
کتاب غم های عجیب و زیبای اوا لاوندر
معرفی کتاب غم های عجیب و زیبای اوا لاوندر
کتاب غمهای عجیب و زیبای اوا لاوندر نوشتهی لزلی والتون و با ترجمهی ثمین صداقتکار، روایتی متفاوت و خیالانگیز از زندگی دختری است که با بالهایی عجیب به دنیا میآید. این رمان که توسط انتشارات میلکان منتشر شده است، در مرز میان واقعیت و افسانه حرکت میکند و داستان خانوادهای را روایت میکند که هر یک بهنوعی با غم، عشق و رازهای گذشته دستوپنجه نرم میکنند. روایت کتاب از زبان اوا، دختری که از همان بدو تولد با تفاوتی آشکار روبهروست، آغاز میشود و بهتدریج به ریشههای خانوادگی و سرگذشت مادران و مادربزرگانش میپردازد. فضای داستان، ترکیبی از عناصر جادویی، واقعگرایی و تاریخ اجتماعی است که در بستری از روابط خانوادگی و جستوجوی هویت شکل میگیرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب غم های عجیب و زیبای اوا لاوندر
غمهای عجیب و زیبای اوا لاوندر اثری است که در ژانر رئالیسم جادویی جای میگیرد و با نگاهی چندلایه به سرگذشت سه نسل از زنان یک خانواده میپردازد. لزلی والتون در این کتاب، داستان را از زبان اوا، دختری با بالهایی غیرعادی، روایت میکند و از خلال خاطرات و روایتهای خانوادگی، به گذشتههای دور و نزدیک سفر میکند. ساختار کتاب بهگونهای است که ابتدا با روایت تولد اوا و واکنشهای اطرافیان به تفاوت او آغاز میشود و سپس به سرگذشت مادربزرگ و مادرش بازمیگردد. در این میان، داستان مهاجرت، عشقهای نافرجام، سوگواریها و تلاش برای یافتن جایگاه در جامعه، بهصورت پیوسته و درهمتنیده روایت میشود. فضای داستان، همزمان واقعگرایانه و سرشار از عناصر جادویی است؛ از بالهای اوا گرفته تا حضور ارواح و نشانههای رازآلود. نویسنده با زبانی تصویری و جزئینگر، زندگی شخصیتها را در بستر تاریخی و اجتماعی آمریکا، از اوایل قرن بیستم تا دهههای بعد، به تصویر کشیده است. کتاب، علاوهبر روایت زندگی اوا، به دغدغههای زنان خانواده، نقش سنتها و تأثیر گذشته بر حال میپردازد و تصویری از تلاش برای پذیرش تفاوتها و یافتن هویت شخصی ارائه میدهد.
خلاصه داستان غم های عجیب و زیبای اوا لاوندر
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با روایت اوا لاوندر، دختری که با بالهایی خالدار به دنیا آمده، آغاز میشود. اوا از همان ابتدا با نگاههای متعجب و گاه ترسناک اطرافیان روبهروست و هویت او میان اسطوره، افسانه و واقعیت معلق میماند. روایت زندگی اوا با بازگشت به گذشته و شرح سرگذشت مادربزرگش، املین، و مادرش، ویوین، گره میخورد. املین، زنی فرانسویتبار، پس از مهاجرت به آمریکا و تجربهی عشقهای نافرجام و فقدانهای پیاپی، با مردی به نام کانر ازدواج میکند و سرانجام در سیاتل ساکن میشود. پس از مرگ همسرش، املین بهتنهایی مغازهی نانوایی را اداره میکند و دخترش ویوین را بزرگ میکند. ویوین، دختری مستقل و متفاوت، در کودکی با پسری به نام جک دوست میشود و این دوستی تا نوجوانی ادامه مییابد. زندگی ویوین نیز مانند مادرش با غمها و چالشهای خاصی همراه است. اوا، حاصل این نسلها، با بالهایی که هیچ پزشکی توضیحی برای آن ندارد، بزرگ میشود و همواره با پرسشهایی دربارهی هویت و جایگاهش در جهان روبهروست. داستان، در کنار روایت زندگی اوا، به سرگذشت اعضای دیگر خانواده، مهاجرت، عشق، سوگواری و تلاش برای پذیرش تفاوتها میپردازد. عناصر جادویی و واقعگرایانه در هم تنیدهاند و فضای داستان را به مرزی میان افسانه و واقعیت میبرند، بیآنکه پایان داستان را بهطور کامل فاش کند.
