کتاب سرمایه داری و دیگر هیچ
معرفی کتاب سرمایه داری و دیگر هیچ
کتاب سرمایه داری و دیگر هیچ نوشتهٔ برانکو میلانوویچ و ترجمهٔ سیدرحیم تیموری است. نشر افکار این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی ۵ فصل که سیستم سرمایهداری جهانی را شرح میدهد.
درباره کتاب سرمایه داری و دیگر هیچ
کتاب سرمایه داری و دیگر هیچ در سال ۲۰۱۹ برای نخستینبار منتشر شد. برانکو میلانوویچ در این اثر علت کنترل نابرابری جهانی از دههٔ ۱۹۸۰ را رشد معجزهآسای اقتصاد چین از آن مقطع زمانی میداند. نوآوری کتاب حاضر که آن را از آثار قبلی منتشرشده در این حوزه متمایز میکند، بررسی تغییرات متناوب نابرابری جهانی در یک صحنهٔ بزرگتر است؛ سرمایهداریِ جهانیشده. به باور نویسنده، امروزه سرمایهداری تنها سیستمی است که بر جهان حکمرانی میکند. اکنون تمام جهان تولید اقتصادی را به طریقی مشابه ساماندهی میکند و این پیروزی مطلق که با تحکیم یک رژیم سلطهٔ آکنده از شبهحقایق تضمین شده، سابقهای تاریخی ندارد. سرمایهداری بر همهٔ مناطق دنیا چیره شده؛ مگر نواحی حاشیهای که از تحولات مصون ماندهاند. این کتاب دربارهٔ آیندهٔ سیستم مسلط اقتصادی - اجتماعیِ سرمایهداری نوشته شده و نویسنده در فصلهای دوم و سوم، اشکال متنوع تاریخیِ سرمایهداری را طبقهبندی کرده و دو شکل اصلی سرمایهداری مدرن، یعنی سرمایهداری لیبرال و سرمایهداری سیاسی را مورد بررسی قرار داده است. فصلهای پایانی کتاب شامل شرح و تفسیر این دو سیستم متمایز از بابت روندهایی چون تمرکز در مالکیت سرمایه، تکاثر ثروت در دست اغنیا، تغییرات در سهم سرمایه و کار از درآمد ملی و افزایش فساد سیستمی است.
خواندن کتاب سرمایه داری و دیگر هیچ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دانشجویان اقتصاد و جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سرمایه داری و دیگر هیچ
«یکی از پیامدهای سیاسی پیوند نزدیک بین دولت رفاه و شهروندی، اتخاذ مواضع ضدجهانیسازی ازسوی برخی احزاب چپ است، ازجمله «حزب فرانسهٔ تسلیمناپذیر»۴۴۷ و احزاب سوسیالدموکرات دانمارک، اتریش، هلند و سوئد. این احزاب هم درمقابل جریانِ سرمایه موضع دارند (زیرا برونسپاری و سرمایهگذاری در کشورهای فقیر اشتغال کشورهای غنی را از بین میبرد)، و هم درمقابل جریان مهاجرت. بدینسان احزاب چپ، که نقشی حیاتی در خلق دولت رفاه بازی کردند، در موقعیت بهظاهر متناقضِ ملیگرایی و ضدبینالمللگرایی قرار دارند، که در گسست با سنت طولانی سوسیالیسم بینالمللگرا است. این تغییر نگرش ناشی از دگرگونیِ شرایط زیربنایی اقتصادی است که در صدوپنجاه سال گذشته روی داده است: دورشدن از یکدستیِ شرایط اقتصادی میان افراد فقیر، قطع نظر از کشور آنها، و ساختِ دولتهای رفاه پیچیده و فراگیر در جهان ثروتمند. بنابراین تغییر سیاست احزاب چپ تصادفی نیست، بلکه واکنش به روندهای بلندمدت است. هدفگذاری احزاب چپ یا سوسیالدموکرات بر رأیدهندگان کارگرِ بخشهای صنعتی و عمومی است که شغل آنها بهدلیل حرکت آزاد کار و سرمایه در معرض تهدید قرار دارد. این احزاب با کنارگذاشتن سنت بینالمللگرایی، شباهت و نزدیکی سیاسی بیشتری به احزاب جناح راست پیدا کردهاند که امروزه فضای سیاسی و افکار رأیدهندگان را در کنترل دارند (مانند فرانسه). معالوصف، هنوز تهماندهٔ بینالمللگرایی در سیاستهای ضدتبعیضگرایانهٔ احزاب چپ دیده میشود که برای جلب مهاجرانی است که از قبل در کشورهای پذیرنده زندگی میکنند. بنابراین یک نگرش اسکیزوفرنیک در احزاب چپ وجود دارد: اولاً در حمایت از حقوق مهاجرانی که قبلاً موفق به ورود به کشور پذیرنده شدهاند، و ثانیاً در مخالفت با ورود مهاجران بیشتر، و نیز مخالفت با اعطای سرمایهٔ بیشتر برای اشتغال افراد فقیرتر در کشورهای پذیرنده.»
حجم
۷۴۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۷۴۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه