین شکل ممکن، مطمئنا بهترین شکل ممکن رو از نظر داستان پردازی و روان بودن و قابل درک تر بودن، انتخاب می کنم. اما این کتاب هم بسیار برام جذاب و دوست داشتنی بود. مخصوصاً
آثار مصطفی مستور از اون دسته از آثاری هستند که بدون تردید و با شوق می خونمشون و قرار دادن خودم به جای اشخاص نوشته های مستور بهم لذتی دو چندان میده💓😊 نوشته های مستور، همیشه حرف هایی دارن که
از اون دسته کتاب هایی هست که به دل هرکسی نمیشینه .. بعضی داستان ها واقعا جالب بودند و بعضی دیگه اصلا جذاب نبود...
کاش جناب مستور کتابهایش را شماره بندی می کرد یا ابتدای هر کتاب مشخص می کرد ادامه کدام کتاب را می خوانیم بعد از خواندن کتابهای ایشان متوجه می شوی همه اثار به هم ربط دارد اما تا نخوانی نخواهی
این کتاب همانند سایر کتابهای مستور جذاب و بی مانند است.قلم قوی داره و فضایی رو توصیف میکنه که از تصورش لذت میبری .
چاپیش رو خوندم. نثر جناب مستور خاصِ
مستور تلاش می کند معنویتی را به طور نه چندان محسوس وارد روایتهایی کند که همه زمینه ای مشترک دارند. زمینه مشترک در داستانهای این مجموعه پیرامون عشق است. اما مشکلی که پیش می آید این است که وقتی این