دانلود و خرید کتاب ۱۹۷۹ کریستیان کراخت ترجمه محمد همتی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب ۱۹۷۹

کتاب ۱۹۷۹

انتشارات:نشر نو
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ۱۹۷۹

کتاب ۱۹۷۹ با عنوان اصلی «1979» نوشتهٔ کریستیان کراخت و ترجمهٔ محمد همتی است. نشر نو این رمان معاصر و آلمانی را منتشر کرده است. این رمان را مراقبه‌ای عمیق دربارهٔ انقلاب و سرخوردگی و نیز برخورد امتیاز غربی با آشفتگی سیاسی شرق دانسته‌اند. این رمان با ترکیب سفرنامه‌نویسی، طنز سیاسی و تفکر وجودی شما را به سفری در میان چشم‌اندازهای ایدئولوژیک اواخر قرن ۲۰ میلادی می‌برد. اثر حاضر بنیان‌های انقلاب و ایدئولوژی را زیر سؤال برده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب ۱۹۷۹ اثر کریستیان کراخت

کتاب ۱۹۷۹ برابر با یک رمان معاصر و آلمانی از یک نویسندهٔ سوئیسی است که جسورانه و تأمل‌برانگیز توصیف شده است. نویسندهٔ این رمان به‌دلیل سبک ادبی تند و کاوش در تاریخ، سیاست و هویت فرهنگی شهرت دارد. این اثر دربارهٔ شکست رؤیاهای ایدئولوژیک است. نویسنده تضادهای ضدفرهنگ غربی و رمانتیزه‌شدن انقلاب را بررسی کرده و نشان داده است که این آرمان‌گرایی اغلب در برابر واقعیت‌های تلخ خشونت و سرکوب سیاسی ناتوان است؛ همچنین به مضامین نابه‌سامانی فرهنگی، امتیازات طبقاتی و جست‌وجوی هویت در دنیایی در حال دگرگونی پرداخته است. تاریخ از موضوعات اصلی این رمان است. نویسنده از طریق سفر قهرمان داستان، محدودیت‌های دگرگونی شخصی و سیاسی را به چالش کشیده و دیدگاهی بدبینانه اما متقاعدکننده از این دوره ارائه داده است. رمان حاضر که آشفتگی یک دوران را ترسیم کرده، بنیان‌های انقلاب و ایدئولوژی را زیر سؤال برده است. گفته شده است که نثر موجز، کنایه‌آمیز و تحلیل‌های اجتماعی و گزندهٔ کریستیان کراخت، این اثر را به کاوشی عمیق در سرخوردگی سیاسی و ناامیدی وجودی بدل کرده است. متن اصلی کتاب ۱۹۷۹ اولین‌بار در سال ۲۰۰۱ میلادی منتشر شده است. این رمان که در سال ۱۴۰۲ در ایران منتشر شده،  دست‌مایۀ اقتباس تئاتری قرار گرفته است. بخش اول این رمان «ایران، اوایل سال ۱۹۷۹» و بخش دوم آن «چین، پایان سال ۱۹۷۹» نام دارد.

خلاصه داستان ۱۹۷۹

رمان حاضر داستان یک جوان سوئیسی سرخورده است. او ابتدا به جنبش‌های ضدفرهنگی دههٔ ۱۹۷۰ کشیده شد، اما به‌زودی در گردابی از سیاست‌های رادیکال، خیانت‌های شخصی و واقعیت‌های خشن افراط‌گرایی ایدئولوژیک گرفتار شد. آرمان‌گرایی این قهرمان در برابر مناظر پرتلاطم سیاسی ایران در دوران انقلاب اسلامی و دههٔ ۱۳۵۰ و سپس فضای سرکوب‌گر چین مائوئیستی به آزمایش گذاشته شده است. این جوان همراه با دوستی در این مناطقِ در حال تغییر حرکت می‌کند و با پوچی‌های شور انقلابی و فروپاشی تدریجی ایده‌های خود مواجه می‌شود. نثر نویسنده با ترکیب کنایه و بی‌تفاوتی، حس سرخوردگی و بحران وجودی شخصیت اصلی را تقویت کرده است. وقایع این رمان در ایران و تبت و اردوگاه‌های چین کمونیست اتفاق می‌افتد. ایران در آستانهٔ انقلاب است. یک دکوراتور به همراه دوست بیمارش به این کشور سفر می‌کند. در تهران تانک‌ها به خیابان آمده‌اند. سال ۱۹۷۹ میلادی و در بحبوحۀ انقلاب ایران است. این دو جوان از دل فرهنگ غرب و سبک زندگی جوانان غربی دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی که عصیان علیه فرهنگ پدران از مشخصه‌های آن بود، وارد وقایع سیاسی شرق می‌شوند و با چیزهایی مواجه می‌شوند که غریب می‌نماید. راوی با خونسردی منفعلانه‌ای آنچه را می‌بیند، نقل می‌کند. او یک تماشاچی منفعل و بی‌ربط با چیزهایی است که آن‌ها را متعلق به دنیای خود نمی‌بیند. او در جایی از داستان احساس می‌کند باید تصمیمی بگیرد و همین احساس ضرورت است که راوی را از ایران به تبت می‌کشاند. حالا اتفاقی تازه در راه است.

