
کتاب وصله ناجور
معرفی کتاب وصله ناجور
کتاب وصله ناجور با عنوان اصلی «Square Peg» نوشتهٔ تاد رز و کاترین الیسون و ترجمهٔ صدرا صمدی دزفولی است. انتشارات میلکان این کتاب را منتشر کرده است. این کتاب با هدف کمک به رشد مبتکران، رویاپردازان و متفکران خلاق نوشته شده تا به ما نشان دهد افراد گوناگون به شکلهای مختلفی یاد میگیرند و رشد میکنند. اثر حاضر که تلفیقی از خاطرات شخصی و تحلیل انتقادی دربارهٔ نظام آموزشی است، چهارچوبی برای نوع جدیدی از آموزش ایجاد کرده که مبتنی بر فرد است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب وصله ناجور اثر تاد رز
کتاب وصله ناجور که نخستینبار در سال ۲۰۱۳ میلادی و در ایران در سال ۱۴۰۳ منتشر شده، با هدف کمک به رشد مبتکران، رویاپردازان و متفکران خلاق نوشته شده است. این کتاب درمورد آموزش مبتنی بر فرد با هدف شکوفاکردن استعدادهای هر فرد است. نویسنده کوشیده سنجیدن انسانها با یک مقیاس میانگین را نقض کند. او بر این باور است که سیستم ارزشگذاری سنتی همیشه درست نیست و استفاده از آن باعث میشود استعداد و توانایی بسیاری از افراد نادیده گرفته شود. پیشگفتار این اثر «رهاکردن باورهای قدیمی» نام دارد. این کتاب را راهنمای خوبی دانستهاند برای یادگیری این نکته که تفاوتهای افراد باید پذیرفته شود و یک معیار مشخص برای سنجش انسانها وجود نداشته باشد. تاد رز با بهچالشکشیدن وضع موجود و تکیه بر جدیدترین یافتههای علمی، رویکرد جدیدی دربارهٔ هوش و یادگیری ارائه کرده و نشان داده است که سیستم ارزشگذاری سنتی غالب، لزوماً صحیح نیست و پایینبودن امتیازاتی که سیستم آموزشی به ما میدهد دلیل بر پایینبودن هوش ما نیست. این اثر تلفیقی از خاطرات شخصی و تحلیلی انتقادی دربارهٔ نظام آموزشی است که نشان میدهد عدم انطباق نهتنها ضعف نیست، بلکه میتواند نقطهٔ قوت باشد.
خلاصه کتاب وصله ناجور
کتاب حاضر گفته است که قضاوت همهٔ افراد بر اساس سیستمهای تعریفشده اشتباه است. بسیاری از افراد در مراحل مختلف زندگی مثل مدرسه، دانشگاه یا حتی محل کار ممکن است بهدلیل تفاوتهای خود احساس کنند وصلهٔ ناجور هستند. هر شخص مسیر و هدف متفاوتی در زندگی خود دارد. نباید خودمان یا دیگران را با معیارهای تعیینشده توسط جامعه یا باورهایمان قضاوت کنیم. تفاوتهای انسانها بسیار ارزشمند است و باعث اتفاقات بهتری در جامعه میشود. نباید هیچ شخصی را به شبیهدیگرانبودن وادار کنیم و باید تفاوتها احترام بگذاریم. این کتاب از ما میخواهد معنای موفقیت را بازتعریف کرده و دستاوردهای شخصی را از نو ارزیابی کنیم. کتاب «وصلهٔ ناجور» با نقد جریان استانداردسازی سیستم آموزشی که مجال رشد را به استعدادهای منحصر بهفرد نمیدهد، شما را راهنمایی کرده است تا با پذیرش فردیتتان از مسیرهایی متفاوت و غیرمتعارف به موفقیت دست پیدا کنید.
چرا باید کتاب وصله ناجور را بخوانیم؟
نویسندهٔ این کتاب دانشآموزی بود که ترک تحصیل کرد و بعدها استاد دانشگاه هاروارد شد. او تجربه و داستان زندگی خودش را با دانش و علمی که به این اتفاق مربوط است، ترکیب کرده است.
کتاب وصله ناجور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به مربیان یا والدینی که کودکانشان خارج از چارچوب فکر میکنند و به کسانی که احساس میکنند توسط سیستم موجود محدود شده و نتوانستهاند استعدادهای خاصشان را شکوفا کنند، پیشنهاد میکنیم.
