
کتاب دروغ هایی که شوهرم به من گفت
معرفی کتاب دروغ هایی که شوهرم به من گفت
کتاب دروغ هایی که شوهرم به من گفت (Lies he told me) نوشته جیمز پترسون و دیوید الیس و ترجمهی معصومه مظاهری، رمانی معاصر به سبک رمانهای پلیسی و معمایی است که نشر گویا آن را در سال ۱۴۰۳ منتشر کرده است. این اثر از آمریکا، داستان زنی به نام مارسی را روایت میکند که زندگیاش با مردی بهظاهر کامل و دوستداشتنی به نام دیوید گره خورده است. پشت ظاهر آرام و خانوادهدوست دیوید، رازهایی پنهان شده که بهتدریج زندگی مارسی را وارد مسیری پر از تردید، ترس و کشف حقیقت میکند. رمان با نگاه دقیق به جزئیات زندگی روزمره، روابط خانوادگی و رخدادهای غیرمنتظره، فضایی پرتعلیق و پررمزوراز آفریده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دروغ هایی که شوهرم به من گفت اثر جیمز پترسون و دیوید الیس
کتاب دروغهایی که شوهرم به من گفت (داستان زنی که عاشق مردی دروغگو بود) نوشتهی جیمز پترسون و دیوید الیس و رمانی معمایی و پلیسی را در بستر زندگی خانوادهای آمریکایی روایت میکند. مارسی، وکیل موفقی که پس از سالها زندگی در شهر بزرگ به زادگاهش بازگشته، در کنار همسرش، دیوید و دو فرزندشان زندگی آرامی دارد، اما این آرامش با وقوع حوادثی عجیب و پیدرپی ازجمله گمشدن سگ خانواده، آتشسوزی مشکوک و ورود غیرمنتظره به خانه به هم میریزد. ساختار کتاب با روایت اولشخص مارسی و گاهی تغییر زاویهی دید به شخصیتهای دیگر، لایههای مختلفی از روابط، گذشتهی شخصیتها و رازهای پنهان را آشکار میکند. نویسندگان با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره، دغدغههای شغلی و خانوادگی و نیز ورود تدریجی عناصر تهدیدآمیز، فضایی پرتنش و پرابهام خلق کردهاند که خواننده را به دنبال خود میکشد. در این میان، گذشتهی مارسی و دیوید، نقش شخصیتهای فرعی، خاطرات و پروندههای قدیم بهتدریج در کنار هم قرار میگیرند و تصویری پیچیدهتر از واقعیت را شکل میدهند.
خلاصه داستان دروغ هایی که شوهرم به من گفت
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
رمان با روایت مارسی آغاز میشود؛ زنی که در کنار همسرش (دیوید) و دو فرزندشان، زندگی بهظاهر آرام و بیدغدغهای دارد. دیوید مردی ورزشکار، مهربان و محبوب است که حتی در روز تولدش با فداکاری جان یک نفر را از مرگ نجات میدهد، اما پس از این حادثه، مجموعهای از اتفاقات عجیب و نگرانکننده رخ میدهد؛ گمشدن سگ خانواده، پیداشدن وسایل خانه در جاهای غیرمنتظره، آتشسوزی مشکوک در حیاط و در نهایت ورود غیرقانونی به خانه. مارسی که وکیل خانواده است، با ذهنی تحلیلی و نگران میکوشد این نشانهها را کنار هم بگذارد و معنای پشت پردهی آنها را کشف کند. در همین حال، گذشتهی مارسی و دیوید و روابطشان با دیگران بهویژه با پلیس شهر و دوستان قدیم بهتدریج آشکار میشود. داستان با ورود شخصیتهایی مثل تامی (روزنامهنگار کنجکاو) و دارلین (دوست قدیم مارسی) پیچیدهتر میشود و خواننده را با سؤالاتی دربارهی هویت واقعی دیوید و رازهای پنهان زندگی این خانواده روبهرو میکند. در پس ظاهر آرام و صمیمی خانه، تهدیدی نامرئی و رازهایی عمیق کمکم رخ مینماید و مارسی را به جستوجوی واقعیت وامیدارد.
