دانلود و خرید کتاب ولی افتاد مشکل ها فریدون مجلسی
تصویر جلد کتاب ولی افتاد مشکل ها

کتاب ولی افتاد مشکل ها

امتیاز:
۲.۵از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ولی افتاد مشکل ها

کتاب ولی افتاد مشکل ها نوشتهٔ فریدون مجلسی است. انتشارات مروارید این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی روایتی از ملی‌شدن نفت «در راه سعادت ملت ایران».

درباره کتاب ولی افتاد مشکل ها

کتاب ولی افتاد مشکل ها رمانی نوشتهٔ فریدون مجلسی است که نویسنه در آن روایتی از ملی‌شدن صنعت نفت ایران و عواقب آن را از زبان راویان واقعی و فرضی در دل ماجرایی عاطفی بیان کرده است. این رمان ایرانی در۱۶ فصل نگاشته شده که عنوان آن‌ها عبارت است از «دیدار با فرید»، «روایت فرید»، «آخرین چالش»، «روایت من»، «در خانهٔ قراگُزلو»، «در دفتر دکتر شیدفر»، «آخرین دیدار آموزشی در خانهٔ قراگُزلو»، «گفت‌وگو با آدم‌بزرگ‌ها»، «کافه فیوما»، «در دفتر ارسلان خلعتبری»، «جشن تولد شیرین»، «از اختلاف حقوقی تا دشمنی سیاسی»، «دوام قهر»، «گفت‌وگو در دفتر ارسلان خلعتبری»، «اسیر سراب» و «پردهٔ آخر». نام این رمان تاریخی برگفته است از اولین بیت غزلیات حافظ؛ 

«اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها

که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها»

خواندن کتاب ولی افتاد مشکل ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های تاریخی ایرانی، به‌ویژه داستان‌های مرتبط با ملی‌شدن نفت و علاقه‌مندان به قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره فریدون مجلسی

فریدون مجلسی در سال ۱۳۲۳ در تهران به دنیا آمد. او دیپلمات بود. با وقوع انقلاب ١٣٥٧ از وزارت امور خارجه بازخرید اجباری شد و به بخش خصوصی رفت، اما او که در سر سودای نوشتن داشت، این خط را رها نکرد. ده‌ها کتاب حاصل ترجمه‌ها و نوشته‌های اوست. او چندسالی است که ترجمه را نیز رها کرده و وقتش را صرف نوشتن می‌کند.

بخشی از کتاب ولی افتاد مشکل ها

«اعتماد مقدم، باز هم رو به من، اما خطاب به همه گفت: «آن اتحاد بر سر ملی کردن نفت بود. بعد مملکت دچار یک بلاتکلیفی و بحران اقتصادی و سیاسی شد که لازمه‌اش این بود که تکلیف بهره‌برداری و فروش نفت هرچه زودتر روشن شود. اتحاد یکباره بر هم نخورد. تدریجاً رخ داد. برای مردمی که در بیرون بودند، مصدق مظهر محبوبیت و اتحاد بود. آن‌هایی که با هم کار را از پیش برده بودند اکنون آن مرحلهٔ ملی تمام شده بود. مذاکرات برای راه انداختن دوبارهٔ چرخ‌های نفت و اقتصاد کشور باید زودتر به نتیجه می‌رسید. فکر می‌کنم دکتر مصدق از میزان محبوبیت خودش آگاه بود. می‌دانست که می‌تواند شاه را به زانو دربیاورد. به همین دلیل قضیه‌ای را پیش کشید که هم مشروعیت قانونی داشت و هم بعضی خرده‌حساب‌های شخصی را تسویه می‌کرد.»

گفتم: «منظورتان از خرده‌حساب شخصی چیست؟»

اعتماد مقدم گفت: «می‌دانی، برخلاف جوانان با اسم و رسم دوران مشروطه، مصدق جوان در آن جریان نقشی نداشت. با مشروطه شغل موروثی خود را هم در خراسان از دست داده بود. آن‌جور امتیازات دیگر مقدور نبود. در تهران متوجه کمبودهای علمی و تحصیلی خودش شد. کوشید در شرایط جدید، نمایندهٔ اعیان اصفهان در مجلس بشود اما اعتبارنامه‌اش به دلیل نرسیدن به سن قانونی که سی‌سالگی بود، قبول نشد. به اروپا رفت و در رشتهٔ حقوق درس خواند، در سوئیس دکترا گرفت. وقتی به ایران بازگشت، بار دیگر اشرافیت ذاتی و موروثی به او فرصت داد که والی فارس شود. یعنی به حمایت دایی خودش عبدالحسین میرزا فرمانفرما که والی فارس بود و استعفا کرده بود، جانشین او و والی فارس شد.»

