دانلود و خرید کتاب دختر گل خندان محمدرضا شمس
تصویر جلد کتاب دختر گل خندان

کتاب دختر گل خندان

معرفی کتاب دختر گل خندان

کتاب دختر گل خندان نوشتهٔ محمدرضا شمس و محمدحسن حسینی است. نشر افق این نخستین مجموعه داستان از مجموعهٔ «سه‌دخترون» را برای کودکان منتشر کرده است.

درباره کتاب دختر گل خندان

کتاب دختر گل خندان برابر با یک مجموعه داستان برای کودکان است که در آن با تاجری به نام «حاتم» آشنا می‌شوید. او زنی به نام «گلشن» داشت. حاتم مرد ثروتمندی بود و زمین و باغ زیادی داشت. او سه کشتی بزرگ هم داشت که با آن‌ها تجارت می‌کرد. آدم‌های حاتم با کشتی‌ها از این شهر به آن شهر و از این کشور به آن کشور می‌رفتند. حاتم و گلشن منتظر به‌دنیاآمدن فرزندشان بودند. روزی خبر رسید که حاتم ورشکست شده؛ پس هر چه داشت و نداشت فروخت تا بدهی‌هایش را پرداخت کند؛ بعد هم همراه با گلشن خانه‌ای اجاره کرد و مشغول باربری و کارگری شد. در نزدیکی خانهٔ آن‌ها پیرزن جادوگری زندگی می‌کرد. یک روز گلشن چشمش می‌افتد به تربچه‌های باغچهٔ حیاط خانهٔ پیرزن و از حاتم می‌خواهد تا برایش چند عدد از آن تربچه‌ها بیاورد. همین که حاتم دست می‌برد تا تربچه بردارد، سروکله پیرزن جادوگر پیدا می‌شود. کتاب «دختر گل خندان» از مجموعهٔ «سه‌دخترون» است. دیگر جلدهای این مجموعه «دختر ماه‌پیشونی» و «دختر نارنج و ترنج» نام دارد. این داستان‌ها بازآفرینی افسانه‌های قدیم هستند.

شنیدن کتاب دختر گل خندان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ کودکان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره محمدرضا شمس

محمدرضا شمس، نویسنده، پژوهشگر، مترجم و مدرسی ایرانی است که در سال ۱۳۳۶ به دنیا آمده است. اولین کتاب او با عنوان «اگر این چوب مال من بود»، در سال ۱۳۶۴ منتشر شد. این نویسنده جوایز متعددی را در طول سال‌های کاری خود دریافت کرده است؛ مانند لوح شورای کتاب کودک و دیپلم افتخار ‌IBBY برای کتاب «دیوانه و چاه»، نشان کلاغ سفید کتابخانهٔ مونیخ برای کتاب «تنبل پهلوان» در سال ۲۰۱۱، دیپلم افتخار نویسندهٔ برتر چهل سال (۱۳۵۷ - ۱۳۹۰) گروه کتاب‌های تصویری مرکز مطالعات ادبیات کودک دانشگاه شیراز و نامزد جایزهٔ آستریدلینگرن ۲۰۲۰ از سوی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان. او از کودکی علاقهٔ بسیاری به خواندن کتاب داشت، اما به‌خاطر کم‌بودن تعداد کتاب‌های کودک بیشتر آثار نظم و نثر کلاسیک را مطالعه می‌کرد. در کتاب «پهلوان پنبه» به قلم او می‌بینیم که به سراغ آثار کلاسیک ایران رفته است.

بخشی از کتاب دختر گل خندان

«مرجانه‌جادو یک کلاه لبه‌پهن نوک‌تیز داشت که به هر شکلی درمی‌آمد. یک بار گربه سیاه بالدار می‌شد که قارقار می‌کرد، یک بار گربهٔ سفید آوازه‌خوان می‌شد که با دمش گیتار می‌زد و آواز می‌خواند و یک بار هم کلاغ قرمز آبی می‌شد که واق‌واق می‌کرد.

مرجانه‌جادو هر وقت از پیش گلنار برمی‌گشت کلاهش را پرت می‌کرد هوا. کلاه یک کلاغ قرمز آبی می‌شد و روی شاخهٔ پیرترین درخت می‌نشست و نگهبانی می‌داد. مرجانه‌جادو هم به کلبه‌اش برمی‌گشت. مرجانه‌جادو برای خودش نزدیک قلعهٔ سرخ که حالا طلایی شده بود یک کلبه شیرینی کشمشی زنجفیلی چرخان درست کرده بود که مثل بشقاب پرنده می‌چرخید و بالا می‌رفت و یکهو با سرعت پایین می‌آمد و روی زمین می‌نشست. این طوری دل جادوگر هری می‌ریخت پایین و غش‌غش می‌خندید. جادوگر کشته و مردهٔ این‌جور بازی‌ها و شیطنت‌ها بود.

مرجانه‌جادو هر سه ماه به سه ماه مهمانی شیرینی‌خوران راه می‌انداخت و تمام جادوگرها را دعوت می‌کرد. آن‌ها تا ظهر از کارهایی که کرده بودند و جادوهای تازه‌ای که یاد گرفته بودند حرف می‌زدند و ظهر دور تا دور کلبه حلقه می‌زدند و با شماره سه به کلبهٔ شیرینی کشمشی زنجفیلی حمله می‌کردند و بدون آنکه از دست‌شان استفاده کنند، تا ته آن را می‌خوردند. بعد با شکم‌های باد کرده روی زمین غلت می‌زدند و قهقهه‌های ترسناک سر می‌دادند. و بادهای بدبو ول می‌کردند. غروب هم چوب‌های جادوی‌شان را درمی‌آوردند و هر کدام وردی می‌خواندند و یک کلبهٔ شیرینی کشمشی زنجفیلی دیگر درست می‌کردند که با قبلی زمین تا آسمان فرق داشت. جادوگرها توی این کار همهٔ ذوق و سلیقه‌شان را به کار می‌بردند و هر بار کلبه را به شکلی درمی‌آوردند. یک بار به شکل هندوانه و سیب و گلابی. یک بار به شکل لاک‌پشت و فیل و کرگدن و یک بار به شکل نهنگ و کشتی و دزد دریایی. هر کدام از جادوگرها هم با وردهای‌شان یک جای کلبه را می‌ساختند. یکی دودکشش را می‌ساخت. یکی در و پنجره‌هایش و یکی دیوارها و سقفش را. بعد هم مهمانی تمام می‌شد و جادوگرها سوار جاروهای‌شان می‌شدند و پرواز می‌کردند و از آنجا می‌رفتند.

آن روز کلاغ قرمزآبی همه چیز را دید و با سرعت خودش را به مرجانه‌جادو رساند. مرجانه‌جادو مهمانی شیرینی‌خوران داشت و تمام جادوگرها را دعوت کرده بود. آن‌ها داشتند دربارهٔ ورد تازه‌ای که پیدا کرده بودند حرف می‌زدند. جادوگرها با این ورد می‌توانستند یک کلاه را به اژدهایی غول‌پیکر تبدیل کنند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۵۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۴۵۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۴,۵۰۰
۷۰%
تومان