چرا باید کتاب دروغ هایی که شوهرم به من گفت را بخوانیم؟
نویسندههای این رمان پلیسی و معمایی با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره و خلق شخصیتهایی باورپذیر، فضایی میسازند که خواننده بهراحتی با آن ارتباط برقرار میکند. روند تدریجی آشکارشدن رازها و تعلیق مداوم باعث میشود هر فصل از کتاب انگیزهای برای ادامهی خواندن باشد. همچنین نگاه دقیق به روابط خانوادگی، دغدغههای شغلی و تأثیر گذشته بر حال، لایههای عمیقتری به رمان میبخشد. این کتاب برای کسانی که بهدنبال داستانی پرکشش با پیچیدگیهای روانشناختی و معمایی هستند، مناسب است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب از آمریکا به علاقهمندان رمانهای معمایی و پلیسی، کسانی که به داستانهایی با لایههای پنهان و رازآلود علاقه دارند و افرادی که از روایتهای پرتعلیق و شخصیتپردازی دقیق لذت میبرند، پیشنهاد میشود. همچنین این رمان معاصر به کسانی که دغدغهی اعتماد، حقیقت و روابط انسانی را دارند، توصیه میشود.
درباره جیمز پترسون
جیمز برندن پترسون (James Patterson) نویسندهای آمریکایی و زادهی ۲۲ مارس ۱۹۴۷ در نیویورک است. او یکی از پرفروشترین و مشهورترین نویسندگان تاریخ ادبیات معاصر جهان به شمار رفته است. کودکی و نوجوانی خود را در نیویورک گذراند و پس از پایان مدرسه، تحصیلات دانشگاهی را در رشتهی زبان انگلیسی ادامه داد؛ ابتدا مدرک کارشناسی را از کالج منهتن دریافت کرد و سپس کارشناسیارشد همین رشته را با نمرهی ممتاز در دانشگاه وندربیلت به پایان رساند. پس از سالها فعالیت در حوزهی بازاریابی و تبلیغات، در سال ۱۹۹۶ از این شغل کناره گرفت تا تمام وقت خود را وقف نوشتن کند؛ تصمیمی که مسیر حرفهای او را برای همیشه تغییر داد و او را به یکی از پرکارترین و موفقترین نویسندگان جهان تبدیل کرد. او بهویژه با خلق مجموعه رمانهای پرهیجان الکس کراس شهرت یافت. آثارش بارها در صدر فهرست پرفروشترین کتابهای جهان قرار گرفته است. مجلهی فوربس در سال ۲۰۱۶ او را پردرآمدترین نویسندهی سال معرفی کرد. دامنهی فعالیتهای این نویسنده تنها به رمانهای جنایی و پرتعلیق محدود نشده؛ او از طریق همکاری با چهرههایی همچون بیل کلینتون و دالی پارتون آثاری پرفروش خلق کرده؛ ازجمله رمان «رئیسجمهور گم شده است» که با همکاری رئیسجمهور پیشین آمریکا نوشته شد. جیمز پترسون علاوهبر رمان، تجربههایی در نگارش فیلمنامه و تولید آثار غیرداستانی نیز داشته و برخی کتابهای او الهامبخش آثار سینمایی و تلویزیونی مانند «دختران را ببوس»، «باغوحش» و فیلم «مدرسهی راهنمایی: بدترین سالهای زندگیام» بوده است. او میلیونها دلار به کتابفروشیهای مستقل کمک کرده و از چهرههای شناختهشدهی حامی گسترش فرهنگ کتابخوانی به شمار رفته است. کتاب «دروغهایی که شوهرم به من گفت» (Lies he told me) نوشتهی مشترک او و دیوید الیس است.
درباره دیوید الیس
دیوید الیس (David R. Ellis) قاضی برجسته و نویسندهی پرفروش شمارهی یک نیویورکتایمز، یکی از چهرههای مهم ادبیات جنایی معاصر آمریکا به شمار میرود. او که برندهی جایزهی معتبر ادگار بوده، بیش از ۱۰ رمان جنایی نوشته و چندین کتاب دیگر را نیز بهصورت مشترک با جیمز پترسون، یکی از مشهورترین نویسندگان جهان، خلق کرده است. دیوید الیس از سال ۲۰۱۴ بهعنوان قاضی دادگاه تجدیدنظر ایالت ایلینوی فعالیت کرده و در کنار مسئولیت قضایی سنگین خود، توانسته جایگاه مهمی در ادبیات جنایی کسب کند. آثار او به بیش از ۱۰ زبان در سراسر جهان ترجمه شده است. دیوید الیس با آثار داستانیِ جنایی خود مانند کتاب «دروغهایی که شوهرم به من گفت» (Lies he told me) شناخته میشود.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
جیمز پترسون در سال ۲۰۰۷ میلادی جایزهی معتبر Thrillermaster را از انجمن نویسندگان تریلر دریافت کرد. در سال ۲۰۱۵ نیز دو افتخار نصیب او شد؛ جایزهی لیتریَن برای خدمات برجسته از سوی جایزهی ملی کتاب آمریکا و همچنین جایزهی نوآور سال از سوی جایزهی کتاب لسآنجلس به او تقدیم شد. این نویسنده در سال ۲۰۱۹ با دریافت مدال ملی علوم انسانی، یکی از بالاترین افتخارات فرهنگی ایالاتمتحدهی آمریکا را دریافت کرد و در همان سال بهعنوان عضو تالار مشاهیر نویسندگان ایالت نیویورک معرفی شد. افتخار دیگر او در سال ۲۰۲۵ رقم خورد؛ زمانی که جایزهی گلولهی نقرهای را از انجمن بینالمللی نویسندگان تریلر به دست آورد؛ جایزهای که نقش جیمز پترسون را در حمایت از جامعه و ادبیات برجسته میکند.
