
کتاب پادشاه فراری
معرفی کتاب پادشاه فراری
کتاب پادشاه فراری (از پادشاهی فرار کن... تا سلطنت را حفظ کنی) با عنوان اصلی The runaway king نوشتهٔ جنیفر ای. نیلسن و ترجمهٔ رقیه بهشتی توسط گروه انتشاراتی ققنوس منتشر شده است. این کتاب جلد دوم از سهگانهٔ «صعود» (The Ascendance Trilogy) است و ماجراهای شاه جوان، «جارون» را پس از اتفاقات جلد اول، «شاهزادهٔ قلابی»، دنبال میکند. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پادشاه فراری
کتاب پادشاه فراری داستانی ماجراجویانه و فانتزی برای نوجوانان است که خواننده را به سفری پر از خیانت، قتل، هیجان و خطر میبرد. داستان از جایی آغاز میشود که «جارون» تنها یک ماه است که به مقام پادشاهی کارتیا رسیده؛ مقامی که هرگز برای آن آمادگی نداشته و بسیاری از مردم نیز او را شایسته این جایگاه نمیدانند. در حالی که تهدید جنگ با کشور همسایه، آوانیا، هر لحظه بیشتر میشود و خیانت در هر گوشهای به کمین نشسته است، پادشاه جوان ناگزیر میشود برای حفظ سلطنتش، تاج و تخت را رها کرده و فرار کند.
خلاصه کتاب پادشاه فراری
یک ماه از پادشاهی جارون بر کارتیا میگذرد، اما او هنوز با چالشهای بسیاری برای اثبات لیاقت خود و جلب اعتماد مردم و مشاورانش روبروست. مهمتر از آن، او باید کشورش را برای جنگی قریبالوقوع با آوانیا آماده کند. حضور غیرمنتظره پادشاه وارگان از آوانیا در مراسم خاکسپاری خانواده جارون، اوضاع را پیچیدهتر میکند، چرا که جارون معتقد است وارگان تنها برای ارزیابی نقاط ضعف او آمده است. در این میان، خیانتها از درون و بیرون قصر، جارون را مجبور به فرار از پادشاهی میکند. او در این مسیر پرخطر، نه تنها باید برای نجات جان خود تلاش کند، بلکه به دنبال راهی برای حفظ پادشاهی و مردمش است. جارون در این راه بارها با این پرسش مواجه میشود که آیا میتواند دوباره به خانه بازگردد یا برای نجات سرزمینش باید جان خود را فدا کند.
چرا باید کتاب پادشاه فراری را بخوانیم؟
کتاب پادشاه فراری یک داستان فانتزی گیرا و پرفرازونشیب است که خواننده را با خود همراه میکند. این کتاب نه تنها سرگرمکننده است، بلکه مفاهیمی چون شجاعت، دوستی، فداکاری، هویت و معنای واقعی قدرت را به چالش میکشد. خواندن این کتاب، به خصوص برای علاقهمندان به داستانهای ماجراجویانه و حماسی، تجربهای لذتبخش و هیجانانگیز خواهد بود. به گفته بسیاری از خوانندگان، این مجموعه یکی از بهترینهایی است که خواندهاند و از آن بسیار لذت بردهاند.
خواندن کتاب پادشاه فراری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب در درجهٔ اول به نوجوانان و علاقهمندان به رمانهای فانتزی، ماجراجویانه و حماسی پیشنهاد میشود. اگر از داستانهایی با شخصیتهای قوی، پیچشهای داستانی غیرمنتظره و دنیایی پر از خطر و هیجان لذت میبرید، این کتاب انتخاب مناسبی برای شما خواهد بود.
درباره جنیفر ای. نیلسن
جنیفر آن نیلسن (Jennifer Anne Nielsen)، متولد ۱۰ ژوئیهٔ ۱۹۷۱، یک نویسندهٔ آمریکایی است که عمدتاً برای داستانهای نوجوانان شناخته شده است. او در شمال یوتا متولد و بزرگ شده است. از آثار برجستهٔ او میتوان به مجموعهٔ «سهگانهٔ صعود» (شامل شاهزاده قلابی، پادشاه فراری و سلطنت پنهان)، «یک شب فاصله»، «علامت دزد» و مشارکت در مجموعهٔ «حلقهٔ بینهایت» با کتاب «پشت خطوط دشمن» اشاره کرد. کتاب «شاهزادهٔ قلابی» او در فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفت.
بخشی از کتاب پادشاه فراری
«نیم ساعت بعد از ساعت خاموشی از خواب بیدار شدم و دیدم فینک رفته. او یک ساعت پیش بهانه تراشیده بود که میخواهد بیرونِ اردوگاه را ببیند و هنوز برنگشته بود. نبودِ او برای هیچکس مهم نبود.
خیلی آرام از جایم بلند شدم و پتویم را مچاله کردم تا به نظر برسد هنوز آنجا خوابیدهام. با خودم گفتم خوششانسی بزرگی است اگر همه در این اتاقخواب باشند؛ بهخصوص کسی که پاورچینپاورچین به سمت رختخوابش میرفتم.
اریک تقریباً آنطرف کلبه خوابیده بود؛ در نامناسبترین جا؛ جایی که باد سرد دریا از آنجا به داخل کلبه میوزید. برای همین، زیر پتویش قلمبه شده و سرش تقریباً زیر آن پنهان شده بود.
هر دزد دریایی جایی زیر تخت تاشوی خودش داشت تا وسایل شخصیاش را آنجا بگذارد. اغلب مردان اینجا صندوق چوبی یا جعبهای برای وسایلشان داشتند. با این حال، چون اریک اینجا تازهوارد بود، وسایل کمی داشت و آنها را زیر تختش میگذاشت. چکمههایش آنجا بودند و غلاف شمشیرش هم بود، اما شمشیری داخلش نبود. حدس زدم احتمالاً شمشیرش را کنار خودش میگذارد ــ کاری که اغلب مردان اینجا میکردند. خیلی آرام دستم را روی زمین حرکت دادم تا چیزی را که میخواستم پیدا کردم.
ساعت جیبی هارلو را برداشتم و آن را محکم در دستم فشار دادم تا صدای تیکتاکش کمتر شود. بعد آن را داخل لباسم پنهان کردم. با حرکتهایی سریع اما آرام، از کلبه بیرون پریدم. آسمان تاریک و ابری بود؛ موهبتی که باعث میشد از چشم نگهبانان پنهان بمانم. به سمت کلبه دِولین رفتم. یکی دو دقیقه بیرون کلبه ایستادم تا فکر کنم چه کاری باید انجام بدهم. میتوانستم داخل کلبهاش نروم و بگویم که دوست ندارم دزدکی وارد خوابگاه کسی بشوم که دارد خُروپف میکند؛ کاری که با کانِر کرده بودم. خواب دِولین احتمالاً سبک بود و در ظلمات کلبهاش، فقط به چند دقیقه زمان برای پیدا کردن چاقویم نیاز داشتم. اما این فکر خوبی نبود.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۱۴ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۱۴ صفحه