دانلود و خرید کتاب به لطافت باران بیژن کیانی
تصویر جلد کتاب به لطافت باران

کتاب به لطافت باران

نویسنده:بیژن کیانی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب به لطافت باران

کتاب به لطافت باران نوشته بیژن کیانی که توسط انتشارات پیام آزادگان منتشر شده است به روایت رفتار و منش و زندگی حجت الاسلام علی‌اکبر ابوترابی معروف به سید آزادگان پرداخته است.

درباره کتاب به لطافت باران 

سید آزادگان در طول دوران مقاومت و پس از آزادی از بند اسارت، ملجاء آزادگان بود.

آن روحانی بزرگوار، با درایت و هوشیاری، آزادگان را در مسیر پرپیچ و خم و طاقت‌فرسای اسارت به سوی رستگاری و سرافرازی، رهبری کرد و در این راه سختی‌های زیادی را به جان خرید.

او با ویژگی‌هایی نظیر صبر، بردباری، دلسوزی، تواضع و معنویت مثال‌زدنی، به چهره‌ای دوست داشتنی در میان همه‌ی آزادگان مبدل شد و رفتارش چنان آمیخته با روح دین و فضایل عالی انسانی بود که حتی عراقی‌ها و نمایندگان صلیب‌سرخ نیز به شخصیت باعظمتش اعتراف کردند و به او احترام می‌گذاشتند.

کتاب «به لطافت باران» بیان‌گر گوشه‌هایی از شخصیت والا و کم‌نظیر ابوترابی است که به همت انتشارات پیام آزادگان به چاپ رسیده است.

خواندن کتاب به لطافت باران را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کسانی که می‌خواهند با جلوه شخصی جنگ و قهرمانان دفاع مقدس از جمله سید آزادگان آشنا شوند پیشنهاد می‌کنیم.

کتابدوست
۱۴۰۱/۱۲/۱۴

کاش انسان هایی مثل ایشون زیادتر بودن . این کتاب خیلی خوبه

سال‌هایی که نماینده مجلس بود، گاهی عبایش را کنار پیاده‌رو جلو ساختمان مجلس پهن می‌کرد و همان جا به درخواست مراجعین رسیدگی می‌کرد. یک روز یکی از مسئولین حراست مجلس به محافظانش گفت «به حاج آقا بگویید صورت خوبی ندارد کنار پیاده‌رو بنشیند». موضوع را به گوش حاج آقا رساندیم، گفت «اگر آن‌ها نگران آمد و شد مردم هستند جایمان را عوض می‌کنیم، اما اگر نگرانند که مردم بد عادت شوند که در اشتباه‌اند. بگو مسئولان باید در کوچه و خیابان‌ها راه بیفتند و به وظایفشان عمل کنند».
کتابدوست
یکی از اعضای هیئت نمایندگی صلیب‌سرخ، به اسم نیکولای، علاقهٔ زیادی به حاج آقا داشت، می‌گفت «عید کریسمس که به کلیسا می‌روم، تصویر آقای ابوترابی مثل حضرت مسیح در ذهنم مجسم می‌شود. هر وقت ایشان را می‌بینم آرامش خاصی به من دست می‌دهد. حس می‌کنم این مرد از قدرت روحی خیلی زیادی برخوردار است»
کتابدوست
یکی از دوستان می‌گفت «چهار نفر بودیم که در سلولی ما را زندانی کرده بودند. یک شب اسیری به جمع ما اضافه شد. او را نمی‌شناختیم. عراقی‌ها شام کاملی به او دادند ولی ما غذایی جز نان خشک نداشتیم. بدون اینکه متوجه شود به دوستان پیشنهاد کردم، خودمان را به خواب بزنیم تا تازه وارد راحت غذایش را بخورد. بعد از ساعتی، او ما را بیدار کرد. دیدیم غذایش را چهار قسمت کرده و کنار نان‌های ما گذاشته، گفت «غذای‌تان را بخورید». خودش یک لقمه هم از آن غذا نخورد. مدتی بعد هویت او برای ما روشن شد؛ حاج سیدعلی‌اکبر ابوترابی.
کتابدوست

حجم

۵۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۵۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان