دانلود و خرید کتاب نسل مضطرب جاناتان هایت ترجمه افسون صانعی
تصویر جلد کتاب نسل مضطرب

کتاب نسل مضطرب

معرفی کتاب نسل مضطرب

کتاب نسل مضطرب نوشتهٔ جاناتان هایت و ترجمهٔ افسون صانعی است. انتشارات میلکان این کتاب را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب نسل مضطرب

چگونه بازآرایی بزرگ دوران کودکی موجب همه‌گیری بیماری‌های روانی می‌شود؟ کتاب نسل مضطرب (The Anxious Generation) کوشیده است به این پرسش پاسخ دهد. این کتاب دربارهٔ آثار مخرب فضای مجازی و اینترنت بر کودکان و نوجوانان تحقیق کرده و برای تربیت کودکانی سالم‌تر، والدین و مدارس و شرکت‌ها و دولت‌ها را به یک کنش جمعی فرا خوانده است. این کتاب از آثار پرفروش نیویورک تایمز بوده و در چهار بخش نوشته شده است. جاناتان هایت ابتدا خطر رسانه‌های اجتماعی را برای کودکان و نوجوانان گوشزد کرده است و سپس به این نکته اشاره کرده است که هزینهٔ رسانه‌های اجتماعی برای نوجوانان بیش از بزرگسالان و در مقابلْ مزیت‌هایش برای آنان بسیار اندک است؛ سپس طبیعت دوران کودکی را کاویده و دربارهٔ اینکه چرا کودکان به بازی احتیاج دارند یا چگونه به بزرگسالانی توانا و خودشکوفا تبدیل می‌شوند، تحقیق کرده است.

خواندن کتاب نسل مضطرب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعه در حوزهٔ روان‌شناسی عمومی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب نسل مضطرب

«دانشمندان علوم اجتماعی مدت‌ها تله‌هایی را بررسی کرده‌اند که در آن‌ها، هر فرد کاری را می‌کند که به تصور خودش، بهترین کار برای اوست؛ مثل ماهیگیری بی‌رویه در برکه‌های محلی. اگر همه همین کار را بکنند، به پیامدی بد برای دیگران منجر می‌شود؛ یعنی دیگر ماهی‌ای در برکه‌ها باقی نمی‌ماند. اگر افراد گروه با هم هماهنگ باشند، مثلاً محدودیتی درخصوص تعداد ماهی‌هایی وضع کنند که هر فرد می‌تواند صید کند، نتیجه‌اش این خواهد بود که در بلندمدت همه می‌توانند تعداد بیشتری ماهی صید کنند. به این تله‌ها «مشکلات کنش جمعی» یا گاهی «تنگناهای اجتماعی» گفته می‌شود. کودکان زیر سیزده سال، هنگامی که وارد اولین روزهای کلاس ششم می‌شوند و می‌بینند برخی از هم‌کلاسی‌هایشان گوشی هوشمند دارند و با استفاده از اینستاگرام و اسنپ‌چت حتی در طول کلاس درس با هم در ارتباط‌اند، به دام این مشکل کنش جمعی می‌افتند. این باعث می‌شود بچه‌ها تحت‌فشار قرار گیرند و مجبور به تهیهٔ گوشی هوشمند و ورود به رسانه‌های اجتماعی شوند؛ بااینکه اگر هیچ‌کدام از دانش‌آموزان این چیزها را نداشتند، به نفع همه می‌شد.

الکسیس اسپنس برای من توضیح داد که چرا به‌شدت تلاش کرد در کلاس ششم برخلاف ممانعت والدینش، حساب اینستاگرام ایجاد کند:

چیزی که اینستاگرام رو اون‌قدر اعتیادآور می‌کرد، این بود که فقط می‌خواستم هم‌رنگ هم‌کلاسی‌هام بشم. نمی‌خواستم چیزی رو از دست بدم؛ چون اگر چیزی رو از دست می‌دادم، از دور خارج می‌شدم و اگه از دور خارج می‌شدم، بچه‌ها به من می‌خندیدن یا مسخره‌م می‌کردن که حواسم به اتفاقات دوروبَرم نیست. نمی‌خواستم از اون‌ها جا بمونم.

هنگامی که تعدادی از دانش‌آموزان گوشی هوشمند و حساب شبکه‌های اجتماعی داشته باشند، سایر دانش‌آموزان به والدینشان فشار می‌آورند و آنان را گرفتار این دام می‌کنند. شنیدن این جمله برای والدین دردناک است: «همهٔ بچه‌ها گوشی هوشمند دارن. اگه برام گوشی هوشمند نخرین، از همه‌چی کنار گذاشته می‌شم»؛ البته ممکن است منظور از واژهٔ «همه»، «تعدادی از بچه‌های دیگر» باشد. والدین نمی‌خواهند کودکانشان در گوشی محو شوند؛ اما تصور طردشدن کودکانشان از اجتماع، به‌مراتب نگران‌کننده‌تر است. ازاین‌رو برخی از والدین کوتاه می‌آیند و برای کودک یازده‌ساله یا کوچک‌ترشان گوشی هوشمند می‌خرند. همین که والدین بیشتری کوتاه می‌آیند، فشار بر بقیهٔ کودکان و والدین بیشتر می‌شود تا جامعه به ثبات و تعادلی نحس برسد: همه واقعاً گوشی هوشمند دارند، همه در تلفن‌هایشان محو می‌شوند و دوران کودکی بازی‌محور به سر می‌آید.

ازآنجاکه پذیرش فناوری در دنیای دیجیتال به‌سرعت انجام می‌شود، برخی از شرکت‌های فناوری نیز خود را درگیر مشکلات کنش جمعی می‌بینند. لازم است که این شرکت‌ها سریع دست‌به‌کار شوند و تاجایی‌که امکان دارد، کودکان و نوجوانان بیشتری جذب کنند. برای این شرکت‌ها اهمیتی ندارد که سیاست‌های آنان و قوانین ایالات متحده ایجاب می‌کند کاربران دست‌کم سیزده سال داشته باشند. هر شرکتی که به‌درستی سن کاربران جدیدش را راستی‌آزمایی کند، کودکان کمتر از سیزده‌ساله را به رقبایش خواهد باخت که درخصوص صید غیرقانونی کاربران کم‌سن‌وسال هیچ تردیدی ندارند.

والدین راجع‌به استقلال دوران کودکی نیز با مشکلات کنش جمعی روبه‌رو می‌شوند. وقتی همهٔ بچه‌ها بیرون از خانه بازی می‌کردند، فرستادن کودک به بیرون و بازی‌کردن در بیرون از خانه، کار آسانی بود؛ اما وقتی هیچ‌کس در محله بازی نمی‌کند، نفر اول بودن کار دشواری خواهد شد. والدینی که کودکانشان را بدون مراقب در مکان‌های عمومی رها می‌کنند تا بازی کنند یا راه بروند، با این خطر مواجه‌اند که همسایه‌ای بی‌اطلاع، به پلیس زنگ بزند. شاید پلیس هم این مسئله را به «سازمان خدمات مراقبت از کودکان» ارجاع دهد و این سازمان هم به جرم غفلت از کودکان، از این والدین بازجویی کند. همهٔ والدین تصمیم می‌گیرند کاری را انجام دهند که والدین دیگر انجام می‌دهند: همیشه بر کودکان نظارت داشته باشید؛ حتی اگر این کار باعث کندی رشد همهٔ کودکان شود.

چگونه خود را از این تله‌ها برهانیم؟ مشکلات کنش جمعی به واکنش‌های جمعی نیاز دارند. چهار نوع واکنش جمعی وجود دارد که هرکدامشان کمکمان می‌کند تا تغییر اساسی ایجاد کنیم:

۱. هماهنگی داوطلبانه: همان‌گونه که والدین هنگام دادن گوشی هوشمند به کودکان یازده‌ساله‌شان فشاری اضافی به والدینی وارد می‌کنند که مخالف این کار هستیند، وقتی والدین کنار هم باشند نیز می‌توانند از یکدیگر حمایت کنند. گروه «تا کلاس هشتم صبر کن» نمونه‌ای عالی از این نوع هماهنگی‌هاست: والدین کودکان دبستانی تعهدی را امضا می‌کنند که تا کلاس هشتم گوشی هوشمند به فرزندانشان ندهند. این تعهد هنگامی الزام‌آور می‌شود که ده خانواده از بچه‌های آن مدرسه و آن پایه امضایش کنند. این تعهد تضمین می‌کند آن کودکان کسانی را خواهند داشت که با آن‌ها بازی کنند و احساس نخواهند کرد «فقط آن‌ها» هستند که جا مانده‌اند. تله از بین می‌رود و آن ده خانواده با هم از این تله رها می‌شوند. هرچند فقط تا کلاس هشتم است که خیلی زود است؛ زیرا بچه‌ها هنوز در متوسطهٔ اول به سر می‌برند. ای کاش نام گروه را به «تا کلاس نهم صبر کن» تغییر دهند.»

dr.sosfy
۱۴۰۳/۰۷/۲۳

عالی😍

کاربر ۳۷۲۹۸۹۴
۱۴۰۳/۰۹/۲۶

این کتاب ارزش چند بار خواندن دارد.ممنون

ویلیام جیمز، روان‌شناس بزرگ امریکایی، توجه را به‌این‌صورت توصیف کرده است: «تمرکز ذهن به شکلی واضح بر چیزهایی که به‌ظاهر چند شیء یا روند فکری امکان‌پذیر به‌صورت هم‌زمان‌اند... . توجه به‌طور ضمنی به معنای صرف‌نظر از برخی چیزها برای پرداختن به چیزهای دیگر به‌نحوی مؤثر است.» [۴۳] توجه انتخاب ماست برای ماندن بر سر یک کار، یک خط فکری یا یک مسیر ذهنی، درست همان‌وقت که راه‌های خروجی جذابی سر راهمان قرار می‌گیرد.
کاربر ۴۴۶۶۸۱۷
نوجوانان سیزده تا نوزده‌ساله‌ای که زمان بیشتری را صرف رسانه‌های اجتماعی می‌کنند، بیشتر به افسردگی و اضطراب و سایر اختلالات مبتلا می‌شوند؛ اما نوجوانانی که اوقات بیشتری را با گروه‌های جوانان سپری می‌کنند، مثل بازی در ورزش‌های تیمی یا مشارکت در اجتماعات دینی، از سلامتی روان بهتری برخوردارند. [۲۰]
کاربر ۴۴۶۶۸۱۷
مغز انسان تا پنج‌سالگی به ۹۰ درصد از اندازه‌اش در بزرگ‌سالی می‌رسد و تا آن لحظه، تعداد نورون‌ها و سیناپس‌های مغز از تعداد نورون‌ها و سیناپس‌های مغز در شکل بزرگ‌سالی‌اش بسیار بیشتر است. ازاین‌رو رشد مغز پس‌از پنج‌سالگی به رشد کلی مربوط نیست؛ بلکه به هرس گزینشی نورون‌ها و سیناپس‌ها و نگه‌داشتن مواردی مربوط می‌شود که به‌کرات استفاده شده‌اند.
کاربر ۴۴۶۶۸۱۷
چهار آسیب بنیادین کودکی گوشی‌محور جدید را توضیح می‌دهم که به پسرها و دخترهای همهٔ سنین صدمه می‌زند: محرومیت اجتماعی، محرومیت از خواب، پراکندگی توجه و اعتیاد.
کاربر ۴۴۶۶۸۱۷
زندگی گوشی‌محور مجموعه‌ای بی‌پایان از اعلان‌ها و هشدارها و حواس‌پرتی است که آگاهی را تکه‌تکه می‌کند و ما را آموزش می‌دهد که هرلحظه از خودآگاهی‌مان را با چیزی از درون گوشی پر کنیم.
کاربر ۴۴۶۶۸۱۷
ده‌ساله بودم که اولین بار فیلم مستهجن تماشا کردم. تصادفاً به وبگاه فیلم‌های مستهجن برخورد کردم و ازروی کنجکاوی به آن برگشتم. این وبگاه سن را راستی‌آزمایی نمی‌کند، به هیچ گذرواژه‌ای نیاز ندارد و حتی از کسی نمی‌پرسد که بیشتر از هجده سال دارد یا نه. پیداکردن این وبگاه آسان است و دوری از آن ناممکن و به نوعی مناسک گذار برای بچه‌های هم‌سن‌وسال من تبدیل شده است که مکرراً سراغش می‌روند. مادرم کجا بود؟ در اتاق کناری و خاطرجمع از اینکه من روزی نُه مدل میوه و سبزی‌جات با رنگ‌های مختلف می‌خورم. حواسش به من بود.
کاربر ۴۴۶۶۸۱۷
«الگوی U شکل معکوسی در رابطهٔ بین استرس و بهزیستی وجود دارد. کمی استرس برای رشد مفید است؛ اما استرس زیاد، حاد یا مزمن، زیان‌بار است.»
کاربر ۴۴۶۶۸۱۷
اغلب متخصصان توصیه می‌کنند که در ۱۸ تا ۲۴ ماه اول زندگی، نوزاد اصلاً در معرض تصویر نمایشگر قرار نگیرد یا میزان آن خیلی کم باشد، به‌جز هنگام تماس‌های تصویری با اعضای خانواده، و از سن پنج تا شش‌سالگی نیز این میزان محدود باشد.
کاربر ۴۴۶۶۸۱۷

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۷۰%
تومان