دانلود و خرید کتاب فروپاشی بی.ای پاریس ترجمه شیرین شکراللهی
تصویر جلد کتاب فروپاشی

کتاب فروپاشی

نویسنده:بی.ای پاریس
امتیاز:
۴.۰از ۱۵۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب فروپاشی

«فروپاشی» رمانی از بی. ای. پاریس نویسنده انگلیسی است. پاریس با رمان «پشت درهای بسته» پا به دنیای ادبیات گذاشت و توانست با اقتدار به لیست پرفروش‌های نیویورک تایمز راه یابد. اگر از طرفداران سبک تریلر روانشناختی هستید، اثر جدید او می‌تواند انتخاب مناسبی برای بیدار کردن حس معمایی‌پلیسی در شما باشد. «فروپاشی» در ۱۸ ژوئیهٔ سال ۲۰۱۷ در آمریکا با عنوان The Breakdown منتشر شد. نویسنده با انتخاب این عنوان برای کتاب و استفادهٔ مکرر آن در متن همزمان به فروپاشی روانی و از کار افتادن خودرو اشاره دارد و به زیبایی ایهامی را ساخته که در فارسی واژه‌ای که هر دو را در برگیرد وجود ندارد؛ از این رو مترجم نام «فروپاشی» را برایش انتخاب کرده که به فضای کلی کتاب نزدیک تر است. کساندرا شخصیت اصلی داستان در شبی طوفانی از جاده‌ای می‌گذرد که فردای آن خبر قتل زنی در همان جاده را از رادیو می‌‌شنود. این خبر باعث می‌شود که توهم و وحشت برای مدتی طولانی گریبان او را بگیرد و در این میان ابتلای او به فراموشی تدریجی، مسایل را بغرنج‌تر می‌کند: «سعی می‌کنم آروم باشم، ولی تصاویر دیشب یکی پس از دیگری به ذهنم هجوم میارن؛ مثل صحنه‌های یک فیلم. ماشین رو جلوتر از خودم تو جاده می‌بینم، خودم رو می‌بینم که نزدیک ماشین از جاده منحرف می‌شم، خودم رو می‌بینم که سرم رو می‌چرخونم به سمت راننده، و بعد چهرهٔ ناواضح زن رو که از پنجرهٔ ماشین به من نگاه می‌کنه.» بی. ای. پاریس در این رمان پرفروش نیویورک تایمز شما را به تمامی درگیر زندگی کساندرا و ماجرای شومی می‌کند که زندگی او را تحت تاثیر قرار داده است. راوی که به دیده‌ها و شنیده‌های خود هم اعتمادی ندارد زندگی پر از ترس و وحشتی را تجربه می‌کند که هر لحظه از داستان را به کارزاری هیجان انگیز تبدیل کرده است و در هر فصل آن باید انتظار اتفاقی را داشته باشید که روایت فصل قبل را منکر می‌شود. پاریس در این اثر به‌کارگیری زبانی ساده، ترسی را که کساندرا، راوی و شخصیت اصلی داستان، در خود دارد به خوبی منتقل می‌کند. سبک نوشتاری او در ملموس شدن روایت تأثیر شگرفی داشته و می‌توان گفت برای درک و نزدیکی بیشتر به اثر ضروری است. او حتی در بخش‌هایی از روایت که حاوی پیام‌کوتاه است با رعایت نکردن موارد رسم‌الخطی و دستور زبان در راه نزدیک شدن به مکالمات روزمره گام برداشته است.
Shirin Rassam
۱۳۹۷/۱۰/۲۶

رمان اول این نویسنده رو خیلی دوست داشتم. همین باعث شد این رمان رو بخرم. روایت خوبی داره و جذابه؛ هر چند اواسط داستان یه مقدار از رمق میفته ولی در فصل‌های آخر دوباره به قوت خودش برمیگرده. شخصیت پردازی

- بیشتر
هنگامه محمدی
۱۳۹۹/۰۴/۱۲

خیلی لذت بردم واقعا. کتاب خیلی پر کشش و جذابی بود درست مثل پشت در های بسته. غیرقابل پیش بینی و غافلگیر کننده. خیلی کیف کردم از خوندنش. عااالی بود.

فرهیخته
۱۴۰۱/۰۲/۰۳

کتاب قشنگی بود، به دوستانی توصیه میکنم این کتاب رو بخونن که کتاب پشت درهای بسته و بیمار خاموش رو نخونده باشن.اگر این دو کتاب رو خونده باشین به وسط داستان نرسیده تقریباً آخر داستان رو حدس می‌زنید.البته باز هم

- بیشتر
محمد شکرلیان
۱۳۹۹/۰۱/۱۹

رمان خوب و رازآلود و معمایی و ترجمه روان و مناسبی داشت

shayestehbanoo
۱۳۹۸/۰۷/۱۳

توی کتاب های این سبکی کشش مناسب رو داشت ، من ترجمه ی ویدا اسلامیه انتشارات تندیس رو خوندم که خیلی عالی بود اما از دید من پایان داستان کمی تا قسمتی قابل حدس بود

لیلا
۱۴۰۱/۰۶/۲۴

اگر کتابخوان تازه وارد باشید برای شما لذت بخش است ولی در یک کتابخوان حرفه ای کاملاً قابل حدس است و طبق معمول تمام کتاب های پلیسی جنایی منطق در داستان کم رنگ است

Hamed Eghrari
۱۳۹۷/۱۲/۲۶

عالی بود

alireza
۱۳۹۷/۱۰/۱۷

کتاب خیییییلی عالی بود.از خوندنش لذت بردم.اولین کتابی که دو بار خوندمش.

زهراسادات
۱۳۹۸/۰۶/۰۲

بهترین کتابی بود که خوندم

zohreh
۱۴۰۳/۰۴/۳۰

۱۵۰. ماجرای معمایی تقریبا کلیشه‌ای که برای شروع بد نیست اما به کسانی که کتابهای زیادی خوندن توصیه نمیکنم. کساندرا و شوهرش در حومه شهر زندگی میکنن و تقریبا همسایه‌ای ندارن. یک روز بارانی در راه بازگشت فرعی به خونه‌ش ماشینی رو

- بیشتر
«می‌دونی که نیمهٔ گمشدهٔ منی، نه؟»
n re
«نه! از اینکه وانمود کنم مشکلی نیست وقتی هست، خسته شدم!»
Fereshte10
حس گناه هیچ‌وقت از بین نمی‌ره
n re
احساسی که من دارم ترس نیست، وحشته.
n re
بهش گفته بودم که تنهایی مضطربم می‌کنه،
n re
بعد که به یاد میارم تو سه ماه گذشته تو چه شرایطی بوده‌م و هنوز سرپام، می‌فهمم که قوی‌تر از اون چیزی هستم که فکر می‌کنم.
n re
روز پیش روم کش میاد و می‌فهمم که نمی‌خوام یه شب دیگه تنها باشم.
n re
مهم نیست که چقدر دلم می‌خواد، ولی نمی‌تونم زمان رو برگردونم،
n re
احساس گناه تقریباً غیرقابل‌تحمله.
n re
از خونه می‌ره و در رو محکم پشت سرش می‌بنده و به این فکر می‌کنم قبل از اینکه کاملاً ببُره چقدر دیگه ظرفیت داره
n re
سعی می‌کنم صدای توی سرم رو نادیده بگیرم: داری دیوونه می‌شی، داری دیوونه می‌شی، داری دیوونه می‌شی.
˼السـیِّدة‌َالشَهیدة˹
سخته قدردانش باشم وقتی آخرین امیدم رو ازم دزدیده،
n re
اگه می‌تونستم کاری کنم که رنجت کمتر شه، حتماً این کار رو می‌کردم.
zohreh
آگاهی از اینکه تبدیل به چی شده‌م و چرا شده‌م اینی که الان هستم، یه زنگ بیدارباش بلنده.
zohreh
وقتی داشتم خریدها رو جابه‌جا می‌کردم، در حیرت بودم که چطور یه یخچال پر از غذا تونسته بهم این حس رو بده که دوباره کنترل زندگی رو در دست دارم. متیو یه آبجو برداشت.
zohreh
تلفن زنگ می‌زنه و منو به زمان حال برمی‌گردونه، جایی که هیچ آسایشی نیست، هیچ بخشایشی نیست، فقط ترسی که مدام دنبالمه.
zohreh
می‌گن اکثر قتل‌ها به دست کسی انجام می‌شه که مقتول اونو می‌شناخته.
zohreh
می‌خوام ترسم رو باهاش در میون بذارم چون به نظرم خیلی بزرگ‌تر از اونه که بتونم تو خودم نگهش دارم.
zohreh
می‌رم زیر دوش. آب داغه ولی نه انقدر داغ که حس گناهی که داره من رو آتش می‌زنه با خودش بشوره و ببره.
zohreh
نویسنده همواره دل‌نگران زندگی می‌کند.» امید است ترس‌ها و نگرانی‌ها ترجمهٔ پیش رو را بدل به اثری کم‌نقص کرده باشد.
zohreh

حجم

۳۲۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۹۵ صفحه

حجم

۳۲۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۹۵ صفحه

قیمت:
۱۷۵,۰۰۰
۵۲,۵۰۰
۷۰%
تومان