چرا باید کتاب ۱۹۷۹ را بخوانیم؟

داستان این کتاب باورهای ایدئولوژیک و انقلاب را ناچیز می‌شمارد. کتاب حاضر اولین اثر از کریستیان کراخت است که به پارسی برگردانده شده است.

کتاب ۱۹۷۹ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۲۰ آلمان و قالب رمان دربارهٔ انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ پیشنهاد می‌کنیم.

درباره کریستیان کراخت

کریستیان کراخت در سال ۱۹۶۶ میلادی به دنیا آمده است. او نویسنده و روزنامه‌نگاری سوئیسی است که با نشریات مختلفی از جمله مجلۀ «اشپیگل» و روزنامۀ «فرانکفورتر آلگماینه سایتونگ» همکاری داشته استاین نویسنده در آثار داستانی خود فرهنگ پاپ و فاخر را به هم می‌آمیزد. آثار او پر از ارجاع و ادای دین به آثار دیگر ادبی است و از این نظر در دستۀ ادبیات موسوم به «پاستیچ» قرار می‌گیرد. ازخودبیگانگی، نومیدی، شکست، مرگ و مصرف‌گرایی غربی از مضامین اصلی آثار داستانی کریستیان کراخت به شمار می‌رود. از آثار او می‌توان به رمان‌های «من اینجا در آفتاب و سایه خواهم بود» و «مردگان» و «۱۹۷۹» اشاره کرد. این نویسنده جایزهٔ «اکسل اشپرینگر» را در سال ۱۹۹۳ برای روزنامه‌نگاران جوان، جایزهٔ ادبیات «ویلهلم رابه» را در سال ۲۰۱۲ برای رمان «امپراتوری» و جایزهٔ ادبی «هرمان هسه» را در سال ۲۰۱۶ میلادی دریافت کرده است.

بخشی از کتاب ۱۹۷۹

«بیمارستان در خیابانی فرعی در جنوب تهران بود. از بیرون هیچ شباهتی به بیمارستان نداشت، ابداً. سه‌طبقه بود، از یک تابلوی نئونی سبز که جزجز می‌کرد نوشتهٔ فارسی نامفهومی نورافشانی می‌کرد. دیوارها با لعابی قهوه‌ای رنگ پوشیده شده بودند، خود ساختمان هیچ دری برای عبور و مرور آمبولانس‌ها نداشت، ظاهراً ورودی اصلی هم نداشت.

کادیلاک را پارک کردیم، لحظه‌ای نشسته ماندیم و زیر نور چراغ‌های جلو ماشین دو موش خاکستری بزرگ را دیدم که روبه‌روی ما توی جوی کنار خیابان دنبال هم افتاده بودند.

ماهی که در آسمان شمال تهران هنوز زرد و بزرگ بود، حالا اصلاً پیدا نبود. حسن ماشین را خاموش کرد و چندبار هر دو دستش را به صورتش کشید و کلماتی نامفهوم را زمزمه کرد. چراغ‌های جلو ماشین هنوز روشن بود، حسن آنها را خاموش کرد و ما آرام و با احتیاط پیاده شدیم. با اینکه اصلاً باران نباریده بود، صندل‌های من توی چالهٔ آبی فرورفتند.

یک کپهٔ زباله در سراشیبی خیابان پخش شده بود، بوی زباله‌ها شبیه هیچ بوی دیگری در این دنیا نبود، بوی گوشت گندیدهٔ گاو می‌دادند؛ به نظرم رسید که زباله‌های بیمارستان باشند.

