دانلود و خرید کتاب فروپاشی بی.ای پاریس ترجمه شهاب شکروی
تصویر جلد کتاب فروپاشی

کتاب فروپاشی

نویسنده:بی.ای پاریس
انتشارات:انتشارات خوب
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۶۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب فروپاشی

فروپاشی رمانی از بی. ای. پاریس نویسنده انگلیسی است. پاریس با رمان «پشت درهای بسته» پا به دنیای ادبیات گذاشت و توانست با اقتدار به لیست پرفروش‌های نیویورک تایمز راه یابد. 

فروپاشی در ۱۸ ژوئیهٔ سال ۲۰۱۷ در آمریکا با عنوان The Breakdown منتشر شد. نویسنده با انتخاب این عنوان برای کتاب و استفادهٔ مکرر آن در متن همزمان به فروپاشی روانی و از کار افتادن خودرو اشاره دارد و به زیبایی ایهامی را ساخته که در فارسی واژه‌ای که هر دو را در برگیرد وجود ندارد؛ از این رو مترجم نام فروپاشی را برایش انتخاب کرده که به فضای کلی کتاب نزدیک تر است.

 درباره کتاب فروپاشی

کساندرا شخصیت اصلی داستان در شبی طوفانی از جاده‌ای می‌گذرد که فردای آن خبر قتل زنی در همان جاده را از رادیو می‌‌شنود. این خبر باعث می‌شود که توهم و وحشت برای مدتی طولانی گریبان او را بگیرد و در این میان ابتلای او به فراموشی تدریجی، مسایل را بغرنج‌تر می‌کند.

بی. ای. پاریس در این رمان پرفروش نیویورک تایمز شما را به تمامی درگیر زندگی کساندرا و ماجرای شومی می‌کند که زندگی او را تحت تاثیر قرار داده است. راوی که به دیده‌ها و شنیده‌های خود هم اعتمادی ندارد زندگی پر از ترس و وحشتی را تجربه می‌کند که هر لحظه از داستان را به کارزاری هیجان انگیز تبدیل کرده است و در هر فصل آن باید انتظار اتفاقی را داشته باشید که روایت فصل قبل را منکر می‌شود.

پاریس در این اثر به‌کارگیری زبانی ساده، ترسی را که کساندرا، راوی و شخصیت اصلی داستان، در خود دارد به خوبی منتقل می‌کند. سبک نوشتاری او در ملموس شدن روایت تأثیر شگرفی داشته و می‌توان گفت برای درک و نزدیکی بیشتر به اثر ضروری است. او حتی در بخش‌هایی از روایت که حاوی پیام‌کوتاه است با رعایت نکردن موارد رسم‌الخطی و دستور زبان در راه نزدیک شدن به مکالمات روزمره گام برداشته است.

 خواندن کتاب فروپاشی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر از طرفداران سبک تریلر روانشناختی هستید، اثر جدید پاریس می‌تواند انتخاب مناسبی برای بیدار کردن حس معمایی‌پلیسی در شما باشد.

 بخشی از کتاب فروپاشی

در حال گذاشتن ظرف‌ها در ماشین ظرفشویی هستم که تلفن زنگ می‌خورد. حدس می‌زنم راشل باشد و تماس گرفته تا در مورد این چند روزی که در هتل بودم سؤال کند. اما گوشی را که برمی‌دارم کسی نیست. یا بهتر بگویم، کسی پاسخ نمی‌دهد؛ چون مطمئنم یک نفر هست. ناگهان یاد تماس دیروز می‌افتم، و تماسی که هفتهٔ گذشته پیش از رفتن به هتل داشتم. سکوت. نفسم را حبس و گوشم را تیز می‌کنم تا کوچک‌ترین صدایی بشنوم که به من بگوید کسی هست، اما خبری نیست. نه حرکتی، نه صدای نفس کشیدن؛ چون آن مرد هم مثل من نفسش را حبس کرده است. مرد! ناگهان نگرانی سرتاپایم را می‌گیرد و گوشی را می‌گذارم. پیغام‌گیر را بررسی می‌کنم تا ببینم در روزهایی که خانه نبوده‌ام کسی پیامی برایم گذاشته یا نه. چهار پیغام دارم؛ یکی از طرف شرکت سیستم‌های امنیتی در روز پنجشنبه، که تأیید می‌کند آن‌ها می‌خواسته‌اند برای نصب دزدگیر بیایند، و سه پیام دیگر؛ یکی از طرف کنی و دو پیام دیگر از طرف شرکت سیستم‌های امنیتی که از من خواسته بودند هرچه زودتر با آن‌ها تماس بگیرم.


