دانلود و خرید کتاب خالکوب آشوویتس هدر موریس ترجمه سودابه قیصری

معرفی کتاب خالکوب آشوویتس

کتاب خالکوب آشوویتس نوشته هدر موریس با ترجمه سودابه قیصری منتشر شده است. این کتاب براساس داستان واقعی است و در اروگاه کار اجباری آشوویتس روایت می‌شود.

درباره کتاب خالکوب آشوویتس

لالی سوکولوف در آوریل ۱۹۴۲ و در بحبوحه جنگ جهانی دوم به اردوگاه آشویتس-بیرکناو منتقل می‌شود. او که چند زبان می‌داند مسئول خال‌کوبی شماره‌های شناسایی بر روی دست زندانیان تازه‌وارد می‌شود. شماره‌هایی که سرنوشت زندانیان را رقم می‌زنند. آنها اگر جوان و سالم باشند به کار اجباری فرستاده می‌شوند و اگر نه، راهی اتاق‌های گاز و کوره‌های آدم‌سوزی می‌شوند.

لالی در طول دو سال و نیم اسارت در اردوگاه، شاهد هولناک‌ترین قساوت‌ها و وحشی‌گری‌های بشر و همزمان شفقت‌ها و شجاعت های مردمی است که هر لحظه مرگ در کمین آنها است. او در این اردوگاه با دختری به نام گیتا آشنا و در اولین نگاه عاشق او می‌شود. «خال‌کوب آشویتس» روایتی عاشقانه از پایبندی لالی و گیتا به عشقشان است آن هم در دورانی آکنده از اندوه، خشم، وحشی‌گری. 

خواندن کتاب خالکوب آشوویتس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تماک علاقه‌مندان به ادبیات مستند و روایت‌های مربوط به جنگ جهانی پیشنهاد می‌کنیم

بخش‌هایی از کتاب خالکوب آشوویتس

مارس ۱۹۴۴

ضربه‌ای به در لالی را از خواب عمیق بیدار می‌کند. او با احتیاط در را نیمه‌باز می‌کند و انتظار دارد یکی از پسرهای رومانیایی را ببیند. اما دو مرد جوان در آستانهٔ ایستاده‌اند، به دوروبر نگاه می‌کنند و آشکارا وحشتزده‌اند.

لالی می‌پرسد: «چی می‌خواین؟»

یکی از آن‌ها به لهستانی می‌پرسد: «تو خالکوب هستی؟»

«بستگی داره کی بپرسه؟»

«ما باید خالکوب رو ببینیم. بهمون گفتن این‌جا زندگی می‌کنه.»

«قبل از این‌که بچه‌ها رو بیدار کنین، بیاین داخل.»

لالی در را پشت سرشان می‌بندد و به آن‌ها اشاره می‌کند که روی تخت بنشینند. هر دو دراز و لاغرمردنی‌اند و یکیشان صورتی کک‌مکی دارد.

«دوباره می‌پرسم، چی می‌خواین؟»

پسر کک‌مکی مِن‌ومِن می‌کند: «ما یه دوست داریم...»

لالی حرف او را قطع می‌کند. «همه‌مون داریم.»

«دوست ما تو دردسر افتاده...»

«همه‌مون افتادیم.»

دو پسر به هم نگاه می‌کنن، نمی‌دانند ادامه دهند یا نه.

«معذرت می‌خوام. ادامه بده.»

«اون دستگیر شده و می‌ترسیم بکُشنش.»

«چی‌کار کرده؟»

«خُب، اون هفتهٔ پیش فرار کرد و اونا گرفتنش و به این‌جا برش گردوندن. فکر می‌کنی باهاش چی‌کار کنن؟»

م.حکیمی
۱۳۹۹/۰۷/۲۶

اولین کتابی بود که راجع به هولوکاست خوندم و نمی تونم مقایسش کنم با بقیه کتاب ها توی این زمینه ولی این کتاب فوق العاده بود کامل فضای اردوگاه آشویتس و سرنوشت های دردناک و مختلفی که برای انسان ها

- بیشتر
محمود
۱۳۹۹/۰۹/۱۵

کتاب نسبتا خوب بود و از ترجمه قابل‌قبولی برخوردار بود. اما آنطور که باید نمی‌توانست روایتی داشته باشد آنچنان که به وجود آدمی بچسبد و خواننده را در هرلحظه میخکوب نگه‌دارد. شاید هم انتظارتی که من قبل از خواندن کتاب

