تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب مهمان
معرفی کتاب مهمان
کتاب الکترونیکی «مهمان» نوشتهٔ بی.ای.پاریس با ترجمهٔ آنیتا پارسا و الهام صیفیکار و ویراستاری صادق یزدانی، توسط نشر اندیشه مولانا منتشر شده است. این اثر در دستهٔ رمانهای معمایی و روانشناختی قرار میگیرد و داستانی پرکشش را در بستری خانوادگی و اجتماعی روایت میکند. «مهمان» با تمرکز بر روابط پیچیدهٔ میان چند دوست قدیمی و خانوادههایشان، به لایههای پنهان احساسات، رازها و بحرانهای شخصی میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مهمان
در «مهمان» بی.ای.پاریس، با روایتی داستانی و معمایی روبهرو هستیم که در قالب یک رمان بلند و چندفصلی، زندگی چند شخصیت را در هم تنیده است. داستان حول محور آیریس و گابریل، زوجی میانسال، و دوستان نزدیکشان لوری و پیپر میچرخد. وقایع کتاب در بستر زمانی معاصر رخ میدهد و نویسنده با استفاده از زاویهدید سومشخص، بهتدریج رازها و بحرانهای شخصیتها را آشکار میکند. ساختار کتاب بر پایهٔ روایتهای موازی و بازگشت به گذشته شکل گرفته و با ورود یک مهمان ناخوانده به خانهٔ آیریس و گابریل، زنجیرهای از اتفاقات و افشاگریها آغاز میشود. «مهمان» با تمرکز بر روابط خانوادگی، دوستیهای قدیمی و تأثیر وقایع تلخ گذشته بر زندگی امروز شخصیتها، فضایی پرتنش و رازآلود خلق کرده است. این رمان با بهرهگیری از عناصر روانشناختی و اجتماعی، به بررسی موضوعاتی چون خیانت، فقدان، احساس گناه و تلاش برای بازسازی زندگی پس از بحران میپردازد.
خلاصه داستان مهمان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «مهمان» با بازگشت آیریس و گابریل از سفری طولانی به خانهشان آغاز میشود؛ خانهای روستایی و آرام که قرار است پناهگاهی برای فراموشی غمهای گذشته باشد. اما حضور ناگهانی لوری، دوست قدیمی آیریس، که بهدلیل بحران عاطفی و جدایی از همسرش پیپر به این خانه پناه آورده، آرامش آنها را برهم میزند. در همان روزهای نخست، افشای رازهایی دربارهٔ خیانت، فرزند پنهانی و گذشتهٔ مبهم پیپر، روابط میان این جمع دوستانه را دستخوش تنش و سوءظن میکند. گابریل که خود با اندوه مرگ پدر و حادثهٔ تلخ مرگ چارلی اینگرم، نوجوانی که او را در معدن یافته، دستوپنجه نرم میکند، حالا باید با بحرانهای جدیدی روبهرو شود. روایت کتاب با رفتوبرگشتهای زمانی، لایههای پنهان شخصیتها را آشکار میکند: احساس گناه، ترس از دست دادن، تلاش برای بازسازی روابط و جستوجوی هویت فردی. در این میان، باغ محصور خانه به نمادی از گذشته و امید به آینده بدل میشود؛ جایی که شخصیتها برای بازسازی خود و روابطشان به آن پناه میبرند. «مهمان» با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره، گفتوگوهای صمیمانه و بحرانهای عاطفی، تصویری از شکنندگی روابط انسانی و اهمیت صداقت و بخشش ارائه میدهد، بیآنکه پایان داستان را بهطور کامل افشا کند.
چرا باید کتاب مهمان را بخوانیم؟
این کتاب با پرداختن به روابط پیچیدهٔ انسانی، بحرانهای عاطفی و رازهای پنهان، مخاطب را به تأمل دربارهٔ اعتماد، بخشش و معنای خانواده دعوت میکند. روایت چندلایه و شخصیتپردازی دقیق، باعث میشود خواننده با دغدغهها و احساسات شخصیتها همذاتپنداری کند. «مهمان» نهتنها داستانی معمایی و پرکشش ارائه میدهد، بلکه به موضوعات مهمی چون فقدان، خیانت، هویت و بازسازی زندگی پس از بحران میپردازد. این اثر برای کسانی که به رمانهای روانشناختی و اجتماعی علاقه دارند، تجربهای متفاوت و تأثیرگذار خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معمایی، روانشناختی و داستانهایی با محوریت روابط خانوادگی و دوستیهای پیچیده مناسب است. همچنین کسانی که با بحرانهای عاطفی، فقدان یا چالشهای بازسازی روابط دستوپنجه نرم میکنند، میتوانند با فضای داستان ارتباط برقرار کنند.
بخشی از کتاب مهمان
«گابریل یک لیوان نوشیدنی به دست آیریس و بعد یکی هم به ازمه داد. انگشتانش که لبهٔ لیوانها را گرفته بود کمی میلرزید. ازمه گفت: «توی مراسم غسلتعمید اصلاً لب به نوشیدنی نزدم، پس اجازه دارم اینیکی رو بخورم.» به آیریس نگاه کرد. «مرسی که دوباره ما رو اینجا دعوت کردی. حالا که بالاخره همه چیز تموم شده خیلی حس خوبیه که میتونیم یه کم آروم بگیریم.» آیریس لبخند زد: «لیاقتش رو دارین.» «باوجوداین روز خیلی خوبی بود.» هیو لیوانش را بالاآورد: «به سلامتی هیمش؛ و البته مادرش.» گابریل گفت: «و به سلامتی تو پدر دلیرمون.» چهارنفری نوشیدند. و ازمه با خشنودی آه کشید: «خدایا؛ خیلی دلم برای این لحظات تنگ شده بود.» هیو دوباره لیوانش را بلند کرد: «آیریس. گابریل. تابستونی جهنمی رو پشتسر گذاشتیم. به سلامتی ایام شادتر.» سکوتی بر جمع حاکم شد. گابریل گلویش را صاف کرد: «ممنون؛ هیو. همون طور که گفتی-» صدای انفجاری عظیم و به دنبال آن صدای خش خش وحشتناک پرندگانی که از روی درختان پریدند باقی کلمات او را در خود غرق کرد. قلب آیریس به تپش افتاد و صدای بلندی را که هنوز در هوا طنینانداز بود بازتاب داد. و سپس سکوتی مرگ بار.»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۴۲ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۴۲ صفحه