
کتاب غم های عجیب و زیبای ایوا لوندر
معرفی کتاب غم های عجیب و زیبای ایوا لوندر
کتاب غمهای عجیب و زیبای اِیوا لَوِندِر نوشتۀ لِزلی والتون با ترجمۀ فاطمه حامدیفر در انتشارات آذرباد چاپ شده است. این کتاب داستانی تخیلی و احساسی است که به زندگی شخصیتی به نام اِیوا لَوِندِر میپردازد، دختری که با ویژگیهای غیرعادی به دنیا میآید و زندگیاش پر از چالشها و رازهای شگفتانگیز است. داستان حول محور هویت، خانواده و جستوجوی معنای زندگی میچرخد.
درباره کتاب غمهای عجیب و زیبای اِیوا لَوِندِر
کتاب غمهای عجیب و زیبای اِیوا لَوِندِر داستانی است که با تولد دختری به نام اِیوا آغاز میشود، دختری که با بالهایی خالدار به دنیا میآید و این ویژگی غیرعادی زندگی او و اطرافیانش را تحت تأثیر قرار میدهد. داستان به بررسی چگونگی مواجههی اِیوا با این تفاوتهای فیزیکی و تأثیر آن بر روابط خانوادگی و اجتماعی او میپردازد. نویسنده با استفاده از روایتی جذاب و پرکشش، خواننده را به دنیایی از احساسات، رازها و کشمکشهای درونی میبرد. اِیوا در طول داستان به دنبال کشف هویت واقعی خود و معنای وجودیاش است، سفری که او را به گذشتهی خانوادگیاش و ریشههای اسرارآمیز زندگیاش پیوند میدهد. این کتاب ترکیبی از عناصر تخیلی، واقعگرایانه و فلسفی است که خواننده را به تفکر دربارهی مفاهیمی مانند تفاوت، پذیرش و جستوجوی حقیقت دعوت میکند.
کتاب غمهای عجیب و زیبای اِیوا لَوِندِر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران داستانهای تخیلی و احساسی که به دنبال روایتهای عمیق و پرکشش هستند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به داستانهایی با محوریت هویت، خانواده و کشف رازهای زندگی علاقهمندند، این کتاب میتواند جذاب باشد.
بخشی از کتاب غمهای عجیب و زیبای اِیوا لَوِندِر
«هیچ سابقهٔ شناختهشدهای از مادر مادربزرگم، پیش از ازدواجش با بورِگارد روکس موجود نیست. تنها شواهد موجودیت او در سیمای دو دختر بزرگش، اِمیلیِن و مارگو با موهای تیره و پوست زیتونیرنگ و چشمان سبز روشنشان وجود داشت. رِنِه، تنها فرزند پسرشان، شبیه پدرش بود. پیِرِت، کوچکترین فرزندشان، موهای فر طلایی بورِگارد را داشت. هیچکدام از بچهها هیچوقت نام مادرشان را نفهمیدند و همهشان هم باور داشتند نام او مامان است تا اینکه دیگر برای خلاف آن را تصور کردن خیلی دیر شده بود.
معلوم نیست به خاطر جثهٔ بزرگ بورِگارد روکس بود یا نه؛ اما در طلوع سال ۱۹۱۲، کاشف به عمل آمد که آن دهکدهٔ کوچک فرانسوی زیاد باب میلش نبود. او رؤیای اتومبیلها و ساختمانهایی آنچنان بلند که سد نور خورشید میشوند را در سر میپروراند؛ اما تنها چیزی که توویلسیومِغ برای او ارزانی داشت یک بازار ماهیفروشی بود و تمرینات جمجمهشناسی بورِگارد که توسط زنان همسایهاش سرپا نگهداشته شده بود. انگشتانش مشتاق برجستگیهای جمجمههای افراد جدیدی بودند که بهدفعات آنها را نخوانده باشد؛ بنابراین، در روز اول مارس همان سال که تولد هشتسالگی دختر بزرگشان اِمیلیِن، هفتسالگی پسرشان رِنِه، ششسالگی مارگو و پنجسالگی پیِرِت بود، بورِگارد شروع به صحبت دربارهٔ مکانی کرد که آنجا را منهتین میخواند.
او درحالیکه آب را از چاه کنار خانهشان بالا میکشید به همسایگانش گفت: «توی منهتین، هر وقت بخواین حمام کنین یا صورتتون رو بشورین، فقط شیر آب رو میچرخونین، همین؛ تازه! نهفقط آبِ خالی، مِهکِمَغَد، بلکه آب گرم از شیر بیرون میآد. میتونین تصور کنین؟ انگار هرروز صبح توی وان حموم خونهتون با معجزه روبهرو میشین.» و بعد با خوشحالی خندید و همسایگانش را به شک انداخت که شاید بورِگارد روکس بهعنوان فردی اینچنین درشتاندام، بیثباتتر از حد تصور است.»
حجم
۳۱۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۳۱۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
نظرات کاربران
ترجمهی کتاب بسیار عالی و روانه. داستان کمی تم فانتزی داره و و کشش و گیرایی خوبی داره.