کتاب وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد
معرفی کتاب وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد
کتاب وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد نوشتهٔ امین تویسرکانی است. نشر چشمه این مجموعه جستار معاصر ایرانی به قلم یک قاضی دادگستری را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد
امین تویسرکانی در ابتدای کتاب وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد نوشته است که او یک قاضی دادگستری است و همهٔ خاطرات این کتاب بر اساس واقعیت نوشته شده است. این کتاب حاوی یک مجموعه جستار است. عنوان برخی از این جستارها عبارت است از «عجیبترین سرقت تاریخ ایران»، «ماکیاولی پانتومیم بازی میکند»، «هیولایی که نمیتواند هلو گاز بزند»، «هنر نزد اصفهانیان است و بس» و «جنایت با ریتم دختر همسایه». در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به ۲ گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرند، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص، یا ارائهٔ اطلاعات و به دلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم عامهٔ مردم است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب، یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ «مبتنی بر واقعیت» از هدفهای دیگر ناداستاننویسی هستند. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتوانند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها، نقدهای ادبی.
خواندن کتاب وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستان معاصر ایران و قالب جستار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد
«ترم دوم دانشگاه تمام شده بود. با اینکه دو ترم حقوق خوانده بودم، تقریباً چیزی از حقوق نمیدانستم. نصف درسهایی که خوانده بودیم عمومی بود. اطلاعاتم دربارهٔ تاریخ اسلام و نحوهٔ صحیح درازنشست رفتن در درس تربیتبدنی و زندگینامهٔ عبدالرحمان جامی در ادبیات عمومی کمی بیشتر شده بود، ولی دربارهٔ حقوق، بهجز کلیاتی غیرکاربردی، نهایت چیزی که یاد گرفته بودم این بود که مال به دو نوع منقول و غیرمنقول تقسیم میشود. البته یک تغییر دیگر هم کرده بودم و آن اینکه انواعواقسام کتابهای قانون در قطع جیبی را خریده بودم و در صفحهٔ اول همه نوشته بودم «امین تویسرکانی، وکیل پایهیک دادگستری».
سالهای قبل که مدرسه تمام میشد برنامهٔ تابستانیام ولو شدن در کوچه با گرمکن ورزشی سهخط و فوتبال و گلکوچک بازی کردن با بچههای همسایه بود. نهایت فعالیت مفید هم ثبتنام در کلاس زبان انگلیسی و تلاش برای تلفظ صحیح حرف لامصب و لعنتی the بود؛ چیزی بین دال یا ذال که البته هیچوقت هم به نتیجه نرسید و آخر هر تابستان تقریباً آن را چیزی بین صاد و غین تلفظ میکردم.
اما آن سال فرق داشت. بالاخره دو ترم حقوق خوانده بودم و بشریت جور دیگری به من نگاه میکرد. باید خودم را به عالم حقوق اثبات میکردم. یک اتفاق وسوسهانگیز دیگر هم افتاده بود که مرا در تصمیمم جدیتر میکرد. آخرهای ترم دوم، لابهلای جزوه ردوبدل کردن قبل امتحانات و دیدن نمرات بعد از امتحانات، با یکی از خانمهای همکلاسی که خیلی هم باشخصیت و باکمالات بود سر صحبت باز شده بود و از آنجایی که وقتی یک پسر دانشجو با همکلاسی خانم صحبت میکند عرصه را برای لاف زدن فراخ میبیند، من هم از برنامههای بلندمدتم برای تابستان دم زده و این خیال خام را با او در میان گذاشتم که قصد دارم از تعطیلات تابستان استفاده کنم و برای کارورزی غیررسمی بزنم به دریای حقوق و روزها بروم در دادگستری و از نزدیک محاکمات دادگستری را تماشا کنم. خانم باکمالات پرسید مگر میشود. جواب دادم بله که میشود؛ مگر نشنیدهاید که جلسهٔ محاکمات علنی و حضور عموم آزاد است؟»
حجم
۹۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۱ صفحه
حجم
۹۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۱ صفحه
نظرات کاربران
به نظرم کتاب قبلی(از پشت میز عدلیه) به مراتب زیباتر بود اما خوندن این رو هم توصیه میکنم.
کتاب دیگه اش قشنگتره ولی اینم بد نیست
اتفاقات دادگاهها با چاشنی طنزی که گاه قهقهه می زدم و گاه لبخند. برای یک مطالعه سبک وسرخوشانه عالی است
جلد دوم حساب میشه و قشنگه اینکه اتفاقات دادگاه رو به صورت طنز درآوردن واقعا قشنگه