
کتاب هیاهوی بسیار برای هیچ
معرفی کتاب هیاهوی بسیار برای هیچ
کتاب الکترونیکی هیاهوی بسیار برای هیچ با عنوان انگلیسی Much Ado About Nothing نمایشنامهای کمدی از «ویلیام شکسپیر» است که با ترجمهٔ «عبدالحسین نوشین» و بهکوشش نشر قطره منتشر شده است. این اثر یکی از مشهورترین کمدیهای شکسپیر بهشمار میآید و در دستهبندی تئاتر و ادبیات نمایشی قرار میگیرد. داستان آن بر پایهٔ قصهای ایتالیایی شکل گرفته، اما شکسپیر با خلاقیت خود تغییرات بسیاری در روایت و شخصیتها ایجاد کرده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هیاهوی بسیار برای هیچ اثر ویلیام شکسپیر
کتاب «هیاهوی بسیار برای هیچ»، منتشرشده در سال ۱۳۹۴، از نمایشنامههای کمدی شکسپیر است که در اواخر قرن شانزدهم نوشته شده و فضای آن در شهر «مسین» ایتالیا میگذرد. این نمایشنامه با ساختاری چندلایه، دو داستان عاشقانهٔ موازی را روایت میکند؛ یکی داستان پرتنش و جدی «کلودیو» و «ههرو» و دیگری ماجرای طنزآمیز و پرکشمکش «بئاتریس» و «بندیک». شکسپیر در این کتاب، عناصر کمدی، سوءتفاهم، توطئه و بازیهای زبانی را در هم آمیخته و با خلق شخصیتهایی زنده و دیالوگهایی پرشور اثری سرگرمکننده و درعینحال تأملبرانگیز پدید آورده است.
مترجم، «عبدالحسین نوشین»، با توجه به اقتضائات نمایشنامه و مخاطب ایرانی، برخی لطیفهها و کنایههای متن اصلی را با معادلهای فارسی جایگزین کرده و بخشهایی را که برای مخاطب فارسیزبان نامأنوس بوده حذف کرده یا توضیح داده است. این نمایشنامه در قالب پنج پرده و چندین صحنه تنظیم شده و با وجود اقتباس از یک قصهٔ ایتالیایی، بخش عمدهای از شخصیتپردازی و ماجراها حاصل نبوغ شکسپیر است. نمایشنامهٔ «هیاهوی بسیار برای هیچ» نهتنها تصویری از روابط انسانی و عشق و سوءظن ارائه میدهد، بلکه با طنز و شوخطبعی خاصش به نقد هنجارهای اجتماعی و اخلاقی زمانه نیز میپردازد.
خلاصه کتاب هیاهوی بسیار برای هیچ
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان «هیاهوی بسیار برای هیچ» با بازگشت «دونپدرو»، «کلودیو» و «بندیک» از جنگ به شهر مسین آغاز میشود. «کلودیو»، جوانی نجیب و سرباز، دلباختهٔ «ههرو»، دختر «لئوناتو»، میشود و تصمیم به ازدواج با او میگیرد. درهمینحال، «بئاتریس» و «بندیک»، دو شخصیت شوخطبع و زبانتیز، مدام با یکدیگر درگیر جدلهای لفظی و متلکگویی هستند و هر دو ادعا دارند که هیچگاه عاشق نخواهند شد. «دونژوان»، برادر ناتنی «دونپدرو» و شخصیت منفی داستان، با کمک «بوراچیو» و «کنراد» نقشهای میکشد تا «کلودیو» را به وفاداری «ههرو» بدبین کند. آنها با صحنهسازی و فریب، «کلودیو» را متقاعد میکنند که «ههرو» به او خیانت کرده است. در نتیجه، «کلودیو» در مراسم عروسی، «ههرو» را در حضور همه رسوا میکند و ازدواج به هم میخورد.
«ههرو» از شدت ناراحتی بیهوش میشود و خانوادهاش وانمود میکنند که او مرده است تا حقیقت آشکار شود. در کنار این ماجرا، دوستان «بئاتریس» و «بندیک» با نقشهای بامزه هریک را متقاعد میکنند که دیگری عاشق او شده است. این نقشه باعث میشود که «بئاتریس» و «بندیک» نیز به احساسات خود اعتراف کنند. در نهایت، با دخالت شبگردان و کشف حقیقت، بیگناهی «ههرو» ثابت میشود و سوءتفاهمها برطرف میگردد. داستان با وصال عاشقان و جشن و شادی به پایان میرسد، بیآنکه پایان دقیق و جزئیات آن افشا شود.
چرا باید کتاب هیاهوی بسیار برای هیچ را بخوانیم؟
این نمایشنامه با ترکیب طنز، عشق و سوءتفاهمهای پیچیده، تصویری زنده از روابط انسانی و ضعفها و قوتهای شخصیتها ارائه میدهد. «هیاهوی بسیار برای هیچ» با دیالوگهای هوشمندانه و شخصیتپردازیهای چندوجهی هم سرگرمکننده است هم لایههایی از نقد اجتماعی و اخلاقی را در خود دارد. ترجمهٔ «عبدالحسین نوشین» نیز با توجه به فضای فرهنگی ایران، اثر را برای مخاطب فارسیزبان قابلدرکتر کرده است. مطالعهٔ این اثر فرصتی برای آشنایی با یکی از مهمترین نمایشنامههای کمدی جهان و تجربهٔ طنز و ظرافتهای ادبی شکسپیر فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات نمایشی، دوستداران آثار کلاسیک، دانشجویان رشتههای تئاتر و ادبیات و کسانی که بهدنبال شناخت بهتر روابط انسانی و پیچیدگیهای عشق هستند مناسب است. همچنین برای کسانی که به طنز و شوخطبعی در ادبیات علاقه دارند، تجربهای جذاب خواهد بود.
درباره ویلیام شکسپیر
ویلیام شکسپیر (۱۵۶۴ـ۱۶۱۶) شاعر و نمایشنامهنویس برجستهٔ انگلیسی است که بسیاری او را بزرگترین نمایشنامهنویس تاریخ و نیز بزرگترین نویسندهٔ زبان انگلیسی میدانند. او فرزند «جان شکسپیر»، یکی از متمولان شهر، و «ماری آردن»، دختر یک زارع سرشناس بود. بااینحال، روزگار خانواده رو به افول گذاشت و در سال ۱۵۸۷ پدرش ورشکسته شد.
شکسپیر آموزش ابتدایی و مقدمات زبان لاتین را در دبیرستانی در استراتفورد گذراند، اما بهدلیل مشکلات مالی خانواده، در ۱۳سالگی ترک تحصیل کرد. پنج سال بعد با «آن هاتاوی» که هشت سال از او بزرگتر بود ازدواج کرد و حاصل این ازدواج یک دختر و دو پسر بود.
در سال ۱۵۸۵، شکسپیر استراتفورد را ترک کرد و راهی لندن شد. او ابتدا در یک تماشاخانه مشغول به کار و سپس وارد عرصهٔ بازیگری شد. بهمرور، استعداد ذاتی و نبوغ ادبیاش او را به یکی از موفقترین نمایشنامهنویسان زمان خود بدل کرد و همین موفقیتها برایش ثروت و شهرت به همراه آورد.
آثار او به سه دستهٔ تراژدی، کمدی و تاریخی تقسیم میشوند. از برجستهترین تراژدیهایش میتوان به «اتللو»، «مکبث»، «هملت»، «شاه لیر» و «رومئو و ژولیت» اشاره کرد؛ در میان کمدیها «رویای شب نیمهٔ تابستان» و «شب دوازدهم» شناختهشدهاند و در گونهٔ تاریخی نیز «ژولیوس سزار» جایگاه ویژهای دارد.
شکسپیر در سالهای پایانی عمر به استراتفورد بازگشت و کمتر به لندن سفر کرد تا اینکه در سال ۱۶۱۶ در همانجا چشم از جهان فروبست.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
این کتاب در سالهای مختلف توسط ناشران متفاوت منتشر شده است. نشر ثالث با ترجمهٔ «عبدالحسین نوشین»، انتشارات سروش با ترجمهٔ «علاءالدین پازارگادی»، انتشارات تیر با ترجمهٔ «فریده مهدوی دامغانی» و کتابخانهٔ ایران با ترجمهٔ «عبدالحسین نوشین» این کتاب را منتشر کردهاند.
بخشی از کتاب هیاهوی بسیار برای هیچ
«دونژوان: من بیشتر دوست دارم کرم روی خاری باشم تا گل سرخ شکفتهای روی شاخهٔ محبت برادرم. راحتترم، همهٔ اینها که من ازشان بدم میآید و متنفرم به من بیاعتنایی کنند تا گفتار و رفتاری که به دلخواه من نباشد داشته باشم، که محبت آنها را جلب کند. در این صورت اگر غیرممکن است بگویید که من مردی باشرف و متملقم، اقلاً ثابت خواهد شد که بدجنس صاف و صادقی هستم. من دوست ندارم آزادم بگذارند، اما پوزهبند به دهنم ببندند. نمیخواهم بال و پرم را ببندند و پروازم بدهند من مرغی نیستم که در قفس آواز بخوانم. اگر دهنم بسته نباشد حتماً گازشان خواهم گرفت اگر آزاد باشم هرچه مطابق میلم باشد خواهم کرد. پس زمان آزادی راحتم بگذار و بیهوده کوشش نکن طبع و خوی مرا عوض کنی. میگویند مار پوست خود را میگذارد و اما خوی خود را نمیگذارد. (بوراچیو داخل میشود) آه بوراچیو، چه خبر تازه؟
بوراچیو: آمدهام خبر یک زناشویی را که دارند راستوریسش را جور میکنند به شما بدهم.»
حجم
۸۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۸۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
نظرات کاربران
شکسپیر در زمان خودش بی نظیر و زمان حال هم خیلی روی بورس خوبی قرار داره من که ازش مکبث و شاه لیر و این نمایشنامه هارو خونده بودم این یکی مثل یک زنگ تفریح بود شاید واسه همین اون ارتباط