- بیشتر
نسیم
۱۳۹۹/۰۹/۰۳

نمیشه گفت جذاب نبود ،اصل داستان خوب بودولی خوب نوشته نشده بود

ghazal
۱۳۹۹/۰۸/۰۹

کتاب خیلی جالبی بود . دقیقا خواننده حس میکرد خودش هم تو اردوگاه هست . تاریخ وحشتناکی که با زیبایی بازگو شده

رضا
۱۳۹۹/۰۶/۱۲

این داستان های جنگ جهانی تمامی نداره..اینم مثل بقیه داستان های جنگ جهانی آموزنده و عالی بود

elham218
۱۳۹۹/۰۸/۱۸

عالی و پر کشش

نویسنده‌کوچك.
۱۳۹۹/۰۸/۰۵

واقعا کتابی غیر قابل پیش بینی و زیبا بود که می تونی لحظه به لحظه ش رو احساس کنی کتابی که افراد اون سعی می کنن خودشون رو از چاه ناامیدی با کمترین توانی که براشون مونده فرار کنن کتابی

- بیشتر
writer2001
۱۴۰۰/۰۴/۲۲

سلام عزیزان نکته اول: تبریک میگم که تصمیم به مطالعه این کتاب گرفتین :) نکته دوم: جذابیت قلم نویسنده و ترجمه بسیار خوب باعث می شود که حتی لحظه ای کتاب را روی زمین نگذارین نکته سوم: این کتاب پایان خوشی را برای

- بیشتر
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
۱۳۹۹/۱۰/۲۷

بسیار روان به دور ازحاشیه باترجمه خوب بدون غلط املایی،داستان جنگ وجنایتهای هیتلر،انسانهاییکه بدون اینکه حق انتخاب کردن داشته باشن حق زندگی کردن ازشون گرفته شدوبه بدترین وضع جان دادند،تلاش برای زنده موندن به هربهایی،نیروی عشق دربدترین شرایط،جنگیدن برای ماندن

- بیشتر
ghazaal
۱۴۰۰/۰۴/۲۴

کتاب روایتی ست از زندگی لالی که با استفاده از موقعیتش به عنوان خالکوب در اردوگاه به ادم های به بند کشیده شده مثل خودش کمک میکند تجربیات عاشقانه نگرانی ها مرگ ها روایتی از ظلم و تبعیض نژادی که

- بیشتر
«اگر صبح از خواب بیدار شوی، آن روز، روز خوبی است.»
Abolfazl
«ما تو کثافت ایستادیم اما نباید غرقش بشیم.»
yazdaan
«نجات یک نفر، نجات جهان است.»
Reyhaneh
تا حالا پیش اومده که با همهٔ وجودت از چیزی مطمئن باشی؟
نویسنده‌کوچك.
با خود عهدی می‌بندد. زنده می‌مونم تا از این‌جا خلاص بشم. آزاد از این‌جا بیرون می‌رم. اگر جهنمی وجود داشته باشه، شاهد سوختن این قاتل‌ها در اون‌جا خواهم بود.
n re
شاید آزادی نزدیک باشد.
نویسنده‌کوچك.
«روزی دو بار غذا دریافت می‌کنین. یکی صبح یکی غروب. البته اگر تا غروب زنده بمونین.»
n re
اول باید یاد بگیری به حرفاش گوش کنی. حتی اگه خسته هستی، هیچ‌وقت اون‌قدر خسته نباش که نتونی به حرفاش گوش بدی. یاد بگیر چی دوست داره، و مهم‌تر از اون، چی دوست نداره. هر وقت می‌تونی، کادوهای کوچکی بهش بده ـ‌گل، شکلات ــ زن‌ها این چیزها رو دوست دارن.
hooman
«من فرمانده ردولف هُس هستم،‌ مسئول آشوویتس. بالای دروازه‌ای که همین الان از میانش عبور کردید، نوشته است: ’کار شما را آزاد می‌کند.‘ این اولین درس شماست، تنها درستون. سخت کار کنید. آنچه را به شما می‌گویند، انجام دهید و آزاد خواهید شد. نافرمانی کنید، تنبیه می‌شوید. این‌جا مراحلی را طی می‌کنید و بعد به خانه‌های جدیدتان برده می‌شوید: آشوویتس شمارهٔ دو؛ برکناو.»
mojgan
مردی‌ست که روحش مدت‌ها پیش مرده و بدنش در انتظار پیوستن به آن است.
rezaat98

حجم

۲۰۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۰۱ صفحه

حجم

۲۰۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۰۱ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۵۰۰
تومان