وقتی که کریستوفر را از ماشین بیرون آوردیم، سگی به طرف کپهٔ زباله دوید و آن را بو کرد و با پنجه‌هایش حسابی آن را زیر و رو کرد و چیزی را برداشت و راهش را کشید و با صیدی در دهان در سراشیبی خیابان گم شد.

حسن کریستوفر را کول کرد و به درِ بیمارستان برد. کفش‌های برلوتی پای کریستوفر روی گرد و غبار خیابان کشیده می‌شد. من کنار آنها رفتم و در را برای هر دو باز نگه داشتم و بعد وارد شدیم. داخل بیمارستان خیلی خنک‌تر از بیرون بود، کولری هوای مرده و کمی نمناکی را به داخل اتاق‌ها می‌زد. هوا بوی آشنایی داشت، یادم آمد که دقیقاً بوی مطب دندان‌پزشکی در خیابان مونتنْی را می‌داد که کریستوفر زمانی با او حشر و نشر داشت.

پشت میزتحریری که رویهٔ ملامینه داشت و میز پذیرش به حساب می‌آمد، مردی ریشو با روپوشی سفید و چشم‌هایی بسته نشسته بود. حسن کریستوفر را آهسته روی نیمکت کنار دیوار خواباند و به من اشاره کرد که کنارش بنشینم. کریستوفر دوباره به خس‌خس افتاد، از ترس اینکه چون به پشت دراز کشیده است ممکن است خون به داخل ریه‌هایش برود، او را با احتیاط به پهلو چرخاندم.

حسن به سراغ مرد ریشوی پشت میز رفت، اما تا آمد حرف بزند، تلفن زنگ زد و مسئول پذیرش چشم‌هایش را باز کرد و گوشی را برداشت و دستش را بالا برد تا حسن سکوت کند. موقع حرف زدن به ریش‌هایش دست می‌کشید.

حسن صبر کرد و سرش را پایین انداخت و با حالتی کمابیش متواضعانه کنار میز منتظر ایستاد. مرد ریشو صندلی گردانش را کمی به طرف دیوار سُر داد و دور شد و دست چپش را روی دهانی گوشی قیف کرد. در همان حال دیدم که داشت خودش را، دقیقاً دور زانویش را، با دست راستش می‌خاراند و من کم مانده بود از جا بپرم و سرش داد بزنم که بهتر است الآن به داد ما برسد، اما بی‌خیال شدم. نمی‌خواستم بی‌احترامی کنم، گفتم حسن زبان اینها را بهتر می‌فهمد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
جرم انگاری حوزه کسب و کار ارز دیجیتال در اسناد بین المللی
محدثه قوامی پور سرشکه
هیچ کس احمق نیست
دانیل سایمونز
فرهنگ واژگان تخصصی علوم انسانی - اجتماعی (انگلیسی به فارسی)
خلیل میرزایی
دو قدم تا معامله
الهه کبریایی
غیاث السان
حدیث شفیعی
آموزش داستان نویسی پیشرفته (جلد دوم)
ابوالفضل درخشنده
سیر ‌رشدی ‌روابط ‌نوجوانان ‌با ‌والدینشان
مهدی طاهری کندر
۵۰۰۰ جمله پرکاربرد برای صحبت کردن روان به زبان انگلیسی
نئو ‍
روز دوباره
مریم عرفانی
سفر و گردشگری کم شتاب
ژانت دیکینسون
آشنایی با معادلات دیفرانسیل، دستگاه های دینامیکی و مدل سازی ریاضی
سیدمحمود طالبیان
الفبای عشق
حسن زاهدی نیک
به آرزوهایم قول رسیدن دادم
فاطمه آریان
فرهنگ واژگان گویش دشتی (جلد اول)
سید کوچک هاشمی زاده
پرورش شناگران
مایکل بروکز
پیروزی بر افسردگی
وحید عرفانی
سال لال
پدرو مایرال
دانش شما، ثروت شماست
طاهره زهره ای
ارتقای هویت دینی نوجوانان
فرزاد صیادی
پرتوی از هدایت قرآن (جلد هفتم)
سیدمحمدتقی مدرسی

حجم

۱۱۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱۱۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۳۷,۰۰۰
تومان