دانلود و خرید کتاب اسکار و خانم صورتی اریک ایمانوئل اشمیت ترجمه معصومه صفایی‌راد
تصویر جلد کتاب اسکار و خانم صورتی

کتاب اسکار و خانم صورتی

معرفی کتاب اسکار و خانم صورتی

کتاب اسکار و خانم صورتی اثری زیبا و لطیف از اریک امانوئل اشمیت، نویسنده فرانسوی- بلژیکی است. داستان درباره‌ی نامه‌هایی است که پسربچه‌ای کوچک در روزهای آخر عمرش برای خدا می‌نویسد. 

کتاب اسکار و خانم صورتی را می‌توانید با ترجمه‌ی زیبا و دلنشین معصومه صفایی‌راد بخوانید. 

درباره‌ی کتاب اسکار و خانم صورتی

اریک امانوئل اشمیت در داستان لطیف و زیبای کتاب اسکار و خانم صورتی، تصویری زیبا و صادقانه از دنیای کودکان و نوجوانان بیمار نشان داده است. پسربچه‌ی کوچکی که در بیمارستان است و روزهای آخر عمرش را می‌گذراند، شروع به نوشتن نامه برای خدا می‌کند. او در نامه‌هایش از اتفاقاتی که در طول روز برایش می‌افتد و احساساتی که دارد می‌نویسد. ارتباط اسکار و خانم صورتی، پرستار مهربانی که به صورت داوطلبانه وقتش را با بچه‌ها می‌گذراند، تاثیر زیادی در بهتر شدن حال روحی اسکار دارد. اسکار و خانم صورتی، رابطه‌ی عاطفی عمیقی برقرار می‌کنند و خانم صورتی همیشه برای اسکار داستان‌های جذاب و بامزه‌ای دارد. 

کتاب اسکار و خانم صورتی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اسکار و خانم صورتی داستان کوتاهی است که خواندنش زمان کمی می‌خواهد و می‌تواند تاثیر عمیقی بر قلب تمام خوانندگانش بگذارد. خواندن این اثر برای علاقه‌مندان آثار اریک امانوئل اشمیت دلچسب است. 

درباره‌ی اریک امانوئل اشمیت 

اریک امانوئل اشمیت متولد ۲۸ مارس ۱۹۶۰ در لیون فرانسه است. او نویسنده، نمایشنامه‌نویس و کارگردان فرانسوی- بلژیکی است که در سال‌های اخیر محبوبیت زیادی به خصوص در دنیای تئاتر به‌دست آورده‌ است. نمایش‌نامه‌های او در بیش از ۵۰ کشور جهان به روی صحنه رفته‌اند و جوایز متعددی از جمله جایزه تئاتر مولیر، داستان‌نویسی گنکور و آکادمی بالزاک را از آن خود کرده‌اند. او دکترای فلسفه دارد و مضامین فلسفی را به‌راحتی با داستان‌هایش می‌آمیزد. اشمیت در خانواده‌ای غیرمذهبی متولد شد و شاید این موضوع باعث شد که اهمیت دین در آثارش پررنگ باشد. در این اثر نیز که درواقع صحبت‌های قهرمان داستان با خدا است، مسیحیت نمودی ویژه دارد. اشمیت سرانجام به آیین مسیح گروید و خود را مسیحی معرفی کرد.

از میان آثار اریک امانوئل اشمیت می‌توان به موسیو ابراهیم و گل‌های قرآن، خرده جنایت‌های زن و شوهری، مهمانسرای دو دنیا، زمانی که یک اثر هنری بودم، اسکار و خانم صورتی و یک روز قشنگ بارانی اشاره کرد.  

جملاتی از کتاب اسکار و خانم صورتی

خداجونی!

من اسکارم، ده سالمه، تو خونه گربه و سگ رو آتیش زدم (فکر کنم حتی ماهی گلی هم کباب کرده باشم!) اولین‌باره که برات نامه می‌نویسم چون تا حالا به‌خاطر درس‌هام وقت نداشتم.

باید همین اول بهت بگم که من حالم از نوشتن به هم می‌خوره، وقتی که دیگه واقعاً مجبور باشم می‌نویسم؛ چون نوشتن یه چیز الکیه، یه چیز تزئینی. مثل لبخند زورکی، حلقه‌ی گل و روبان و منگوله و این چیزها؛ نوشتن یه دروغه که همه‌چیزو خوب نشون میده؛ یه کلک آدم بزرگونه‌س، مدرکش؟ بفرما، اول نامه‌م رو دوباره بخون:

«من اسکارم، ده سالمه، تو خونه گربه و سگ رو آتیش زدم (فکر کنم حتی ماهی گلی هم کباب کرده باشم!) اولین‌باره که برات نامه می‌نویسم چون تا حالا به‌خاطر درس‌هام وقت نداشتم.»

می‌تونستم خیلی راحت به‌جای این‌ها بنویسم:

«بهم میگن کله‌تخم‌مرغی، هفت‌ساله به نظر می‌رسم، به‌خاطر سرطانم تو بیمارستان زندگی می‌کنم و هیچ‌وقت نوشته‌ای برات نفرستادم چون فکر نمی‌کنم حتی وجود داشته باشی!»

"Shfar"
۱۳۹۸/۰۸/۰۶

در یک کلام، شیرین بود! توضیح دیگه ای نمیخواد به نظرم... نامه‌ها توصیف دوازده روز از واپسین روزهای زندگی اسکار بود.. دوازده روز پر از شوخی و آدم‌های مضحک و متاثر کننده:-( _______________________ فقط هم برای گروه کودک و نوجوان نوشته نشده بود، بعضی

- بیشتر
آلیس در سرزمین نجایب
۱۳۹۹/۱۱/۱۱

خدایا چقدر این رمان کوتاه دلنشین و غم‌انگیز بود. خیلی دوستش داشتم. خیلی حس عجیبی داشت.

Laya Bedashti
۱۳۹۸/۰۶/۲۶

جالب و زیبا و امیدوار کننده بود👌 کتاب و روند داستان بسیار خلاقانه و جذاب بود و کشش لازم رو داشت . اسکار پسر بچه ۱۰ ساله ای که در آستانه مرگ هست و در آخرین روز های زندگی اش به خدا

- بیشتر
(:Ne´gar:)
۱۳۹۹/۰۶/۰۲

فقط خدا میتواند بیدارم کند :) اسکار و خانم صورتی تنها هشتاد صفحه دارد که تا آخر عمر فراموش نمی کنید 🌌

میـمْ.سَتّـ'ارے
۱۳۹۸/۰۶/۱۶

اسکار پسری هست که سرطان داره و تو بیمارستان بستریه با خانم صورتی پوشی تو بیمارستان آشنا می شه و به کمک اون سعی می کنه با خدا آشتی کنه. ********** داستان خیلی قشنگ و قابل تاملی بود. ای کاش ما هم سعی

- بیشتر
Roya
۱۳۹۸/۰۶/۲۷

یک کتاب کوتاه صد صفحه ای که حال آدم رو خوب می کنه . موضوع دوازده روز آخر زندگی یک پسربچه ده ساله ست و چقدر هنرمندانه داستانی به این تلخی به متنی بسیار جذاب و تاثیر گذار تبدیل شده

- بیشتر
بلاتریکس لسترنج
۱۳۹۷/۰۷/۱۹

این کتاب عاالیه عاااالی این داستان تو یه مجموعه سه داستانی به اسم گل های معرفت هست که سه تا داستان از سه دین مختلف رو روایت میکنه یهودی اسلام مسیحیت اسکار و مامی رز اخرین داستان و در مورد مسیحی ها و کریسمس

- بیشتر
سیّد جواد
۱۳۹۹/۰۳/۰۹

کتاب ۲۸۳ از کتابخانه همگانی، جذاب و لذت بخش بود. کتاب به یک ویرایش اساسی نیاز داره.

علی رستمی
۱۳۹۸/۰۶/۱۸

زندگی فقط یک راه حل داره و اون هم زندگی کردنه فقط خدا حق داره بیدارم کنم کتاب خوبی بود با احترام به تمام کسانی که در گیر بیماری هستن و با ارزوی سلامتی برای همشون قدر سلامتیمونو بدونیم

pejmannavi
۱۳۹۸/۰۶/۲۵

باز هم یک کتاب خوب دیگه از اشمیت. یک عاشقانه درباره خدا و زندگی و مرگ. داستان کوتاه زندگی پسرکی بیمار. کمی حوصله سر بر و به ظاهر کودکانه شروع میشه اما خیلی زود درگیرتون میکنه. اشمیت طوری از عشق مینویسه