گفتم: «بدون تجربهٔ قبلی آیا مشکلی نداشت؟»

اعتماد مقدم گفت: «مشکلی نداشت، چون از کودکی مستوفی خراسان بود و به حکومت کردن عادت داشت. پلیس جنوب با فرماندهی انگلیس‌ها در فارس تسلط داشت. جنگ جهانی اول پایان یافته بود اما فقر و ویرانی و رکود و سرکشی‌های عشایر و شورش‌ها و تجزیه‌طلبی‌ها ادامه داشت. دوران فترت مجلس طولانی شده بود. سپهدار رشتی ناتوان بود و دیگران هم در آن شرایط داوطلب صدارت نبودند، تا این‌که سید ضیای روزنامه‌نگار با جلب کمک رضاخان میرپنج و چند نظامی دیگر کودتا کرد و فرمان نخست‌وزیری را از احمدشاه گرفت. سپهدار به سفارت انگلیسی پناه برد.»

گفتم: «می‌گویند کودتا انگلیسی بود.»

«بله، می‌گویند. ژنرال آیرونساید برای برچیدن پلیس جنوب و ارتشی که برای کمک به روس‌های سفید در جنگ با بلشویک‌ها به ایران آمده بود، سید ضیا را یکی دو هفته پیش از اجرای برنامه‌شان دیده بود. اما در طی یکی دو هفته نمی‌توانست معجزه کند و کودتا راه بیندازد. طبیعتاً انگلیسی‌ها از این‌که دولت‌های قوی در ایران و ترکیه و افغانستان روی کار بیایند که در مقابل شوروی و انقلاب بلشویکی مقاومت کنند، راضی بود. وقتی سید ضیا قزاق‌ها و ژاندارم‌ها را راه می‌اندازد، سپهدار که خبردار شده بود، نمایندگانی برای مذاکره و منصرف کردن آن‌ها همراه با نمایندهٔ سفارت انگلیس به کاروانسرا سنگی می‌فرستد. کودتاچی‌ها زیر بار نمی‌روند. گیرم آیرونساید در مأموریت موقتش ملاقاتی هم با رجال محلی از جمله سید ضیا داشته باشد، چه نقش مهمی می‌توانست داشته باشد؟ همه در کتاب‌های خاطرات‌شان از این‌جور ادعاها دارند.»

گفتم: «یعنی می‌گویید دکتر مصدق هم تهمت می‌زد؟»

اعتماد مقدم گفت: «آقای دکتر مصدق نوعی وفاداری قاجاری داشت. بعد از بازگشت از فرنگ به مشروطه استناد می‌کرد، اما در زمان آن نهضت درک می‌کرد که مشروطه قاجاریه را ضعیف می‌کند. به همین دلیل هر اقدام تضعیف‌کنندهٔ قاجاریه را توطئهٔ انگلیسی‌ها می‌دانست. پس کودتا که علناً شاه قاجار را زیر فشار قرار داده بود جای خود داشت و باید کار انگلیسی‌ها می‌بود و سید ضیا هم که حتماً انگلیسی بود. این‌که چگونه انگلیسی‌های قدرقدرت نتوانستند عامل خودشان را بیش از سه ماه در قدرت نگه دارند، بماند. اما همان اَشراف با سازش با رضاخان سردار سپه، سید ضیا را سرنگون کردند. خصوصاً که اکنون سردار سپه جای یکی دیگر از همدستان کودتا، یعنی ماژور مسعودخان کیهان را گرفته و وزیر جنگ هم شده بود.» »

کاربر ۳۵۳۶۱۹۷
۱۴۰۳/۰۸/۱۳

نویسنده تلاش کرده روایتی را در قالب رمان ارائه دهد که اصلا موفق نبوده شاید چیزی شبیه خاطره گویی یا زندگینامه از آب در آمده گرچه با آوردن بخش های به اصطلاح عاشقانه خواسته خستگی متن را کم کند اما

- بیشتر

حجم

۱۴۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

حجم

۱۴۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان