دانلود و خرید کتاب خالکوب آشوویتس هدر موریس ترجمه نهال سهیلی فر
تصویر جلد کتاب خالکوب آشوویتس

کتاب خالکوب آشوویتس

نویسنده:هدر موریس
انتشارات:نشر معیار علم
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب خالکوب آشوویتس

 خالکوب آشوویتس داستان زندگی لالی سوکولوف، یکی از هزاران زندانی در اردوگاه آشویتس را در بحبوحه جنگ جهانی دوم بیان می‌کند که وظیفه خالکوبی شماره بر ساعد تازه واردان به اردوگاه به او سپرده شده بود. ملاقات هدر موریس و لالی سوکولوف و بررسی‌های نویسنده از جزییات حادثه هولوکاست باعث به وجود آمدن این کتاب شد. هدر موریس، برای نوشتن این کتاب که سه سال طول کشید هر هفته دو یا سه بار به دیدن «لالی» می‌رفت. اردوگاهِ کار اجباری آشویتس بزرگترین و مجهزترین اردوگاه آلمان نازی بود. به طوری که "یونسکو" در سال 1979 این اردوگاهِ مرگ را به عنوان "نماد بی رحمی انسانی نسبت به هم نوعان خود در قرن بیستم " در فهرست میراث جهانی خود ثبت کرد. کتاب خال‌کوب آشویتس روایتی عاشقانه است از پایبندی لالی و گیتا به عشقشان در دورانی سراسر اندوه و وحشت. این کتاب با ترجمهٔ نهال سهیلی‌فر توسط نشر معیار علم چاپ شده است.

درباره کتاب خالکوب آشوویتس

در آوریل سال ۱۹۴۲ و در بحبوحه‌ی جنگ جهانی دوم، خواهرِ لالی، سوکولوف با پوستری به خونه بازمی‌گردد که روی این پوستر نوشته شده: هرخانواده یهودی باید یکی از فرزندان بالای ۱۸ سال خود را برای کارکردن به دولت آلمان معرفی کند و اگر خانواده‌ای فرزند واجد شرایطی داشته باشه و تحویل ندهد، همه‌ی خانواده به اردوگاه کار اجباری فرستاده خواهند شد. در نتیجه این اعلامیه، لالی برای در امان ماندن خانواده‌اش حاضر می‌شود تا خود را تسلیم کند. لالی سوکولوف به اجبار به اردوگاه آشویتس - بیرکناو منتقل می‌شود. او که به زبان‌های مختلف تسلط دارد، مسئول خالکوبی شماره‌های شناسایی بر دست زندانیان تازه وارد می‌شود؛ شماره‌هایی که سرنوشت آن‌ها را رقم می‌زند؛ اگر جوان و سالم باشند به کار اجباری فرستاده می‌شوند، در غیر این صورت راهی اتاق گاز و کوره‌های آدم‌سوزی می‌شوند. لالی طی دو سال و نیم اسارت در آشویتس - بیرکناو شاهد هولناک‌ترین قساوت‌ها و وحشیگری‌های بشر و همچنین شجاعت و شفقت مردمیست که هر لحظه امکان دارد با مرگ روبه‌رو شوند. در همین اردوگاه است که با دختری به نام گیتا آشنا و در نخستین نگاه عاشقش میشود..

دربارهٔ هدر موریس

هدر موریس اهل نیوزلند است و اکنون در استرالیا زندگی می‌کند. سال‌ها در بیمارستانی عمومی و بزرگ در ملبورن کار و تحصیل می‌کرد، فیلم‌نامه هم می‌نوشت. در آمریکا یکی از فیلم‌نامه‌هایش را فیلم‌نامه‌نویسی انتخاب کرد که جایزۀ اسکار هم در کارنامۀ خود داشت.

در سال 2003 هدر با پیرمردی آشنا شد که می‌گفت «شاید داستانی داشته باشد که ارزش گفتن دارد.» روزی که لالی سوکولوف را ملاقات کرد زندگی هر دویشان تغییر یافت. دوستی‌شان شکل گرفت و بیشتر شد. لالی سفری آغاز کرد، سفری که در آن موشکافانه خود را مورد بررسی قرار داد و محرمانه‌ترین جزییات زندگی‌اش طی هولوکاست را با هدر درمیان گذاشت. هدر ابتدا داستان زندگی لالی را در قالب فیلم‌نامه تنظیم کرد که در مسابقات بین‌المللی رتبۀ بالایی آورد، اما بعد آن را به شکل رمان تغییر داد. 

کتاب خال‌کوب آشوویتس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به کسانی که تمایل دارند دربارهٔ وقایع زمان جنگ جهانی دوم و آنچه در زمان آلمان نازی بر سر یهودیان آمده است، بیشتر بدانند، پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خال‌کوب آشوویتس

لالی می‌کوشد سرش را بلند نکند. دستش را دراز می‌کند، تکه کاغذی را می‌گیرد که دختر به سمتش گرفته‌ است. شماره‌ای پنج رقمی روی آن نوشته شده که باید بر دستِ دختر منتقلش کند. از پیش، شماره‌ای وجود دارد که دیگر محو شده است. سوزن را در دست چپ دختر فرو می‌برد و با ملایمت عدد 3 را حک می‌کند. خون بیرون می‌زند، اما سوزن هنوز عمیق فرو نرفته است، از این‌رو باید دوباره روی عدد بکشد. دختر دردش می‌آید، اما خود را عقب نمی‌کشد. لالی می‌داند که چه دردی را به او تحمیل می‌کند. به آن‌ها هشدار داده‌اند: چیزی نگویید، کاری نکنید. لالی خون را پاک می‌کند و روی زخمْ جوهر سبز می‌مالد.

پِپان زمزمه می‌کند: «عجله کن!»

لالی زیادی طولش داده است. خال‌کوبی دست مردها یک چیز است، زخمی کردن بدن دخترها چیز دیگر. به بالا نگاهی می‌اندازد، مردی با کت سفید به آرامی کنار صف دختران قدم می‌زند. هر چند دقیقه یک‌بار، توقفی می‌کند تا چهره و بدن دختر وحشت زدۀ جوانی را وارسی کند. بالاخره به لالی می‌رسد. لالی دست دختر را تا جایی که می‌تواند باملایمت نگه داشته است. مرد صورتِ دختر را در دست می‌گیرد و باخشونت به این طرف و آن طرف می‌چرخاند. لالی به چشم‌های پُرهراس دختر نگاه می‌کند؛ دختر می‌خواهد چیزی بگوید، اما لالی دستش را محکم می‌فشرد تا مانعش شود. دختر به او نگاه می‌کند و لالی می‌گوید: «هیس!» مرد صورت دختر را رها می‌کند و دور می‌شود.

لالی زیر لبی به دختر می‌گوید: «آفرین!» و شروع به خال‌کوبی چهار رقم دیگر می‌کند: 4902. کارش که تمام می‌شود دست او را کمی بیشتر نگه می‌دارد و بار دیگر به چشم‌های دختر نگاه می‌کند. به او لبخند بی‌رمقی می‌زند؛ دختر نیز با لبخندی محو پاسخش می‌دهد، هرچند چشم‌هایش دربرابر لالی می‌رقصند. با نگریستن به چشم‌های دختر گویی قلبِ لالی متوقف می‌شود و برای اولین‌بار با شدت می‌زند، طوری می‌کوبد که انگار می‌خواهد هر لحظه از سینه بیرون بزند. پایین را نگاه می‌کند و زمین زیر پایش تاب می‌خورد. تکه کاغذ دیگری به‌سمتش دراز می‌شود.

پپان مصرانه زیرلب می‌گوید: «لالی! زود باش.»

لالی سر که بلند می‌کند، دختر رفته است.

لیلا
۱۴۰۱/۱۲/۰۹

بد نیست برای یکبار خواندن نکته مثبت از نظر من شخصیت اندک خاکستری خالکوب است که البته اگه من نویسنده بودم خیلی بیشتر خاکستری میکردم و طبیعی هم بود البته من بیشتر نکات منفی به چشمم میاد مهمترین اون ریتم نامناسب در نود درصد

- بیشتر
مامان مریم
۱۴۰۳/۰۱/۲۱

خوب

کاربر 1586172
۱۴۰۲/۱۰/۱۰

کتاب در مورد سرگذشت واقعی لالی، یک مرد یهودی اهل اسلواکی، در ۳ سال آخر حکومت آلمان نازی است. بیشتر داستان در کمپ آشویتس و بیرکناو اتفاق می‌افتد. جذابیت شخصیت لالی، روایات تکان‌دهنده، نظم شکننده‌ی کمپ و تضاد عشق، شکلات و

- بیشتر

حجم

۳۲۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۰ صفحه

حجم

۳۲۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۰ صفحه

قیمت:
۱۵,۵۰۰
تومان