کتاب عنصری
معرفی کتاب عنصری
کتاب عنصری نوشتهٔ محمد دهقانی و نسرین خسروی است. نشر نی این کتاب را منتشر کرده است. این اثر از مجموعهٔ «تاریخ ادبیات ایران» است و نویسندگان در آن از عصر غزنوی و عنصری، شاعر قرن سوم هجری قمری سخن گفتهاند.
درباره کتاب عنصری
آنچه دربارهٔ زندگی عنصری بهیقین میتوان گفت این است که او در فاصلهٔ سالهای ۳۵۰ و ۳۶۰ قمری متولد شده و در اوج جوانی، ظاهراً از طریق تقرب به برادر جوانترِ محمود، یعنی امیر نصر، به دربار سلطان راه یافته و خیلی زود توجه او را به خود جلب کرده و ملکالشعرای دربار غزنوی شده است. در دیوانی که فعلاً از عنصری برجای مانده است، ۴۰ قصیده در مدح محمود و ۲۱ قصیده در ستایش امیر نصر دیده میشود، حال آنکه فقط دو قصیده از دیوان او به مدح امیر مسعود اختصاص دارد. دو قصیده هم در ستایش «خواجه احمد حسن» است و فقط یک قصیده از مجموع ۷۰ قصیده موجود عنصری به کوچکترین برادر محمود، یعنی امیر یوسف، اختصاص یافته است. این آمار نشان میدهد که پس از خود سلطان محمود، امیر نصر مهمترین ممدوح عنصری بوده و این خود تأییدی است بر اینکه همین امیر نصر را باید وسیله و واسطه راهیابی عنصری به دربار محمود دانست. مبالغههایی که عنصری در مدح این امیر نصر به خرج داده است هیچ کمتر از چربزبانیهای او در ستایشهایی نیست که از محمود میکند. کتاب عنصری نوشتهٔ محمد دهقانی و نسرین خسروی را بخوانید تا با زندگی و اشعار او بیشتر آشنا شوید.
میدانیم که شعر فارسی عرصههای گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرنها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر بهدست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصهها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بیمحابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفتاقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشههای اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدانگونه که هیچ جامعهای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشههایش بینیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.
خواندن کتاب عنصری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران تاریخ ادبیات ایران، بهویژه در دوران غزنوی و علاقهمندان به اشعار کهن پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب عنصری
«تغزلات عنصری هم، به گفته دکتر یوسفی، به جای آنکه «از دل و عواطف» شاعر مایه گیرد، بیشتر «متوجهِ ممدوح» و «به همین جهت خشک و بیرونق و کمتأثیر» بود (یوسفی، ۱۳۷۰، ص ۵۵). به نظر دکتر مصفا هم، «تغزلهای عنصری در میان تغزلهای فارسیبهزحمت» از «درجه متوسط» برخوردار است. «در تغزلهای او، گذشته از وصف طبیعت و صفت شمشیر و اسب و توصیف جشنها، بیشتر به وصف معشوق برمیخوریم و عنصری از میان عضوهای موصوف بیش از همه و به حد افراط» در «توصیف زلف» تخصص دارد و «انصاف را که وصفهای دلکشی در این مورد از او به جای مانده است». «شوق عنصری» را «به صفت کردن گیسوی شکسته معشوق» نه فقط در تشبیبها و تغزلهایش که در غزلها و قطعهها و رباعی های او
هم میتوان دید (مصفا، ۱۳۳۵، ص ۱۰۴-۱۰۶). در پایان دیوان عنصری غزلوارهای دیده میشود که شاید در اصل مقدمه یکی از قصاید وی بوده باشد. در این غزلواره، معشوق دیگر نه از جمله غلامان سرایی بلکه یکی از سپاهیان غزنوی و احتمالاً از رسته حاجبان یا نگهبانان مخصوص است که لباس سیاه میپوشیدهاند:
ای ماه سیهپوش، تو روشنشده ماهی
هم شمع سرای من و هم پشت سپاهی
از قامت و قدّ تو برد سرو بلندی
وز حلقه زلف تو برد قیر سیاهی
جانم به صلاح آید از آن نوش لب تو
گر باز نیفزاید چشم تو تباهی
یعقوب اگر زنده شود باز به عالم
نشناسدت ای ترک ز پیغمبر چاهی
خسته دلم ای بت بگشایی و ببندی
چون زلف به رخ بر بفزایی و بکاهی»
حجم
۸۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۹ صفحه
حجم
۸۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۹ صفحه