- بیشتر
بعضی روزها واقعاً احتیاج دارم جیغ بکشم
Laya Bedashti
«هر روز طوری به دنیا نگاه کنید که انگار اولینباره!»
"Shfar"
باید دوتا درد رو از هم تشخیص بدی اسکار کوچولوی من! درد فیزیکی و درد روحی... درد فیزیکی رو مجبوریم تحمل کنیم، اما درد روحی رو انتخاب می‌کنیم.
"Shfar"
من احتیاج دارم بهم محل بذاری!
"Shfar"
- جذاب‌ترین سؤال‌ها، سؤال باقی می‌مونند
-Dny.͜.
فکر می‌کنم ماها درباره‌ی زندگی هم همین اشتباه رو می‌کنیم؛ فراموش می‌کنیم که زندگی شکننده و ظریف و زودگذره؛ همه جوری وانمود می‌کنیم که انگار نمردنی هستیم.
نعنا
فکر نمیکنی وقتشه درباره‌ی احساساتت شجاع باشی؟
نَعنا🌿
زندگی یک کادوی بامزهست؛ اولش زیادی تحویلش می‌گیریم فکر می‌کنیم زندگیِ ابدی رو بهدست آوردیم؛ بعد ارزشش رو از دست می‌ده و اون رو مزخرف و کوتاه می‌بینیم؛ تقریباً می‌خواهیم بندازیمش دور! آخرش می‌فهمیم که نه یه کادو بلکه فقط یه امانته و تلاش می‌کنیم اون‌طور که شایستشه باهاش رفتار کنیم.
نعنا
رازتو بهم گفتی: «هر روز طوری به دنیا نگاه کنید که انگار اولینباره!» حرفت رو گوش کردم و برای اولینبار انجامش دادم! نور، رنگها، گنجشکها، حیوونها ... سیر، تماشاشون کردم؛ حس می‌کردم هوا از تو سوراخ دماغم رد می‌شه و باعث می‌شه نفس بکشم؛ صداهایی که از راهرو می‌اومد می‌شنیدم؛ انگار زیر طاق کلیسا بودم، خودم رو زنده دیدم و از این شادی لرزیدم؛ خوشبختیِ وجود داشتن... شگفتزده بودم!
شهبانو
بعضی روزها واقعاً احتیاج دارم جیغ بکشم
R.s
شما کسی رو بین مردم می‌شناسید که از فکر مردن خوشحال باشه؟ - آره میشناسم! مامانم همین‌طور بود
آلیس در سرزمین نجایب
«فقط خدا حق داره بیدارم کنه!»
ترمه
جذاب‌ترین سؤال‌ها، سؤال باقی می‌مونند؛ اونا مثل یه راز میمونند! برای هر جوابی ما باید یه "شاید" اولش بگیم؛ فقط سؤال‌های بیمزه هستند که جواب‌های مشخصی دارند. - می‌خواهید بگید که "زندگی" جواب نداره؟ - می‌خوام بگم برای "زندگی" کلی راهحل وجود داره و بنابراین راه‌حل نداره.
"Shfar"
«هر روز طوری به دنیا نگاه کنید که انگار اولینباره!
ケイハン
خدا که بابانوئل نیست! می‌تونی چیزهای درونی ازش بخوای. - مثلاً؟ - مثلاً شجاعت، صبوری، روشن‌کردن چیزها.
ar
فکر می‌کنم ماها درباره‌ی زندگی هم همین اشتباه رو می‌کنیم؛ فراموش می‌کنیم که زندگی شکننده و ظریف و زودگذره؛ همه جوری وانمود می‌کنیم که انگار نمردنی هستیم.
Laya Bedashti
- خب اگه مامان بابات اشتباه کردن که باورش نکردن، تو چرا دقیقاً همون اشتباه رو تکرار میکنی و از خدا درخواست ملاقات نمیکنی؟ - قبوله... اما مگه شما نگفتید اون مریضه؟ - نه... اون یه روش خیلی خاص برای ملاقات داره ... اون تو رو توی فکرت می‌بینه... توی روحت. - این‌که خیلی خوبه... به نظر قوی میاد.
"Shfar"
- مامی صورتی! من حس می‌کنم یه مدل دیگه‌ای بیمارستان وجود داره که آدم‌ها واسه این‌که درمان بشن اونجا نمیرن، برای مُردن میرن!
MARY
برای زندگی راه‌حلی وجود نداره مگر زندگی‌کردن
زهرا
ماها درباره‌ی زندگی هم همین اشتباه رو می‌کنیم؛ فراموش می‌کنیم که زندگی شکننده و ظریف و زودگذره؛ همه جوری وانمود می‌کنیم که انگار نمردنی هستیم.
ܦ߭ܝ‌ܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊

حجم

۵۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۵۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
۶,۰۰۰
۷۰%
تومان