کتاب تقسیم قدرت و میانجی گری بین المللی در منازعات قومی
معرفی کتاب تقسیم قدرت و میانجی گری بین المللی در منازعات قومی
کتاب «تقسیم قدرت و میانجی‌گری بین‌المللی در منازعات قومی» نوشتهٔ تیموثی دی. سیسک و ترجمهٔ مجتبی عطارزاده، اثری پژوهشی در حوزهٔ علوم سیاسی و روابط بین‌الملل است که نشر پژوهشکده مطالعات راهبردی آن را منتشر کرده است. این کتاب به بررسی نقش تقسیم قدرت و میانجی‌گری بین‌المللی در مدیریت و حل منازعات قومی می‌پردازد و با رویکردی تحلیلی، راهکارها و چالش‌های پیش‌روی جوامع چندقومی را در مواجهه با بحران‌های قومی بررسی می‌کند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تقسیم قدرت و میانجی گری بین المللی در منازعات قومی
در «تقسیم قدرت و میانجی‌گری بین‌المللی در منازعات قومی»، تیموثی دی. سیسک به سراغ یکی از مهم‌ترین چالش‌های دنیای معاصر رفته است: مدیریت منازعات قومی در جوامع چندقومی و نقش جامعهٔ بین‌الملل در این فرایند. این کتاب در قالب ناداستان تحلیلی و دانشگاهی، با تکیه‌بر مطالعات موردی و پژوهش‌های تطبیقی، به بررسی راهبردهای تقسیم قدرت و میانجی‌گری بین‌المللی می‌پردازد. ساختار کتاب شامل تحلیل نظریه‌ها، گونه‌شناسی اقدامات سامان‌بخش، بررسی نمونه‌های تاریخی و نقد سیاست‌های جاری است. نویسنده تلاش کرده است تا با تلفیق دیدگاه‌های سیاست تطبیقی و روابط بین‌الملل، تصویری جامع از پیچیدگی‌های درگیری‌های قومی و ابزارهای مدیریت آن‌ها ارائه دهد. کتاب به‌ویژه پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی نظام دوقطبی، به نقش سازمان‌های بین‌المللی و منطقه‌ای در حل منازعات قومی توجه ویژه‌ای دارد و با بررسی نمونه‌هایی چون آفریقای جنوبی، یوگسلاوی سابق و روآندا، نقاط قوت و ضعف رویکردهای مختلف را به بحث می‌گذارد.
خلاصه کتاب تقسیم قدرت و میانجی گری بین المللی در منازعات قومی
کتاب حاضر با طرح این پرسش آغاز می‌شود که جامعهٔ بین‌الملل در مواجهه با منازعات قومی چه نقشی می‌تواند ایفا کند و تقسیم قدرت تا چه اندازه می‌تواند به پیشگیری یا حل این منازعات کمک کند. نویسنده ابتدا به بررسی ریشه‌ها و الگوهای درگیری‌های قومی می‌پردازد و دو رویکرد اصلی را معرفی می‌کند: رویکرد انجمنی (که بر حضور گروه‌های قومی به‌عنوان بلوک‌های مستقل در ساختار سیاسی تأکید دارد) و رویکرد همگرا (که بر ایجاد ائتلاف‌های فراگروهی و احزاب چندقومی تمرکز می‌کند). در ادامه، سیسک به تحلیل ساختارهای سیاسی تقسیم قدرت می‌پردازد و نشان می‌دهد که این ساختارها چگونه می‌توانند از تبدیل اختلافات قومی به خشونت گسترده جلوگیری کنند. او با بررسی نمونه‌هایی از جوامع متفرق، مانند آفریقای جنوبی و ایرلند شمالی، موفقیت‌ها و ناکامی‌های تقسیم قدرت را تحلیل می‌کند و به این نکته اشاره دارد که هیچ راهکار واحدی برای همهٔ جوامع وجود ندارد. کتاب همچنین به نقش میانجی‌گری بین‌المللی در فرایندهای صلح و گذار سیاسی می‌پردازد و چالش‌هایی مانند زمان‌بندی مداخله، انگیزه‌سازی برای طرفین و محدودیت‌های توافقات تقسیم قدرت را بررسی می‌کند. در بخش‌های پایانی، نویسنده بر اهمیت ایجاد نهادهای دموکراتیک و مشارکتی تأکید کرده است و هشدار می‌دهد که توافقات تقسیم قدرت اگر بر پایهٔ اعتماد و مشارکت واقعی بنا نشوند، ممکن است به شکست بینجامند. در مجموع، کتاب با ارائهٔ گونه‌شناسی اقدامات سامان‌بخش و تحلیل تجارب تاریخی، سیاست‌گذاران و پژوهشگران را به تأمل دربارهٔ شرایط و ابزارهای مناسب برای مدیریت منازعات قومی دعوت می‌کند.
چرا باید کتاب تقسیم قدرت و میانجی گری بین المللی در منازعات قومی را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی تحلیلی و تطبیقی، به یکی از مهم‌ترین مسائل سیاست معاصر یعنی مدیریت منازعات قومی و نقش جامعهٔ بین‌الملل در این زمینه می‌پردازد. خواننده با مطالعهٔ این اثر، با نظریه‌ها و مدل‌های مختلف تقسیم قدرت، چالش‌های میانجی‌گری بین‌المللی و تجربه‌های موفق و ناموفق در کشورهای مختلف آشنا می‌شود. کتاب نه‌تنها به تحلیل نظری بسنده نکرده، بلکه با بررسی نمونه‌های عینی، امکان مقایسه و ارزیابی راهکارهای مختلف را فراهم آورده است. این اثر برای کسانی که به دنبال درک عمیق‌تری از سیاست‌های قومی، فرایندهای صلح و نقش نهادهای بین‌المللی هستند، منبعی ارزشمند به‌شمار می‌آید.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای دانشجویان و پژوهشگران علوم سیاسی، روابط بین‌الملل، مطالعات منطقه‌ای و حقوق بین‌الملل مفید است. همچنین سیاست‌گذاران، فعالان حوزهٔ صلح و میانجی‌گری و علاقه‌مندان به مسائل قومی و مدیریت بحران می‌توانند از مطالب آن بهره‌مند شوند. این کتاب به‌ویژه برای کسانی که با چالش‌های جوامع چندقومی و مدیریت منازعات قومی سروکار دارند، توصیه می‌شود.
بخشی از کتاب تقسیم قدرت و میانجی گری بین المللی در منازعات قومی
«خودمختاری خواستۀ تجدیدیافته بسیاری از گروه‌های قومی ستمدیده در هر منطقه‌ای از جهان است. در سال ۱۹۹۲ موسسه کارنگی بیش از شصت کشور را با جنبش‌های ملی فعال در جستجوی خودمختاری شناسایی کرد. این مطالعه شامل دولت‌های مستقل با میزان قابل توجهی از حقوق اقلیت یا اکثریت می‌شود. حتی بیشتر از قبل، وسوسه یک دولت ملت همگون (کشور ما برای ملت ما) توسط بسیاری از گروه‌های قومی به‌عنوان پاسخی در جواب ناتوانی آن‌ها در همزیستی با دیگران در یک حکومت مشترک مورد توجه قرار می‌گیرد. تلاش بیشتر گروه‌های قومی جهت طرح ادعاهایشان برای خودمختاری از رهگذر ایجاد دولت‌ملت‌های همگون ناکام خواهد ماند. متفکر سیاسی آمریکایی «ساموئل هانتینگتن» چنین نوشته است: «تعصب قرن بیستم نسبت به جدایی سیاسی که همان تجزیه است، درست تقریباً به همان اندازه که قرن نوزدهم نسبت به طلاق زن و شوهر از یکدیگر حساسیت داشت.» او اضافه می‌کند که «وقتی گروه‌های قومی با دشمنی‌های عمیق نمی‌توانند به زندگی در کنار همدیگر ادامه دهند، به زندگی مشترک ادامه می‌دهند چون هیچ راه چاره دیگری ندارند.»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحه‌ها
۲۵۷ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحه‌ها
۲۵۷ صفحه