کتاب پشت درهای بسته
معرفی کتاب پشت درهای بسته
پشت درهای بسته نام رمانی نوشته بی. ای. پاریس است. داستان کتاب پشت درهای بسته، دربارهی زندگی زوجی است که همه حسرت موفقیت و خوشبختیشان را میخورند اما غافل از اینکه حقیقت ماجرا، چیز دیگری است.
کتاب پشت درهای بسته، رمانی روانشناسانه و ماجراجویانه است. این اثر را میتوانید با ترجمهی ارغوان اشتری مطالعه کنید.
دربارهی کتاب پشت درهای بسته
بی. ای. پاریس رمان پشت درهای بسته را زمانی نوشت که به نظرش رسید زندگی مشترک دوستانش، بر خلاف ظاهر زیبایش، شکبرانگیز است. او با پرواز دادن تخیلاتش کتاب پشت درهای بسته را نوشت. داستان دربارهی زوجی است که همه به زندگی عالی و بینقصشان غبطه میخورند. گریس و جک زوجی هستند که همیشه با همند و دیگران به رابطهی آنها حسرت میخورند و نام آن را عشق راستین و واقعی گذاشتند. اما به نظر میرسد که این همهی ماجرا نباشد. پشت تمام این ظاهر فوقالعاده رازی پنهان شده است که فهمیدنش مو را بر تنتان راست میکند.
گریس که یکی از شخصیتهای اصلی کتاب پشت درهای بسته است، به صورت موازی زندگی قبل و بعد از ازدواجش را روایت میکند و در خلال این روایت است که متوجه راز وحشتناک ازدواج آنها میشویم. پشت درهای بسته داستانی است از انتخابهای ما انسانها. انتخابهای بیمطالعهای که گاهی زندگی را برایمان به جهنمی مجسم تبدیل میکند.
کتاب پشت درهای بسته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن رمانهای روانشناسی و معمایی لذت میبرید، حتما از مطالعهی کتاب پشت درهای بسته لذت میبرید.
دربارهی بی. ای. پاریس
خانم بی. ای. پاریس متولد سال ۱۹۵۸ انگلستان است. دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرده و بیشتر دوران بزرگسالی را همراه همسر و پنج دخترش در کشور فرانسه گذرانده است. او در فرانسه به شغل معلمی و حسابداری مشغول بوده. پشت درهای بسته نخستین رمان بلند خانم پاریس است که در بدو انتشارش بسیار فروش داشت و موفق بود. حق امتیاز برگردان سینمایی این اثر فروختهشده است و خانم پاریس امیدوار است اگر روزی فیلمی بر اساس پشت درهای بسته ساخته شود جرج کلونی نقش اول فیلم را داشتهباشد.
جملاتی از کتاب پشت درهای بسته
آن روز صبح در تایلند، فردای شبی که فهمیدم با یک هیولا ازدواجکردهام؛ برخلاف همیشه اصلاً عجلهای نداشتم جک از خواب بلند شود چون میدانستم بهمحض بیدار شدنش باید شروع به نقش بازی کردن کنم. بیشتر شب را به آماده کردن ذهنم گذرانده بودم، پذیرفتن این نکته که اگر میخواهم فوری و بهسلامت به انگلستان بازگردم، باید وانمود کنم زنی شکستخورده و ترسو هستم. از ترسو نشان دادن خودم نگران نبودم چون واقعاً ترسیده بودم. تظاهر به شکستخوردگی سختتر بود. صرفاً به این دلیل که در سرشتم جنگندگی وجود داشت؛ اما از آنجایی که جک پیشبینی کرده بود پیش از رفتن از تایلند دوباره برای فرار تلاش میکنم تصمیم گرفتم کاری نکنم. مهم بود فکر کند حالا کاملاً تسلیمشدهام. صدای تکان خوردنش را شنیدم. خودم را بیشتر داخل پتو مچاله و تظاهر به خواب کردم. امیدوار بودم یک خرده مهلت بیشتری به دست بیاورم.
حجم
۲۳۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۲۳۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
نظرات کاربران
🐉_از رمانای خفن روزگار 😅😎 بخونید حتما.... و موقع شروعش نگید که: اَه بازم یه رمان عاشقانه ی آبکی 😐🍍 حوصله بنمایید... و با حقیقت ترسناک پشت پرده روبه رو بشید... شاید دیگه وقتشه با دیدن ظاهر جذاب و خوشبخت آدما... راجب
کتاب داستانی مرموز از زندگی به ظاهر بی نقص زن و شوهری ست که به تازگی ازدواج کردهاند اما خیلی زود نویسنده کل ماجرا را برای خواننده رو میکند. شوهر بی نقص در ظاهر، در واقعیت هیولایی ست روانی. داستان زود مشخص
باحال بود چند ساعته خوندم. البته فقط امتیازم در مقایسه با این سبک کتابه، ارزش ادبی نداشت
اولش یه طوری رازآلود شروع میشه که نمیتونی کتابو زمین بذاری تا بفهمی رازش چیه بعدم که فهمیدی خیلی وحشتناک میشه و مجبوری با ترس و وحشت خوندن رو ادامه بدی تا بفهمی آخرش چی میشه
کتاب درباره یک زوج هست، پشت درهای بسته. با این که یه سری باگ داستان پردازی داشت ولی در کل کتاب بدی نبود. در واقع بعضی جاها اشتباهات شخصیت اصلی و عدم درکش در اون شرایط خیلی ضایع بود. البته بعضی
با توجه به تعریف و تمجید دوستان، انتظار ی داستان خیلی رازآلود و هیجان انگیز رو داشتم.ولی خب بعد، از این بابت ناامیدم کرد.داستان بنظر مقداری غیر واقعی و غیر قابل باور بود.ریتم یکنواخت داشت.بیشتر روانشناسانه بود تا جنایی.کمی هم
کتاب هیجانی بود، امیدوارم فیلمش هم ساخته بشه با بازی جرج کلونی😁
داستان فوق العاده ای بود نمیتونستم از خوندنش دست بردارم
به نظرم جالب بود :) از اون مدل داستانای مریییض بود که بکوب نشستم پاش! مرسی طاقچه برای همچین عیدی جذابی :)
می تونید از صفحه ی ۲۵۰ بپرید صفحه ۵۳۰ و چیزی رو جز توصیفات دقیق از سادیسم یه انگلیسی روانیِ زن آزار و از دست نمیدید! ارزش روانشناسی کمی داشت و داستان جناییش زیر وحشتی که میخواست القا کنه مدفون