دانلود و خرید کتاب فروزانتر از فروزان فروزان شهرکی
تصویر جلد کتاب فروزانتر از فروزان

کتاب فروزانتر از فروزان

معرفی کتاب فروزانتر از فروزان

«فروزان‌تر ازفروزان» عاشقانه‌ای از فروزان شهرکی(-۱۳۵۵) است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

هیچ چیز تغییر نکرده است

و این فقط جدول خیابان است که سال‌ها و سال‌هاست

که در یک مسیر می‌رود و همواره،

نگران همهٔ رهگذران راه است ...

یک روز می‌آیی که دیگر من تمام شده‌ام، یک روز می‌آیی که دیگر من تکرار نمی‌شوم، یک روز که دیرتر از هر موقع دیگری است و لبخندهایم برایت خشکیده و بی‌معناست...

یک روز که آن روز هم روز خداست و روز توست... با توام... بیا... برای تو هم در این دل خراب من جایی هست. من به دلشکستگی عادت دارم، من با دلشکستگی بزرگ شده‌ام و یاد گرفته‌ام دلم را به اندازهٔ همهٔ ناکامی‌های تو بزرگ کنم، به اندازهٔ همهٔ شکستنی‌های اطرافم بزرگ کنم و به اندازهٔ همهٔ تلخی‌ها، شاد کنم...

وقتی که تو کوچک بودی و در کنار پدر و مادرت به این فکر می‌کردی که برای عروسکت کدام دامن گل‌گلی را بدوزی و کدام گل‌سر زیبا را برای عروسکت ببندی، من همهٔ عروسک‌هایم را در کمد خاطراتم خوابانده بودم و فکر می‌کردم چکار کنم که زودتر بزرگ شوم و راه و رسم زندگی چیست و خم و چم روزگار از کجاست؟!

وقتی بزرگ شدیم، آن‌وقت که تو بی‌خیال و سرخوش جلوی خانه‌تان لی‌لی بازی می‌کردی و بالا و پایین می‌پریدی، من مجبور بودم در ذهنم همهٔ خانه‌های خالی جا افتاده را پیدا کنم و معنای معمای زندگی را زودتر بفهمم.

اینک اگر چه در کنار هم، هم‌سن و سال می‌نماییم، اما بد نیست بدانی که من از خیلی از خیال‌هایی که هنوز برای تو خالیست عبور کرده‌ام و خیلی از گذرهایی که هنوز اسمش را هم نشنیده‌ای، فتح کرده‌ام... دانسته‌ام که باید بزرگ بود و بزرگ ماند، زیر سایهٔ چتر بزرگ خدا.

Abolfazl
۱۳۹۷/۰۳/۰۶

عالی بود نوشته ها رو ادم میخونه ، کیف میکنه

Alireza Darani
۱۳۹۷/۰۸/۰۱

دوست نداشتم

sepideh modir
۱۳۹۸/۰۵/۲۴

بی نظیر بود 😍😍😍یکی از محبوب ترین کتاب ها برای من شد.مشتاقانه منتظر کارهای بعدی نویسنده گرانقدر خانم شهرکی هستم 😘😗😘😗😚

کاربر 5091599
۱۴۰۲/۰۲/۰۶

یک متن پر ازتشبیه و استعاره ها و جملات زیبا که مطلقا رمان نیست.

Mehrdad Nadem
۱۳۹۸/۰۴/۱۹

این کتاب داستان نداره فقط ذهنیات یک فرد درباره خورشید و باران و .... ست که نوشته شده جملات قشنگن ولی آدم حوصله‌اش سر میره بعد از چند صفحه ؛ بیشتر شبیه انشاءست

عالی بود
۱۴۰۰/۰۷/۱۶

این مثلا رمان بود چی بگم

مرا دیدند، گمان کردند که من به خودی خود گل همیشه بهارم!... مرا... در دامان کویر... یکه و بی‌قرار... آسمان کبود... ولی خورشیدم همراهم آمد... خورشید مرا دید... لب‌هایم خشکید، آبی نبود، نگاهی نبود که مرا طراوتی بخشد. بوی گل رزم را از آسمان استشمام می‌کردم، خورشید برایم نور می‌آورد رگ‌هایم در پیکرم می‌خشکید، صبورانه کویر را نظاره می‌کردم، خارها را دوست داشتم، سبزی خارها مرا به یاد گل سرخم می‌انداخت...
elaheaftab64

حجم

۵۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

حجم

۵۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان