کتاب از پشت میز عدلیه؛ خاطرات طنز یک قاضی دادگستری
معرفی کتاب از پشت میز عدلیه؛ خاطرات طنز یک قاضی دادگستری
کتاب از پشت میز عدلیه؛ خاطرات طنز یک قاضی دادگستری نوشتهٔ امین تویسرکانی در نشر چشمه چاپ شده است. تویسرکانی که خود قاضی دادگستری است در این کتاب با زبانی خودمانی درباره واقعیات روزمره و جالب یک قاضی نوشته است. چه اتفاقات داخل دادگستری و چه بیرون از آن. او خودش و دیگران را در این کتاب نقد کرده، از خوشیها و سختیهای قضاوت گفته و به رفتارهایی که مردم با قاضیها دارند اشاره کرده است. از آثار دیگر تویسرکانی میتوان به طنز «خونه نقلی» و «ضمانتنامه» اشاره کرد. با خواندن این کتاب، تصویر شفافتر و واقعیتری از یک قاضی در ذهن شما نقش خواهد بست.
این کتاب توسط نشر چشمه منتشر و برای خرید و دانلو در طاقچه ارائه شده است.
درباره کتاب از پشت میز عدلیه؛ خاطرات طنز یک قاضی دادگستری
چرا امین تویسرکانی این خاطرات در قالب طنز نوشته شده است، خود نویسنده در این باره میگوید:
«اول اینکه سالهاست طنز مینویسم و تقریباً مدل دیگری بلد نیستم بنویسم. من حتی گهگاه در آرایی هم که صادر میکنم، کاملاً به صورت زیرپوستی، تیکهای میاندازم و طنزی میپرانم. دوم اینکه جَو و اتفاقات دادسرا آنقدر تلخ و زمخت است که دیگر نیاز به مرثیهسرایی ندارد؛ بلکه قلم طنزی باید تا بتوان این زشتیها و تلخیها را خواندنی و دلپذیر کرد.»
امین تویسرکانی که تاکنون دوبار برگزیده جشنواره طنز مکتوب نیز بوده است هدف خود را از نوشتن این خاطرات در قالب طنز، کمکردن فاصله میان جامعه و قضات ذکر کرده است. او عقیده دارد بین مردم و قاضیها یک قهر قدیمی وجود دارد و این به دلیل تصویری است که رسانهها، بهویژه صداوسیما از قضات به مردم میدهند:
«قاضی در تلویزیون و سینما پیرمردی هفتادساله است با کتوشلوار خاکستری و یقهٔ دیپلمات و ریش بلند که با خودش هم قهر است و مدام با گوشتکوبش روی میز میکوبد و تنها جملهای که بلد است این است که «نظم جلسه را رعایت کنید.» اما اگر سری به دادگستری بزنید میبینید که بسیاری از قُضاتْ جوان و امروزی هستند؛ تعداد بسیار زیادی قاضی خانم در دادگستری کار میکنند؛ مدل و رنگ لباس قُضات اکثراً مثل سایر مردم است؛ قُضات در جلسات رسیدگی عصا قورت ندادهاند، بلکه گاهی با مراجعهکنندگان خوشوبش و شوخی میکنند؛ کلاً در دادگستری گوشتکوبی وجود ندارد؛ بسیاری از قُضات به سینما و سایر اتفاقات فرهنگی و هنری علاقه دارند؛ قُضات شعر میخوانند و صد البته گونههای نادری از آنها طنز مینویسند.»
کتاب از پشت میز عدلیه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به داستانهای طنز و خاطرهنویسی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب از پشت میز عدلیه
«اولین روز کاریام هنوز شعبهای به من اختصاص داده نشده بود و در شعبهای در غیاب و به جانشینی قاضیِ دیگری، که در مرخصی استعلاجی بود، مستقر شدم. تا نزدیکهای ظهر خبری نبود. نه کسی آمد و نه پروندهای روی میز قرار گرفت؛ تا اینکه بالاخره مدیر دفتر پروندهای روی میز گذاشت و گفت «این پرونده از کلانتری برگشته، مراجعهکننده هم پشت در منتظره.» با متانت بسیار، کمی خودم را جمعوجور، یقهٔ کتم را مرتب و صدایم را شبیه دوبلر آلن دلون کردم و گفتم «به اربابرجوع محترم بفرمایید تشریف بیارن داخل.»