نــے‌آیش🐋
۱۴۰۲/۰۶/۲۴

🕸⏳️🩸"فروپاشی" داستان جنایی-معمایی و پرکششی از زنی به نام "کاساندرا" ست که درگیرِ معمای یک پرونده قتل میشه‌. "کاس" توی یه شب بارونی و طوفانی از جاده‌ی میان‌بر "بلک‌واتر" درحال رفتن به سمت خونه‌ش، ماشینی رو میبینه که گوشه‌ای توقف

- بیشتر
Fateme Malekshahi
۱۳۹۹/۱۲/۰۷

در مورد کتاب باید بگم که خوب بود، غافل گیری داشت. داستان پردازی و فضا سازی سطح بالایی داشت. . . اما اگر بخوام نقدش کنم در مقایسه با 'پشت درهای بسته' که کتاب قبلی نویسنده هست باید بگم که قلم نویسنده

- بیشتر
m_jafari
۱۴۰۰/۰۹/۱۷

عالی بود . به شب بیداری که کشیدم واقعا می ارزید. با اینکه یه حدس های زده بودم ولی آخرش غافلگیر شدم.

maryam ghaziani
۱۴۰۲/۰۲/۰۸

مرسی مرسی و مرسییی بابت نظراتتون، من همیشه از روی نظرات کتاب بعدیو برای خوندن انتخاب میکنم😁 و بخاطر نظرات شماها خوندمش و الان به شدت از انتخابم راضیم. کم و کاستی داشت، کاملا درسته امااا همین که یک چهارچوب کلی داشت

- بیشتر
Saeed Azami
۱۴۰۰/۰۵/۲۴

در رمان های جنایی یک سری کلیشه ها پیدا میشه که با شناختن اونها می تونید پایان کتاب ها رو حدس بزنید (مگر در کتاب های آگاتا کریستی که اگر هم درست حدس زده باشید صرفا بدون شواهد و به

- بیشتر
Arad
۱۳۹۹/۱۲/۰۶

داستان خوبی داره من از وسط داستان حدس زدم قاتل کیه

ela
۱۴۰۲/۰۶/۲۰

کتاب جالب و نفس گیری بود . با اینکه بعضی از دوستان گفتند که اخرش رو حدس میزدند ولی من به شخصه تا آخرش نفهمیده بودم که قاتل کیه ، در کل برای افرادی که این ژانر کمتر خوندن (از

- بیشتر
لوبیای خوش خنده`
۱۴۰۳/۰۴/۰۲

دومین کتابی که از این نویسنده خوندم و فوق العاده بوددد!!! با اینکه از وسطای داستان تونستم یه بخشی از ماجرا را حدس بزنم اما سر آخر واقعا شوکه شدم🫠 روند داستان سریعه و تو یکی دو روز تمومش میکنید! برای

- بیشتر
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
۱۴۰۲/۰۵/۲۰

مدتها پیش این کتابو خونده بودم ولی از یک انتشارات دیگه کتاب جالبیه داستان یک زن که تو یک شب طوفانی از راه میانبر جنگلی میره خونه و یک ماشین پارک شده کنار جاده میبینه وقت رد شدن از کنار

- بیشتر
nasim
۱۴۰۱/۱۱/۰۴

۱۸* پر کشش و هیجانی این سبک کتابا رو میپسندم

وقتی به یاد می‌آورم که در این سه ماه چه‌ها کشیده‌ام و با وجود این هنوز هم سرپا مانده‌ام، به این نتیجه می‌رسم که قوی‌تر از آنی هستم که فکرش را می‌کردم.
ela
احساس ترس و گناه به‌قدری در تاروپود زندگی من تنیده شده‌اند که حتی دیگر یادم رفته زندگی بدون آن‌ها چگونه است
ela
«این‌قدری که دیگه فکر می‌کنم می‌خوام مادر بشم.» با خوشحالی به من نگاه می‌کند. «واقعاً؟» می‌گویم: «آره.» زیر لب می‌گوید: «پس نظرت چیه بریم بخوابیم؟»
𝓜𝓪𝓷𝓮𝓵𝓲
برای اولین بار در زندگی‌ام پری‌ها موجوداتی اهریمنی به نظر می‌رسیدند.
𝓜𝓪𝓷𝓮𝓵𝓲
اگر می‌خواهم شرایط را تغییر بدهم، نباید از حقیقت فرار کنم؛
sharareh
ندیدن او دلیلی بر نبودنش نیست.
sharareh
اصلاً امیدوار نیستم همه‌چیز درست شود.
.ً..
به حدی احساس ضعف می‌کنم که می‌خواهم بنشینم و زار بزنم؛ اما می‌دانم که نباید تسلیم شوم.
لوبیای خوش خنده`
از خودم بدم می‌آید.
لوبیای خوش خنده`
به‌شدت احساس آرامش و اعتمادبه‌نفس دارم. حالتی که مدت‌ها برایم اتفاق نیفتاده؛ انگار تازه متولد شده‌ام.
لوبیای خوش خنده`
دلم برای روزهای شیرین گذشته تنگ شده
لوبیای خوش خنده`
در تنهایی بهتر می‌توانستم به اتفاقاتی که افتاده فکر کنم. اتفاقاتی که به من نشان داد زندگی چقدر ارزشمند است و برای همین تصمیم گرفتم تا جایی که می‌توانم فرمان زندگی‌ام را رها نکنم.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
اشک‌های ناشی از احساس تنهایی از چشم‌هایم جاری می‌شود.
sharareh
متیو گفت: «چقدر هم خوشگله! واقعاً که دردناکه.» با ناراحتی پاسخ دادم: «یعنی اگه خوشگل نبود، دردناک نمی‌شد؟» با تعجب به من نگاه کرد و گفت: «منظورم این نیست. خودت هم خوب می‌دونی. کشته شدن هر آدمی ناراحت‌کننده‌ست. مخصوصاً این‌که مادر دوتا بچهٔ کوچیک باشی که یه روز قراره بفهمن مادرشون چقدر بی‌رحمانه کشته شده.»
sharareh
کدام آرامش!‌ ای کاش زندگی دوباره مثل قبل می‌شد.
لوبیای خوش خنده`
ترسی حتی بزرگ‌تر از قبل دوباره درونم جا باز می‌کند. آن‌قدر بزرگ که جا را برای ریه‌هایم تنگ کرده.
لوبیای خوش خنده`
به‌شدت احساس ناامیدی وحشتناکی می‌کنم و از این‌که در آینده چه به سرم خواهد آمد، می‌ترسم.
لوبیای خوش خنده`
کدوم آدمی راجع به قتل یه نفر این‌جوری فکر می‌کنه؟!» با آرامش می‌گوید: «کسی که همچین فکری می‌کنه دلیل نمی‌شه آدم بدی باشه. فقط آدمه!»
لوبیای خوش خنده`
خیلی تلاش می‌کنم تا به صدایی که مدام در ذهنم می‌چرخد بی‌توجه باشم: داری دیوونه می‌شی! داری دیوونه می‌شی! داری دیوونه می‌شی!
لوبیای خوش خنده`
«واقعیتش رو بخوای احساس می‌کنم دارم دیوونه می‌شم. مادرم چند سال پیش از فوتش فراموشی گرفته بود. می‌ترسم برای من هم همین اتفاق بیفته.» دستش را جلو می‌آورد. لحظه‌ای احساس می‌کنم که می‌خواهد دستم را بگیرد، اما خوشبختانه این‌طور نیست. گیلاسش را برمی‌دارد، جرعه‌ای می‌نوشد و می‌گوید: «فراموشی با دیوونگی فرق داره. این‌ها اصلاً به هم ارتباطی ندارن.» «آره. می‌دونم.» «تشخیص پزشک این بوده که داری فراموشی می‌گیری؟» «هنوز نه. می‌خوام پیش یه متخصص برم. البته اگه فراموش نکنم!»
Elaheh Dalirian

حجم

۳۳۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

حجم

۳۳۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

قیمت:
۲۲,۰۰۰
تومان