دیوید الیس برای رمان خط دید (۲۰۰۰) برندهی جایزهی ادگار برای بهترین رمان اول شد و برای رمان مرد پنهان (۲۰۰۹) نیز نامزد جایزهی کتاب لسآنجلس تایمز بود.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
- کارن دیون، نویسندهی پرفروش شمارهیک کتاب دختر شاه باتلاق: رمان حاضر بهترین کتابی است که بعد از مدتها خواندهام؛ رمانی هیجانانگیز، پیچیده و پرمخاطره که در آن همهی شخصیتها چیزی برای بهدستآوردن و ازدستدادن دارند؛ با داستانی کاملاً غیرقابلپیشبینی و پایانی که شگفتانگیز و رضایتبخش است. این کتاب را در یک نشست خواندم. آن را بخوانید.
- سامانتا داونینگ، نویسنده: این اثر یک رمان هیجانانگیز، اعتیادآور و هوشمندانه است. کتاب حاضر شما را تا دیروقت بیدار نگه میدارد.
- First Clue Reviews: پیچشهای شوکهکنندهی این رمانْ یکی پس از دیگری ظاهر میشوند. پارانویا، آشفتگی و شوک در انتظار شماست.
- davidellis.com: آثار جیمز پترسون و دیوید الیس مستحکم است. جریان روایت در رمان حاضر، سریع است و همین باعث میشود خواننده در حین تلاش برای کشف عناصر کلیدی، درگیر داستان بماند. حفظ شتاب داستان، کلیدی برای متمرکزنگهداشتن خواننده است؛ نویسندگان این کار را به آسانی انجام دادهاند. شخصیتها در پیشرفت داستان نقش دارند و با افزودن جنبههایی از خود، غنای رمان را افزایش دادهاند.
بخشی از کتاب دروغ هایی که شوهرم به من گفت
«حالا آماده بودم، آماده بودم تا این داستان تمام شود.
آماده بودم که فرزندانم را بردارم و هرچه سریعتر از همینگوی گروو دور شوم.
با قلبی که تند میزد و با ذهنی شفاف و متمرکز سوار اتومبیل کرایهایام شدم. به پارکی برگشتم که بعد از فرار اولم از بانک در آن استراحت کرده بودم، میخواستم ساکها را از آلاچیق بردارم. این بار، در پارکینگی نزدیک پارک توقف کردم و بهسمت آلاچیق دویدم. کمتر از یک دقیقه بعد با ساکها به ماشین برگشتم.
سپس درحالیکه با گوشی دیوید مسیرها را چک میکردم به سمت غرب و بزرگراه راه افتادم. حواسم به بلر یا هر نشانهای از نیروهای انتظامی هم بود، مثل هلیکوپتر در آسمان یا ایست بازرسی پلیس که دسترسی به بزرگراه را مسدود کرده باشد. اما هیچ خبری نبود. انگار یادم رفته بود که بلر دیگر مأمور نیروی انتظامی نیست. هیچ تیمی پشت سر او نبود. او و سیلاس همدست بودند.
به خروجی بزرگراه رسیدم و به سمت همینگوی گروو به حرکت ادامه دادم. حواسم به کنترل محدودیت سرعت بود. دلیلی نداشت بخواهم جلب توجه کنم، تنها کالای قاچاق در این ماشین، اسلحهای بود که از سیلاس گرفته بودم.
آیا سیلاس فرار کرده بود یا مشغول معرفی خودش به پلیسهای شمپین بود؟ فقط یک اثر انگشت از آن مرد کافی بود تا بقیهٔ عمرش را در زندان بگذراند.»
حجم
۲۸۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۱۱ صفحه
حجم
۲۸۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۱۱ صفحه