پیرمردی حدوداً هشتادساله وارد شد. درحالیکه همچنان صدای دوبلر آلن دلون دایورت شده بود روی حنجرهام، پرسیدم «پدرجان موضوع چیه؟» پیرمرد آذری گوشش بهغایت سنگین بود و کلمهای فارسی بلد نبود. پرونده را باز کردم، گزارش کلانتری در نهایت بدخطی نوشته شده بود و من هم آن زمان ناتوان از خواندن بدخطی؛ یعنی از خط سنسکریت بیشتر سر درمیآوردم تا از آن گزارش کلانتری. حدس زدم موضوع پرونده ضربوجرح عمدی است؛ چرا که در پرونده عکس مرد جوانی وجود داشت که دور یکی از چشمهایش کبود بود. احتمالاً این کبودی از یک مشت محکم ناشی میشد، اما از کجا معلوم! شاید هم این تصویر یک جاعل حرفهای اسکناس بود که هنگام چاپ اسکناسِ دو هزارتومانی دستهای جوهریاش را دور چشمش مالیده بود. شاید هم پروندهٔ تصادف رانندگی بود و آن عکس هم یکی از سرنشینان خودرو بوده که در لحظهٔ تصادف از صندلی عقب با چشم پرت شده بود روی دنده.»
حجم
۱۰۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
حجم
۱۰۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
نظرات کاربران
تا جایی که متوجه شدم نویسنده پیش از اون که قاضی باشه هم طنزپرداز بوده و قبلاً هم جوایزی در عرصه طنز کسب کرده. بنابراین نه فقط سوژههای طنز، که نثر و ادبیات طنز خوبی هم داره. کار کمی فراز
کاش جلد دوم هم داشت برای من مثل خوردن یه قهوه اسپرسو با کیک شکلاتی در یک کافه بود تلخ شیرین کوتاه
نگاه متفاوتی به فضای عبوس و پر دلهره دادگاه و شغل پر استرسی مثل قضاوت. خیلی جذاب بود و طنز شیرینی داشت .خیلی لذت بردم
شیرین و کوتاه .... نمیدونستم هر شغلی میتونه به طنز تبدیل بشه
قلم خوبی داشتن. و کتاب جالبی بود. خدا قُضات ما رو حفظ کنه....
نکته ی جالب کتاب اینه که فضای طنز از نگاه یک قاضیه.و این خودش دلیل جالبیه برای خواندن کتاب.چون معمولا طنز و قضاوت در کنار هم نبودن. سطح طنز متوسطه ولی چون کوتاهه و فضاش جدید،توصیه میکنم بخونید.
طنز تلخ... یه تصویر جدید و کمدی از جامعه ولی خودم با داستان خاطره کبود خیلی حال کردم 😂
خاطرات طنز یک قاضی وقایع خشن و زمخت دادگاه را به زبان طنز درآوردن، هنری ست در خور توجه. این کتاب تصورها را نسبت به قضات عوض میکند.
چقدر باهاش خندیدم و چقدرررر تو این روزای سردِ غمزده بهم چسبید:)) طنز کتاب اصلا لوس و آبکی نیست کتاب علاوه بر اینکه لبخند رو به لباتون میاره، همزمان شما رو با چند تا قانون عجیب و حقوق شهروندیتون که احتمالا
کتاب ۴۱۴ از کتابخانه همگانی ، در مجموع خوب و خواندنی بود. طنزش زیاد نبود ولی نکات اخلاقی اجتماعی فرهنگی زیادی داشت.