چرا باید کتاب غم های عجیب و زیبای اوا لاوندر را بخوانیم؟
این کتاب با ترکیب عناصر رئالیسم جادویی و روایت چندنسلی، تجربهای متفاوت از خواندن داستان خانوادگی ارائه میدهد. روایت لزلی والتون، با پرداختن به موضوعاتی چون هویت، تفاوت، عشق و سوگواری، مخاطب را به دنیایی میبرد که در آن مرز میان واقعیت و خیال محو شده است. شخصیتپردازی عمیق و فضاسازی منحصربهفرد، باعث میشود خواننده با دغدغهها و احساسات شخصیتها همذاتپنداری کند. همچنین، پرداختن به نقش زنان در خانواده و جامعه، و تأثیر گذشته بر حال، از ویژگیهای شاخص این اثر است. خواندن این کتاب فرصتی برای تجربهی روایتی خیالانگیز و تأملبرانگیز دربارهی پذیرش خود و دیگران است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان رمانهای رئالیسم جادویی، داستانهای خانوادگی چندنسلی و کسانی که دغدغهی هویت، تفاوت و پذیرش اجتماعی دارند پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به روایتهای زنانه و سرگذشتهای پر فرازونشیب علاقهمندند، مناسب است.
بخشی از کتاب غم های عجیب و زیبای اوا لاوندر
«من برای خیلیها تجسم یک اسطوره بودم، تجسم افسانهای بسیار شکوهمند و قصهٔ پریان. برخی من را یک هیولا یا موجودی جهشیافته به حساب میآوردند. از بخت بسیار بدم، یک بار با یک فرشته اشتباه گرفته شدم. همهچیزِ مادرم بودم. برای پدرم اصلاً هیچچیزی نبودم. برای مادربزرگم، یادآورِ دائمِ عشقهایی بودم که مدتها بود از دست داده بود. اما حقیقت را میدانستم. ته دلم همیشه حقیقت را میدانستم. من فقط یک دختر بودم. من، اوا ویلمینا لاوندر، در روز اول ماه مارچ سال ۱۹۴۴ در شبی با آسمانی کاملاً صاف در شهر سیاتل متولد شدم. تولد من بعدها بهدلیل تأثیری که روی پرندگان خیابان محل زندگیام گذاشته بود، به یاد آورده میشد. این خیابان از بخت خوب «کوچه اوج» نام داشت. در طی روز تولدم، همزمان با اینکه مادر جوانم دردهای زایمان را تجربه میکرد، کلاغها تودههایی از دانههای کوچک گیلاس را درون منقارشان جمع کرده و بهسمت پنجرههای خانه پرتاب کردند. گنجشکها روی سر زنان فرود آمدند و تار موهای آزاد آنها را دزدیدند تا برای ساخت لانههایشان از آن تار موها استفاده کنند. شب تولدم پرندگان شبزی روی چمنها گرد هم آمدند تا با سروصدا غذا بخورند. صدای ضجهٔ طعمههایشان خیلی به صدای فریادهای مادرم شبیه بود که داشت زایمان سختی را پشتسر میگذاشت. درست قبلاز اینکه پرستار با سرنگی سرد به مادرم دارو تزریق کند تا او آرامتر شود و زایمان بدون دردی را پشتسر بگذارد، مادرم چشمانش را باز کرد و پرهای غولپیکری را دید که از سقف اتاق پایین میافتادند. لبههای نرم و لطیف پرها صورت مادرم را نوازش دادند. بهمحض اینکه به دنیا آمدم، پرستاران بهسرعت از اتاق زایمان دورم کردند تا مسئلهای را بررسی کنند که بعدها در یک گزارش پزشکی بینامونشان، بهعنوان یک ناهنجاری جسمی جزئی توصیف شد.»
حجم
۳۰۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۳۰۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
