دانلود و خرید کتاب خالکوب آشویتس هدر موریس ترجمه سارا حسینی معینی
تصویر جلد کتاب خالکوب آشویتس

کتاب خالکوب آشویتس

معرفی کتاب خالکوب آشویتس

«خالکوب آشویتس» رمانی از هدر موریس، نویسنده و فیلم‌نامه نویس اهل نیوزلند است که بر اساس یک داستان واقعی نوشته شده است. 

درباره کتاب خالکوب آشویتس

هدر موریس این داستان را در سال ۲۰۰۳ با نشستن پای خاطرات مردی زجرکشیده از مدت‌ها زندگی در اردوگاه مرگبار آشویتس- بیرکناو نوشت. او این خاطرات را ابتدا به صورت فیلم‌نامه نگاشت که در مسابقات بین‌المللی رتبهٔ بالایی آورد، اما بعد آن را به رمان تغییر داد.

لالی سوکولوف در آوریل ۱۹۴۲ و در بحبوحه جنگ جهانی دوم به اردوگاه آشویتس-بیرکناو منتقل می‌شود. او که چند زبان می‌داند مسئول خال‌کوبی شماره‌های شناسایی بر روی دست زندانیان تازه‌وارد می‌شود. شماره‌هایی که سرنوشت زندانیان را رقم می‌زنند. آنها اگر جوان و سالم باشند به کار اجباری فرستاده می‌شوند و اگر نه، راهی اتاق‌های گاز و کوره‌های آدم‌سوزی می‌شوند.

لالی در طول دو سال و نیم اسارت در اردوگاه، شاهد هولناک‌ترین قساوت‌ها و وحشی‌گری‌های بشر و همزمان شفقت‌ها و شجاعت های مردمی است که هر لحظه مرگ در کمین آنها است. او در این اردوگاه با دختری به نام گیتا آشنا و در اولین نگاه عاشق او می‌شود. «خال‌کوب آشویتس» روایتی عاشقانه از پایبندی لالی و گیتا به عشقشان است آن هم در دورانی آکنده از اندوه، خشم، وحشی‌گری و هراس. 

خواندن کتاب خالکوب آویتس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب را به همه کسانی که به داشتن اطلاعات بیشتر درباره ماجرای هولوکاست و اتفاقاتی که در آلمان نازی برای یهودیان افتاده، علاقه دارند، پیشنهاد می‌کنیم. 

دربخشی از کتاب خالکوب آویتس می‌خوانیم:

«لالی به دختر می‌رسد و نگاهش می‌کند. دوباره مجذوب چشم‌هایش می‌شود. دوستان دختر، آن پشت آرام می‌خندند. زبان لالی تقریباً بند آمده است. بااین‌همه، شجاعتش را جمع می‌کند. نان و نامه را به او می‌دهد. در نامه به دختر گفته است که نمی‌تواند به او فکر نکند.

می‌پرسد: «اسمت چیه؟ باید اسمت رو بدونم.»

از پشتِ‌سرش کسی می‌گوید: «گیتا.»

قبل از اینکه بتواند چیزی بگوید یا کاری انجام دهد، دوست گیتا می‌آید و گیتا را با خود می‌برد.»

در این اثر آنچه برای نویسنده مهم بوده است نشان دادن چگونگی همگام شدن تاریخ و خاطرات است. رقص این دو عنصر باهم و گاهی جدایی آنها تا نه یک درس در تاریخ بلکه درسی منحصربه‌فرد به دنیای بشریت دهند.

هدر در انتهای کتاب درباره این اثر نوشته است: «خال‌کوب آشویتس داستان زندگی دو شخص معمولی‌ است که در دورانی غیرمعمولی زیستند؛ نه‌تنها از آزادی محروم بودند بلکه شأن، نام و هویتشان نیز از آنها گرفته شده بود، و روایتی‌ است از آنچه لالی برای بقایش انجام داد. لالی با این شعار زندگی کرد: «اگر صبح از خواب بیدار شوی، معجزه است.»

فاطمه
۱۳۹۸/۰۹/۱۸

برام خیلی عجیبه کسانی که این درد و رنج رو چشیدن، تو یه سرزمین دیگه با مردم بیگناه دیگه ای همین رفتار رو می کنند. سرباز بیرحم اسرائیلی چه فرقی با سرباز بیرحم اس اس داره. یه بچه فلسطینی چه

- بیشتر
❤ محمد حسین ❤
۱۳۹۹/۰۳/۰۹

کتاب پیش روی شما، یه کتاب فوق العاده و جذاب هست و زمانی که شروع به خوندنش میکنید، دیگه نمیتونید کتاب رو زمین بذارید و انقدر شما رو غرق خودش میکنه که شما رو مثل یه رود جاری با خودش

- بیشتر
نسیم رحیمی
۱۳۹۹/۰۵/۰۷

من این کتاب رو برای این خونده بودم که قبلا مستندی از آشویتس دیده بودم و با این موضوع آشنایی داشتم و وقتی متوجه شدم که این کتاب هم در مورد اردوگاه هست خواستم برای اطلاعات بیشتر بخونمش اما این

- بیشتر
سیّد جواد
۱۳۹۸/۱۰/۲۸

کتاب ۲۲۳ ازکتابخانه همگانی ، یک داستان معمولی که در یک سوم‌ پایانی به شدت دچار افت کیفیت میشه و به نظرمیاد نویسنده خواسته سریع ماجرا را تمام کنه . سرنوشت برخی از شخصیت های اصلی در انتها مشخص نشد و

- بیشتر
Dentist
۱۳۹۸/۰۳/۰۸

لالی، مرد یهودی جوان و توانمندیه که به چند زبان مسلطه و در میانه‌ی جنگ جهانی دوم به اردوگاه آشویتس فرستاده میشه و در اونجا موظفه شماره‌ی زندانیان رو بر روی دست اون‌ها خالکوبی کنه. زندانیانی که به کوره‌های آدم

- بیشتر
کتاب باز
۱۳۹۹/۰۴/۱۳

نظرات دوستان میگه که این کتاب راجب سختی ها است و اینکه باید امید و عشق را در هر شرایطی در دلمان زنده نگه داریم. نمیگم که با داشتن عشق و امید مخالفم، نه! اتفاقا احساسات خوبی هستند. ولی میگم

- بیشتر
arash
۱۳۹۸/۰۹/۰۹

کتاب خوبی هست و جدا از نشون دادن اینکه آدم ها تا چه حد میتونند پست و پلید و خشن باشن و غیر انسانی رفتار کنند ( اون هم به صورت گروهی و سیستماتیک) میتونه از یک منظر دیگه هم

- بیشتر
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۱۳۹۸/۰۵/۲۱

انقدراین کتاب فوق العاده بود آدم حس می کرد واقعا تو دوران نازی ها تو آشوییتس به سرمی بره 🥲 آوریل 1942 بود که لالی سوکولوف به اجبار به اردوگاه آشویتس - بیرکناو منتقل شد. ممکن بود اون هم مثل خیلیای دیگه

- بیشتر
azami
۱۳۹۹/۰۵/۰۵

امان از دست این بشر که چه ننگهایی در تاریخ به نام خود نوشته است...

a.m
۱۳۹۸/۰۸/۲۶

خیلی تلخ و غم انگیز بود،خوندنش تو این اوضاع کشور هم حس بدتری داشت،مرسی از مترجم محترم و طاقچه

«نجات یک انسان نجات دنیاست
ケイハン
«وقتی سال‌ها بدون اینکه بدونی تا پنج دقیقهٔ دیگه زنده می‌مونی یا نه، زندگی کنی، تقریباً چیزی نیست که نتونی تحمل کنی. تا وقتی زنده و سالم هستیم همه‌چیز روبه‌راه می‌شه.»
z.gh
مهربان باش. حواست به چیزهای کوچک باشه. چیزهای بزرگ خودش روبه‌راه می‌شه
kordelia
خال‌کوبی دست مردها یک چیز است، زخمی‌کردن بدن دخترها چیز دیگر.
_SOMEONE_
صدایی می‌گوید: «بی‌خیال باش، پسر.»
_SOMEONE_
لالی با این شعار زندگی کرد: «اگر صبح از خواب بیدار شوی، معجزه است.»
eftikay
و تلاش می‌کند تا ترسشان را به امید تغییر دهد. ما روی گند ایستاده‌ایم، اما نگذارید در آن فروبرویم.
Mostafa F
گاهی از دشت‌های غرق گل‌های بهاری عبور می‌کنند و لالی با خود لبخند می‌زند. گل. در کودکی از مادرش شنیده بود که زن‌ها گل دوست دارند. کِی می‌تواند دوباره به یک دختر گلی پیشکش کند؟ بوی گل‌ها به‌مشامش می‌خورد. رنگ‌های زیبایشان دربرابر چشم‌هایش خودنمایی می‌کنند. دشت شقایق، حجمی سرخ، از نسیم می‌رقصد. با خود عهد می‌کند دفعهٔ بعد که خواست به کسی گل بدهد، خودش آن را بکَنَد.
_SOMEONE_
«نجات یک انسان نجات دنیاست.»
Judy
«چرا مزهٔ شکلات وقتی از دست کسی می‌خوری بهتره؟»
دریا
«نجات یک انسان نجات دنیاست.»
شراره
گر صبح از خواب بیدار شوی، معجزه است
ケイハン
ارتباط عاطفی لالی و مادرش، رابطه‌اش با زن‌ها و دخترها را شکل داده بود.
نعنا
شبدر چهاربرگ نتیجهٔ تغییرات غیرعادی در شبدر سه برگ است. یافتن آن نشانهٔ خوش‌شانسی‌ست. به‌ویژه اگر به‌صورت تصادفی یافته شود. باور برخی بر این است که هر برگ نمادی از چیزی‌ست: برگ نخست ایمان، برگ دوم امید، سوم عشق و چهارم شانس.
kordelia
«پس یادم بده. می‌خوام دختری که باهاش ازدواج می‌کنم دوستم داشته باشه، با من احساس خوشحالی و خوشبختی کنه.» مادر نشست و لالی روبه‌رویش. «باید اول یاد بگیری به حرف‌هاش گوش کنی، حتی اگر خسته باشی. خستگی‌ت نباید مانع شنیدن حرف‌هاش بشه. چیزهایی رو که دوست داره یا از همه مهم‌تر دوست نداره بشناس. هروقت تونستی به‌ش هدیهٔ کوچکی بده مثل گل یا شکلات. زن‌ها این چیزها رو دوست دارند.»
Yasaman
مهربان باش. حواست به چیزهای کوچک باشه. چیزهای بزرگ خودش روبه‌راه می‌شه.»
z.gh
آتشی از احساسات در این برزخ فرامی‌گیردش.
_SOMEONE_
لالی می‌پرسد: «می‌تونم ببوسمت؟» «چرا می‌خواهی این کار رو کنی؟ آخرین بار که دندان‌هام رو مسواک زدم یادم نمی‌آد.» «من هم یادم نمی‌آد. پس این به اون در.» گیتا با بلندکردن سرش به‌سمت او پاسخش را می‌دهد.
سیویل
«پس یادم بده. می‌خوام دختری که باهاش ازدواج می‌کنم دوستم داشته باشه، با من احساس خوشحالی و خوشبختی کنه.» مادر نشست و لالی روبه‌رویش. «باید اول یاد بگیری به حرف‌هاش گوش کنی، حتی اگر خسته باشی. خستگی‌ت نباید مانع شنیدن حرف‌هاش بشه. چیزهایی رو که دوست داره یا از همه مهم‌تر دوست نداره بشناس. هروقت تونستی به‌ش هدیهٔ کوچکی بده مثل گل یا شکلات. زن‌ها این چیزها رو دوست دارند.»
کتابینا
روی آرنجش غلتی می‌زند و می‌گوید: «تو افکار مهمی رو تو کله‌ش کردی. می‌خواست "یک انسان" رو نجات بده.» لالی حرفش را تکمیل می‌کند: «نجات یک انسان نجات دنیاست.»
Moonlight🌕

حجم

۳۰۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۳۰۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۴۵,۵۰۰
۳۰%
تومان