درباره تاد رز
لری تاد رز (Todd Rose) نویسنده، مربی و پژوهشگری تحسینشده با تمرکز بر علم فردبودن و یکی از اعضای هیئتعلمی دانشکدهٔ تحصیلات تکمیلی هاروارد بوده است. او یکی از بنیانگذاران و رئیس شرکت Populace، یک اتاق فکر مستقر در بوستون بوده است. تاد رز در دانشگاه هاروارد بهعنوان مدیر دانشکدهٔ برنامهٔ ذهن، مغز و آموزش و همچنین رهبر آزمایشگاه علم فردبودن شناخته شد. او علاوهبر نقشهای آکادمیک، بهعنوان نویسندهٔ کتابهای تأثیرگذاری مانند «پایان میانگین» و «اسب سیاه» و «وصلهٔ ناجور» توجه عموم را به خود جلب کرده است.
فهرست کتاب وصله ناجور
یادداشت
پیشگفتار: رهاکردن باورهای قدیمی
فصل یکم: آیندهٔ روشن من
فصل دوم: مجرم باهوش
فصل سوم: چرا موقعیتها مهم هستند
فصل چهارم: مطرود
فصل پنجم: همرنگشدن و ترکتحصیل
فصل ششم: عدالت اجتماعی
فصل هفتم: چرخش
فصل هشتم: خوبشکستخوردن
گفتار پایانی: ایجاد بسترهایی جدید برای یادگیری
سپاسگزاری
پینوشتها
یادداشتها
بخشی از کتاب وصله ناجور
«البته باوجود همهٔ این حرفها و بعداز کاوش بسیار در روح پرسشگرم، هنوز باورم نمیشود که در آن روز پاییزی سال ۲۰۰۰، مقصر آن بلایی بوده باشم که بر سر خانوادهام آمد. پیروزیِ پذیرش در هاروارد، با تصادفی آغاز شد که یکی از سالهای سخت زندگیام را رقم زد، مرحلهای که اگر حق انتخاب داشتم، با کمال میل از آن اجتناب میکردم؛ اما در نهایت دربارهٔ هنرِ شروع دوباره به من درسی ارزشمند داد. این اتفاق فقط چند روز بعداز رسیدن ما به شهر کمبریج در ایالت ماساچوست، یعنی محل پردیس دانشگاه هاروارد، رخ داد. مینیون را به چهارراه شلوغی برده بودم، کایلین کنارم نشسته بود و آستین کوچولو و ناتان روی صندلیهای مخصوصشان در عقب ماشین نشسته بودند. وقتی به چپ پیچیدم، زنی که با یک کامیون تویوتا از جهت مخالف میآمد، از چراغقرمز عبور کرد و بهسمت ما آمد. مینیون ما از تقاطع رد شد و به دور خودش چرخید. درست مثل فیلمها به نظر میرسید که همهچیز در حرکت آهسته و در سکوت کامل اتفاق افتاده است.
بهمحض اینکه مینیون از حرکت ایستاد، من و کایلین بیرون پریدیم و کایلین درِ پشتی را باز کرد تا بچهها را ببیند. آستین ششساله خودش از ماشین پیاده شد؛ اما ناتان که هنوز دو ماه به تولد چهارسالگیاش مانده بود، نمیگذاشت سگک صندلیاش را باز کنیم. او دستهایش را بهسمت کایلین دراز کرده بود. کایلین او را از جایش بلند کرد. ناتان دستانش را دور گردن کایلین حلقه کرد و تا دو ساعت بعد همینطور ماند.
ما سردرگم روی جدول خیابان نشستیم و چند رهگذر به ما نزدیک شدند تا حالمان را بپرسند. پلیس و امدادگران در عرض چند دقیقه به محل تصادف رسیدند؛ اما بعداز بررسی مختصر ما، به کمک راننده تویوتا رفتند که کامیونش را ترک نکرده بود و به نظر میرسید بهشدت مجروح شده است. ما چهار نفر در سکوت نشستیم، درحالیکه ناتان سرش را در گردن کایلین فرو کرده بود. بالاخره پلیس گفت که میتوانیم آنجا را ترک کنیم. ون که حتی مال ما هم نبود، بلکه آن را از والدین کایلین بیچاره قرض کرده بودیم، بهکلی داغان شده بود؛ بنابراین مجبور شدیم با ماشین شهربانی به خانه برویم.»
حجم
۲۲۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۲۲۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه